منی که از ازل از یا علی سرشار و لبریزم
دلم می خواهد از این شهر بغض آلود بگریزم
گریزم از دل این شهر آن جا که علی باشد
همان جایی که دل با یاد حیدر صیقلی باشد
همان جایی که سلطانش دل از پیغمبرش برده
همان شهری که بر درگاه او یا فاطمه خورده
همان جایی که فرقی نیست بین سائل و شاهش
همان جا که رسد تا عرش اعلا مقصد راهش
روم آن جا که جبرائیل باشد مست ایوانش
چنان موری شوم سرمست الطاف سلیمانش
اگر چه بنده ی آلوده ام عبد گنهکارم
قسم بر عین و لام و یا علی را دوست می دارم
علی را دوست می دارم که او دست خداوند است
به هر کوی و گذر بنگر علی مست خداوند است
علی حبل المتین آری علی یعسوب دین باشد
فقط حیدر فقط حیدر امیرالمؤمنین باشد
زبان واژه در مدح علی همّیشه سر در گم
علی خاکی ترین افلاکی خاک است ای مردم
فضیلت های حیدر را خداوند جلی داند
که احمد وقت معراجش دمادم یا علی خواند
علی صفدر ، علی نفس پیمبر ، حضرت حیدر
کسی که پیشوای روسپیدان است در محشر
علی مظلوم اما ظلم را در بند خود کرده
به شمشیرش دمار از دشمنان دین در آورده
چنان در های و هوی معرکه حیدر سر اندازد
که جبرائیل در وقت تماشایش پر اندازد
به غیر از مرتضی که هست نامی تر ز نامی ها
کجا شاهی بود همسفره ی قشر جزامی ها
برای سائلان در سفره اش او بهترین دارد
کسی که از برای خود فقط نان جوین دارد
نفس با یاد حیدر تا که بالا رفت ، بالا رفت
عمل با عشق حیدر سوی زهرا رفت ، بالا رفت
به عشق مرتضی الیوم اکملتم خدا داده
و یا آیات - من یشری - برای او فرستاده
بخوان تا که فلانی بشنود او کیست ای مردم
به جز حیدر امیرالمؤمنینی نیست ای مردم
همیشه مرتضی حق است ، غیر از او بود باطل
که شد دین خداوند جلی با مرتضی کامل
در آن هنگامه ای که خفت حیدر جای پیغمبر
محمد گشت ابراهیم و اسماعیل شد حیدر
نبی همیشه آرام است تا حیدر به بر دارد
که او خیرالنسا دارد که او خیرالبشر دارد
گره وا می کند آری صد و ده بار یا حیدر
چنان ذات خدا گویم و ما ادریک ما حیدر
#ناصر_شهریاری