📚 📗 ✍️نویسنده: روزهای سال پنجاه و هفت، با حادثه‌های شگفت، تلخ و شیرینی همراه بود که نه تنها برای مردم کشور ما، بلکه برای تمام دنیا تازگی داشت. روزهایی که میلیون‌ها دست، در هم گره خورده بود و همه یکصدا سرود همبستگی می‌خواندند. زمستان سبز ماجرای دختری به نام لیلا را بیان می‌کند که فعالیت‌های خود را علیه رژیم پهلوی از تابستان 1357 آغاز کرده و به آرمان‌های خود تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه می‌دهد. این کتاب وصف حال زندگی خصوصی و روابط او با خانواده و همسایگان است. 📖 تابستان بود و گرما برای کسی صبر و تحملی باقی نگذاشته بود؛ به‌خصوص که ماه رمضان هم درست افتاده بود وسط تابستان. توی خانه ما همه روزه می‌گرفتند؛ مادر، سیما، من و برادر کوچکترم علی که تازه چهارده‌ سالش شده بود و روزه گرفتن برایش واجب نبود. مادر سعی می‌کرد بیشتر کارهای خانه را خودش انجام بدهد تا ما راحت‌تر روزه بگیریم. او برای اینکه بتوانیم بهتر تحمل گرسنگی، تشنگی و گرمای بیش از حد تابستان را در طول روز که خیلی بلند بود، داشته باشیم، می‌‌گفت: «روزه‌های تابستان در این روزهای بلند و گرم بیشتر ثواب دارد. آدم یاد صحرای کربلا و امام حسین و یارانش می‌افتد.» آن وقت چشمهایش پر از اشک می‌شود و زیر لب می‌گفت: فدای لب تشنه‌ات! یا اباعبدالله! https://eitaa.com/istadegi