#شهیدانه
#شهید_مهدی_خراسانی
#قسمت_اول
نوید شاهد - همسر شهید مدافع حرم مهدی خراسانی میگوید: «شهدا از همان اوایل خلقت، اخلاق، رفتار و سیره زندگیشان فرق دارد و انگار همگی هدف خاصی رو دنبال میکنند؛ آن هم رسیدن به آرمانی است که در طول زندگی برایش تلاش کردهاند؛ شهادت میشود چکیدهای از زندگیشان که خداوند با شهادت خوب بودنشان را تکمیل کرده است.»
هجدهم مردادماه سالروز بزرگداشت مدافعین حریم اهل بیت (ع) است. کسانی که از جانشان میگذرند، اما نمیگذارند دشمنانشان در برابر آنها و کشورشان قد علم کنند و ارزشهایشان را نابود کنند. به همین بهانه گفتگویی با «طاهره مطهرینژاد» همسر شهید مدافع حرم «مهدی خراسانی» داشتهایم که تقدیم حضورتان میشود.
🆔 @khoddam_almagdy313
#شهیدانه
#شهید_مهدی_خراسانی
#قسمت_دوم
نوید شاهد سمنان: لطفا خودتان را برای مخاطبین معرفی کنید.
همسر شهید: طاهره مطهرینژاد هستم همسر شهید مدافع حرم مهدی خراسانی.
نوید شاهد سمنان: چه سالی با شهید خراسانی ازدواج کردید و آشنایی و ازدواج شما چگونه رقم خورد؟
همسر شهید: من با شهید دختر عمه و پسردایی بودیم. ایشان شغل پاسداری را که انتخاب کرد تقریباً سه سال بعد به خواستگاری من آمد. سال ۸۲ با هم ازدواج کردیم. ایشان بعدها به من گفت که چند سالی بود که برای ازدواج من را زیر نظر داشت. ترس این که من ازدواج کنم قبل از خواستگاری، دایی من که عموی ایشان میشد را واسطه قرار داد که درخواستش را مطرح کند. خواستگاری کاملا سنتی برگزار شد و من شناخت دقیقی نسبت به آقا مهدی نداشتم. فقط با هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم.....
🆔 @khoddam_almahdy313
#شهیدانه
#شهید_مهدی_خراسانی
#قسمت_سوم
ازنظر اخلاق واعتقادات کاملا موردتأیید وبسیارخون گرم خوش اخلاق بود.همین رفت وآمدهاباعث شدکه زمینه ازدواج ماجدی شودو ایشان پیگیرشود وبه خواستگاری من بیاید درصورتی که خانوادهام کاملاً ایشان را دوست داشتندمن اعتقاد به ازدواج با فامیل نداشتم و درس خواندن رابسیار دوست داشتم ولی ایشان یک روز به همراه مادرش بایک جعبه شیرینی و انگشتر به خواستگاری من آمدو باصحبت کردن و اطمینان خاطری که برای خوشبختی به من دادندشیفته اخلاق و گفتارشان و عاشق صداقت وسادگی که درایشان بود شدم. من همان روز جوابم مثبت بود و بعد از۶ماه انتظار، ایشان که جواب میخواستند خودشان اقدام کردندو جواب مثبت را ازمن گرفتند.
خصوصیات اخلاقی، رفتاری و ویژگیهای شخصیتی شهید چگونه بود؟
همسرشهید:خوش اخلاق،صبور و باگذشت وخیلی دلسوز ومهربان بودو دنیا برایش هیچ ارزشی نداشت.سادهزیست وسادهنگر و رفع مشکلات مردم تا جایی که میتوانست برایش در اولویت بود.خانواده و رضایت خانواده و درجمع خانواده بودن ازمهمترین دغدغههایش واحترام به پدر و مادر و کمک به آنها در مشکلات و دستگیری از آنها برایش بسیار مهم بود.
