#شهیدانه
#شهید_حجت_الله_رحیمی
#قسمت_هفتم
وصیت نامه شهید حجت اللّه رحیمی :
بسم رب الشهداء والصدیقین
هر کس که پیمان ولا دارد بیاید، هر کس هوای کربلا دارد بیاید
(فان مع العسر یسرا ، ان مع العسر یسرا )
(پروردگارا تو خود گواهی بر من چه می گذرد.)
بارالها !... خدایا ! دوری خانه ، پدر ، مادر ، برادر و خواهر را
خدایا ! بی خوابیهای فراوان را
خدایا ! دنیا و خواریهایش و همه چیز خوب و بدش را تحمّل میکنم، ولی دوری تو را یک لحظه تحمّل نخواهم کرد.
خدایا ! تو را سپاس میگزارم که این بار سعادت را نصیبم کردی تا در راه خودت و اهل بیتت و شهدای خالصت حضور داشته باشم و آرزو دارم خالصانه از من بپذیری .
خدایا ! چشم طمع به بهشت تو نیز ندارم ؛ زیرا عبادتهایم را برای این به درگاهت میکنم که تو را لایق عبادت میدانم ، و تو را عادل میدانم و میدانم که تنها بودن در جوار تو سعادت حضور در قیامت توست که انسان را سعادتمند میکند .
خدایا ! سالها و ماههاست که به دنبال دست یافتن به وصال خویش شهرها و آبادیها و کوهها و دشتها و بیابانها را پشت سر گذاشتهام ولی هنوز خود را نشناختهام .
با کاروانی از دوستان و عزیزان حرکت کردم ، در هر مسیری ، بر سر هر کوی و برزنی یکی یکی ، از عاشقان و مخلصان تو جدا گشتم. یک یکشان به سوی تو پرواز کردند و شهد شهادت را نوشیدند و این من بودم که از قافله جاماندهام. همیشه به یاد شهدا شال عزا بر گردن نهادم و همیشه در این فکر بودم که چگونه میتوان عاشق شد ، عاشق اللّه ، شیفته اللّه، تا مرا جز انصار حسین قرار بدهی و درجه رفیع شهادت را نثارم کنی.
آری خدای مهربان ، این بار نیز دنبال رسیدن به وصال خویش حرکت کردم ، شاید به آرزوی خویش دست یابم.
خدایا ! وقتی اسلام و انقلاب در خطر باشد، دیگر این سینه را نمیخواهم.
خدایا ! مکش این چراغ افروخته را و مسوز این سوخته را و مران این بندهی آموخته را.
معشوقا ! اگر بپرسی حجت ندارم ، اگر بسنجی بضاعت و اگر بسوزانی طاقت ...
معبود من ! اگر مرا به جرم بگیری تو را به کرم بگیرم و حاشا که کرم تو از جرم من بیشتر است .
الهی ! اگر با تو دوستی نکردم ، دشمنی هم نکردم . گریخته بودم ، تا تو مراخواندی و بر خوان خود نشاندی .
خدایا ! عاشق در برابر معشوق آن حد عشق میورزد تا که بمیرد ، من هم آنقدر عاشق تو هستم که میخواهم در راه تو ، تکه تکه شوم.
خدایا ! مرا به صراط شهدا و صراط امام ثابت بدار تا شرمنده آنها نشوم و با روی سفید به دیدارشان بیایم.
خدایا ! در این سرزمین مقدّس و خونین سوگند میخورم که تا آخرین نفس پیرو راه امام و شهدای عزیزم باشم .
خدایا ! من رضای تو را و لقای تو را بر خوشی دنیا ترجیح میدهم .
خدایا ! اجر و مزد مارا در جوارت به ما عنایت کن .
بارالها ! هیچ در خودم لیاقت وصل به لقای تورا نمیبینم ، ولی امیدم به عفو و بخشش توست .
خدایا ! از جمع یاران جدایم مکن و در مقابل شهدا شرمندهام مساز ؛ زیرا به عشق شهادت به درب خانهات میآیم.
پروردگارا ! تو خود گفتی هر که عاشق من باشد ، عاشقش خواهم بود و هر که را عاشق باشم شهیدش میکنم و خون بهای شهادتش را نیز خود خواهم پرداخت . خدایا ! من عاشق توام ، پس خون بهایم را که شهادت است به من پرداخت کن.
محبوب من ! شهادت را نه برای فرار از مسئولیّت اجتماعی ، و نه برای راحتی شخصی میخواهم ؛ بلکه از آنجا که شهادت در رأس قلّهی کمالات است و بدون کسب کمالات ، شهادت میسّر نمیشود، میخواهم و خوشا به حال آنان که با شهادت رفتهاند.
بارالها ، جنداللّه را که با سوگند به ثاراللّه در سنگر روح اللّه برای شکست عدو اللّه و استقرار حزب اللّه زمینهساز حکومت جهانی بقیه اللّه گردیده، حمایت فرما!
ای سید و مولای من ! بگذار این دیدگان دیگر نبینند ، بس است هر چه دیدهاند . بگذار این گوشها دیگر نشنوند ، بس است هر چه شنیدهاند، بگذار این دست و پاها دیگر حرکت نکنند ، بس است هرچه جنبیدهاند.
خدایا ! دوست دارم تنهای تنهای بیایم ، دور از هر کثرتی ؛ دوست دارم گمنام گمنام بیایم ، دور از هر هویتی .
خدایا ! اگر بگویی لیاقت نداری خواهم گفت : لیاقت کدام یک از الطاف تو را داشتهام .
یا سیدی و مولای ! ابراهیم را گفتی که عزیزترین فرزندش را قربانی کند و او اسماعیل را محیا کرد ، هنگامی که پدر کارد را نزدیک گلوی فرزندش آورد ، ندا آمد دست نگهدار ، ابراهیم آزمایش خود را داد، ولی اسماعیل هنوز به آن درجه تکامل نرسیده بود. زمان زیادی گذشت که عزیزترین فرزند آدم در راه خدا قربانی شد و آن هم حسین ابن علی (علیه السّلام) بود ...
پروردگارا ! قلبم مالامال عشق تو است و از شوق عشق تو و به حسین تو میتپد .
جانا ! جان ناقابلم که امانت توست را بپذیر و از خطاهایم درگذر که من فراق تو و طاقت و تحمّل عذاب تو را ندارم.
ادامه👇👇👇