همسرتان چگونه به فیض شهادت نایل آمد؟ همسر شهید: درون تانک بوده است که با اصابت موشک به تانک کاملا پیکرشان می‌سوزدو پس ازچند روز جز خاکستر برای ما چیزی نیاوردند. ماکتی از شهید را روز تشییع برای ما آوردندو دفن کردندبه روایتی تکه‌ای از پای ایشان که سالم مانده بوده که برای دفن کردن آوردند. چه کسی و چطور خبر شهادت را به شما داد؟ همسرشهید:خانه مادرم بودم و بعد از خوردن نهار درحال استراحت بودم که دلشوره عجیبی به من دست داد.ازصبح همه‌اش منتظر خبر بودم.برادرم باچشمانی قرمزو اشک‌آلود واردخانه شد و گفت که آماده شوید برویم روستاخانه مادرمهدی،چون مهدی زخمی شده و می‌خواهند او راببرند آنجا.همانجا متوجه شدم که چه اتفاقی افتاده ولی نمی‌خواستم باور کنم.سرآسیمه راهی روستاشدیم هرچندمی‌دانستم ولی نمی‌خواستم باور کنم.تا آنجا۲۰ دقیقه راه بود ولی ساعت‌هاطول کشید ومن در دلم دعامی‌کردم کاش خواب بودم. چشمانم را بارها روی هم گذاشتم تاباز کنم وببینم خواب هستم،ولی وقتی وارد حیاط خانه پدرشوهرم شدم ولباس سیاه را بر تن همه دیدم متوجه شدم خوابم به حقیقت پیوسته است ومطمئن شدم که مهدی به شهادت رسیده است