🆔 @khoddam_almahdy313
#شهیدانه
#شهید_مهدی_خراسانی
#قسمت_چهارم
چند فرزند دارید و شهید در مورد فرندانتان چه توصیهای به شما داشت؟
همسر شهید: دو فرزند پسر دارم. امید پسر بزرگم هفت ساله و محمدم دو سال و نیمش بود که پدرشان شهید شد. مهدی به من توصیه میکرد بچهها را درست تربیت کنم؛ حسینیوار و از نظر حلال و حرام و لقمه پاک خیلی تاکید داشت و اینکه سرباز امام زمان باشند و خدمتگزار مردم.
🆔 @khoddam_almahdy313
#شهیدانه
#شهید_مهدی_خراسانی
#قسمت_پنجم
زمانی که خبر حمله داعش راشنیدید بیشترین نگرانی شما چه مسئلهای بود؟ آیا احتمال رفتن همسرتان را میدادید؟
همسرشهید:آن سالها جنگ درسوریه را زیاد پیگیر نبودم و همسرم هم صحبتی در این مورد نمیکرد.چیزهایی گوشزد میکردکه جنگ شده است ولی هیچ اشارهای به رفتن خودش نمیکردوفقط پیگیر اخبار بودبعدهاکه برای رفتن اقدام کردفهمیدم که پیگیری اخبار وصحبت کردن در موردسوریه در این مدت چقدر برایش مهم بوده است وسعی میکرده به سوریه اعزام شودو جزء دغدغههای درونیاش بوده است، ولی هیچوقت پیش ماحرف از رفتن نمیزد.تاموقعی که درآخرین سفرش به مشهدبرای شرکت درطرح بصیرت،اصرار داشت من به همراه فرزندانم حتماهمراهشان باشیم.مشهدکه بودیم باایشان وشهیدشنایی تماس گرفتندو گفتندآماده باشیدبرای مأموریت.آنها به ما نگفتند چه ماموریتی دارند،ولی آنقدرخوشحال بودندکه برای من وخانواده شهیدشنایی تعجبآور بودتا جایی که سوال کردم شمامشهد هستیدوماموریتی که به شماخورده انگار از مشهد برایتان عزیزتر است که آنقدرچهرهتان خندان وبشاش شده، خندیدندو گفتند:«تاخدا چه بخواهد.» وقتی برگشتیم متوجه رفتنشان شدم...
#شهیدانه
#شهید_مهدی_خراسانی
#قسمت_ششم
مهدی برایم توضیح داد و از ماموریتش گفت و حتی احتمال شهادت خودش را هم داد و اینکه چند تا شهید آوردند. هر بار که ته دلم را خالی میکرد از ایشان توضیح میخواستم؛ فقط حرفش دفاع از حرم و ارزشها و اعتقاداتی بود که سالها با آنها بزرگ شده بود و قلباً قبول داشت. از آنجا فهمیدم که انگار دردی در دلش دارد که درمانش و رسیدن به آرامش فقط و فقط رفتن به این ماموریت است.
انگار هم من و هم ایشان داشتیم امتحان پس میدادیم و من وقتی متوجه شدم چقدر شور رفتن و اشتیاق دارد هیچوقت به خودم اجازه ندادم حتی اشکهایی که در خلوتم میریختم و دلواپسیهایی که داشتم و به زبان بیاورم تا مبادا لحظهای سست و دودل شود. انگار یک جورایی داشت با گفتن، اتمام حجت میکرد....
🆔 @khoddam_almahdy313
#شهیدانه
#شهید_مهدی_خراسانی
#قسمت_ششم
مهدی برایم توضیح داد و از ماموریتش گفت و حتی احتمال شهادت خودش را هم داد و اینکه چند تا شهید آوردند. هر بار که ته دلم را خالی میکرد از ایشان توضیح میخواستم؛ فقط حرفش دفاع از حرم و ارزشها و اعتقاداتی بود که سالها با آنها بزرگ شده بود و قلباً قبول داشت. از آنجا فهمیدم که انگار دردی در دلش دارد که درمانش و رسیدن به آرامش فقط و فقط رفتن به این ماموریت است.
