اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
مغتنم ديدند صبر رو به پايان مرا آتش آوردند نمرودان گلستان مرا آرزوهاي مرا در پشت دَر آتش زدند كاش ميبستند جاي دست، چشمان مرا دست من بسته ولي دست مغيره باز بود زد تو را تا که بگيرد زودتر جان مرا حرف ناموسش كه شد ايوب صبرش سر رسيد باتو سنجيدند بين كوچه ايمان مرا در نهانِ چشم من اشك است مهمان سالها ظلم بيرون ميكشد از خانه مهمان مرا ✍
#محسن_عرب_خالقی
📝
#اشعار_آیینی_حسینیه
| عضو شوید👇 ↳
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e