هدایت شده از سعیده کرمانی
🍃 همسایه سایه‌ات به سرم مستدام باد🍃 من همونم که کل بچگیشو توی صحن و سرات سر میخورد زائرا رو می‌پایید و گاهی واسشون مهر و آب می‌آورد از تو چشمای مادرش هربار قطره های ارادتو می شمرد واسه تطبیق ساعت آفتابی هردفه زنگ ساعتو می شمرد کفشداری یه ماجرایی داشت که نگفته به هیشکی تا حالا تا بگیره یه نمره ی دیگه کفشاشو دیرتر میذاش‌ بالا می‌شناخت اسم بستا رو از رو نقشه ی آخر کتاب دعا خیره می‌شد به سقف تا ببینه عکسشو توی تکه آینه ها قد کشیدن تو مشهدت عشقه حرمت پاتوقه همیشه برام هرچی که میگم از تو می بینم شعر میشه بدون اینکه بخوام من همونم که شعر می‌خونه یه گوشه توی صحن آزادی کربلایی نمیشدم اگه تو صله ی شاعرو نمی‌دادی ذیقعده ۱۳۹۶ 🕊@kaftarchahiemamreza🕊