انگار هم من و هم ایشان داشتیم امتحان پس میدادیم و من وقتی متوجه شدم چقدر شور رفتن و اشتیاق دارد هیچوقت به خودم اجازه ندادم حتی اشکهایی که در خلوتم میریختم و دلواپسیهایی که داشتم و به زبان بیاورم تا مبادا لحظهای سست و دودل شود. انگار یک جورایی داشت با گفتن، اتمام حجت میکرد....
🆔 @khoddam_almahdy313
#شهیدانه
#شهید_مهدی_خراسانی
#قسمت_هفتم
برای آرام گرفتن دلش و شنیدن جواب از من، گفتم اگه جلوگیری کنم، آن دنیا جواب حضرت فاطمه (س) رو نمیتوانم بدهم. آنقدر الحمدالله اعتقادم محکم بود که از ته قلب با اطمینان خاطر سپردمش به امام زمان (عج) و حضرت فاطمه (س). چون شنیده بودم امضای امام زمان (عج) و حضرت فاطمه (س) که پای کارنامه اعمالت بخورد شهادت روزیت میشود و حتی میدانستم شهادت لایق همچون مردی است و امیدی به برگشتن ایشان نداشتم و منتظر خبر شهادت بودم.
پس از رفتنش خودم را آماده و محیا کرده بودم برای برنگشتن ایشان. من جایی بازگو نکردم ولی تو دعاهایی که پس از رفتنش میکردم میگفتم: «فقط اسیر نشود، بقیه دست خداست و هر چه خدا رقم زده باشد همان شود.» شهادت وقت مرگ را عوض نمیکند ولی نحوه مرگ را تغییر میدهد. با این علم ایشان را سپردم به تقدیری که خداوند برایش رقم زده بود. مهدی لایق شهادت بود و مرگ طبیعی سزاوار ایشان نبود. خداوند را شاکرم که از رفتن ایشان جلوگیری نکردم و انشاءالله که در این امتحان سربلند شده باشم.
🆔 @khoddam_almahdy313
#شهیدانه
#شهید_مهدی_خراسانی
#قسمت_هشتم
شهید از سوریه با شما تماس میگرفت؟ آخرین مکالمه یادتان است؟
همسر شهید: بله تقریبا یک روز در میان زنگ میزد و جویای حال من و بچهها میشد و هر چه که کم و کاست بود، از ما میخواست بازگو کنیم تا اگر بتواند رفع کند. آخرین تماسش شب شهادتش بود. ما خانه برادر شهید مهمان بودیم تماس گرفت و آنجا با همه صحبت کرد. از من عذرخواهی کرد که تنهایم گذاشته است. بعدها متوجه شدم فردای همان شب که زنگ زده بود به شهادت رسیده است. چند روز بعد هم تماس گرفتند و خبر شهادتش را دادند.
🆔 @khoddam_almahdy313
#شهیدانه
#شهید_مهدی_خراسانی
#قسمت_نهم
در خاطرات شما از همسر شهیدتان خواندهایم که شهید با پیامک وصیت میکرد؟ لطفا در این خصوص برایمان صحبت کنید.
همسر شهید: از خبر دادن برای ماموریت تا اعزام، بیست روز طول کشید. در این مدت ایشان خانه بود برای رسیدگی به من و فرندانمان. زمان اعزام فرا رسید. ساعت یازده باید میرفت و من تا روز آخر در تهران مانده بودم و ایشان را راهی کردم. یکی از خصوصیات خوبی که شهید داشت این بود که آخر شبها که بچهها میخوابیدند از من میخواست در مورد کارهایی که برایمان در روز اتفاق افتاده صحبت کنیم و از من میخواست اگر مشکلی دارم به ایشان بگویم تا حل کند.
قبل از رفتن پرسید: «از رفتنم راضی هستی یا نه؟» گفتم: «بله راضی هستم.» از ایشان پرسیدم: «شما چطور؟» گفت: «من هم از شما راضی هستم در این سالها به دلیل ماموریتهای زیادم زحمات خانه و فرزندان به عهده شما بوده است.» و در آخر از من حلالیت طلبید، ایشان آنقدر بزرگوار بود که همیشه به دنبال این بود که من از زندگی با ایشان رضایت داشته باشم.
روزی که میخواست برود برای آرام گرفتن دل خودم و اینکه انگار یک جورایی به من الهام شده بود که دیگر برگشتی در کار نیست و این آخرین دیدار و گفتگو است پس از رفتنش شروع کردم به نوشتن پیامک حلالیت که من را حلال کن که در زندگی همسر خوبی نبودم و شما را اذیت کردم از من راضی باش و ایشان هم گفت: «من از شما راضی هستم و شما باید مرا حلال کنید؛ اگر در زندگی کم و کاستی گذاشتم. مواظب خودتان باشید.» ولی هیچوقت ننوشت به امید دیدار. حتی موقع خداحافظی حضوری هم نگفت انشاءالله برمیگردم. بچهها گفتند: «کی بر میگردید؟» فقط گفت: «رفتنم با خودم است و آمدنم با خدا، یا علی.»
🆔 @khoddam_almahdy313
#شهیدانه
#شهید_مهدی_خراسانی
#قسمت_دهم
همسرتان چگونه به فیض شهادت نایل آمد؟
همسر شهید: درون تانک بوده است که با اصابت موشک به تانک کاملا پیکرشان میسوزدو پس ازچند روز جز خاکستر برای ما چیزی نیاوردند. ماکتی از شهید را روز تشییع برای ما آوردندو دفن کردندبه روایتی تکهای از پای ایشان که سالم مانده بوده که برای دفن کردن آوردند.
چه کسی و چطور خبر شهادت را به شما داد؟
همسرشهید:خانه مادرم بودم و بعد از خوردن نهار درحال استراحت بودم که دلشوره عجیبی به من دست داد.ازصبح همهاش منتظر خبر بودم.برادرم باچشمانی قرمزو اشکآلود واردخانه شد و گفت که آماده شوید برویم روستاخانه مادرمهدی،چون مهدی زخمی شده و میخواهند او راببرند آنجا.همانجا متوجه شدم که چه اتفاقی افتاده ولی نمیخواستم باور کنم.سرآسیمه راهی روستاشدیم هرچندمیدانستم ولی نمیخواستم باور کنم.تا آنجا۲۰ دقیقه راه بود ولی ساعتهاطول کشید ومن در دلم دعامیکردم کاش خواب بودم. چشمانم را بارها روی هم گذاشتم تاباز کنم وببینم خواب هستم،ولی وقتی وارد حیاط خانه پدرشوهرم شدم ولباس سیاه را بر تن همه دیدم متوجه شدم خوابم به حقیقت پیوسته است ومطمئن شدم که مهدی به شهادت رسیده است
#شهیدانه
#شهید_مهدی_خراسانی
#قسمت_یازدهم
نوید شاهد سمنان: پس از شهادت خواب همسرتان را دیدهاید؟
همسر شهید: بله خواب ایشان را زیاد دیدهام و میبینم. همیشه وقتی مشکلی بر سر راهم ظاهر میشود ایشان راهنمای من است و حضورش را همیشه حس میکنم، مخصوصاً هنگامی که سر مزارش حضور پیدا میکنم.
🆔 @khoddam_almahdy313
#شهیدانه
#شهید_مهدی_خراسانی
#قسمت_دوازدهم
نوید شاهد سمنان: زمانی که دلتنگ ایشان میشوید چه کار میکنید؟
همسر شهید: من اگر دسترسی به مزار ایشان داشته باشم روز جمعه میروم و با صحبت، درددل کردن و دعا خواندن سبک میشوم. مواقعی هم که نمیتوانم به مزارش بروم با صحبت کردن با عکس ایشان یا بوییدن لباسهایی که از سوریه برایم آوردند یا سجاده و چفیهای که در نماز خواندن همراهش بود به آرامش میرسم. همیشه نماز که میخوانم با ایشان صحبت میکنم. هر چند حضور فیزیکی ایشان را نمیبینم ولی حضور معنویش را کاملاً حس میکنم.
🆔 @khoddam_almahdy313
#شهیدانه
#شهید_مهدی_خراسانی
#قسمت_سیزدهم
نوید شاهد سمنان: به نظر شما شهید خراسانی چه کرد که لایق شهادت در راه اهل بیت (ع) شد؟
همسر شهید: در این شکی نیست که شهدا انتخاب شده هستند. از همان اوایل خلقت، اخلاق، رفتار و سیره زندگیشان فرق دارد و انگار همگی هدف خاصی رو دنبال میکنند؛ آن هم رسیدن به آرمانی است که در طول زندگی برایش تلاش کردهاند؛ شهادت میشود چکیدهای از زندگیشان که خداوند با شهادت خوب بودنشان را تکمیل کرده است.
مهدی سه خصوصیت بارز داشت اول اینکه توجه زیادی به حلال و حرام داشت و اینکه برایش مهم بود از چه راهی درآمدزایی میکند و نانی که برای خانواده میآورد پاک و طیب باشد؛ حتی اگه یک روز هم سر کار نمیرفت پول آن روز را میگذاشت کنار و صدقه میداد. دوم اینکه کارهایش برای رضای خدا بود نه خلق، در هر کاری رضایت خدا را در نظر میگرفت. سوم اینکه به مسئله خمس و زکات بسیار حساس بود و به موقع پرداخت میکرد. اینها همه نشات گرفته از ایمان و اعتقاداتش بود و با همین کارها دل از دنیا میکَند
🆔 @khoddam_almahdy313
#شهیدانه
#شهید_مهدی_خراسانی
#قسمت_چهاردهم
سر سفره عقد…
اونقد ذوق زده بود…
که منو هم به هیجان می آورد… وقتی خطبه جاری شد و بله رو گفتم…
صورتمو چرخوندم سمتش…
تا بازم اون لبخند زیبای😊 همیشگیشو ببینم…
اما به جای اون لبخند زیبا…
اشکای شوقی رو دیدم…که با عشق تو چشاش حلقه زده بود… همونجا بود که خودمو…
خوشبخت ترین زن دنیا دیدم… محرم که شدیم…
دستامو گرفت و خیره شد به چشام…
هنوزم باورم نمیشد… بازم پرسیدم:”چرا من…؟”
از همون لبخندای دیوونه کننده تحویلم داد و گفت…
“تو قسمت من بودی و من قسمت تو…” قلبم از اون همه خوشبختی…
تند تند می زد و…
فقط خدا رو شکر می کردم…به خاطر هدیه عزیزی که بهم داده بود…هر روزی که از عقدمون می گذشت…
بیشتر به هم عادت می کردیم…
طوری که حتی…
یه ساعتم نمی تونستیم بی خبر از هم باشیم…
هیچ وقت فکرشو نمی کردم تا این حد مهربون و احساساتی باشه… به بهونه های مختلف واسم کادو می گرفت و…
غافلگیرم می کرد… .
همسر شهید مهدی خراسانی
🆔 @khoddam_almahdy313
#شهیدانه
#شهید_مهدی_خراسانی
#قسمت_پانزدهم
نوید شاهد سمنان: در پایان اگر صحبتی دارید بفرمایید.
همسر شهید: انشاءالله که خداوند ما را عاقبت به خیر کند و در راه شهدا ثابت قدم باشیم و شهدا از ما راضی باشند و خداوند را شاکرم از اینکه به من توفیق داد ۱۲ سال با شهید زندگی کنم و مرا لایق همسری با ایشان دانست و از ایشان دو یادگار دارم. امیدوارم بتوانم وصیت همسرم که دلش میخواست حسینی وار فرزندانم تربیت شوند و اهل بیت (ع) را سر لوحه زندگی خود قرار بدهند را اجرا و عملی کنم با امید به خداوند و دعای خیر شهید عزیز.
گفتگو از حمیدرضا گلهاشم
🆔 @khoddam_almahdy313