✅رفتار درست با کودک و نوجوان 🌼گروهى از کودکان انصارى ، بازى مى کردند ، تا پیامبر (ص) را به همراه حسنین علیهم السلام دیدند، کودکان  دور حضرت گرفتند، و به گمان اینکه ایشان آمده اند تا با آنها بازی کند و  آنها را نیز چون حسنین به دوش بگیرد، هر یک لباس پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  گرفته و مى گفتند: 👌 «کُن جَمَلِی» شتر من باش. 💐آن حضرت از یک سو می خواست خود را برای نماز به مسجد برساند و از سویی نمی خواست کودکان از وی رنجیده خاطر شوند... 🌼بلال حبشى از مسجد بیرون آمد و به جستجوى پیامبر صلى الله علیه وآله پرداخت ، آن حضرت را در کنار جمعى از کودکان یافت که بر دوش پیامبر سوارند! 😱جریان را که فهمید قصد کرد که کودکان را گوشمالى دهد، تا آن حضرت را آزاد کنند. 👌آن حضرت ، بلال را از اجراى تصمیم خود، نهى کرد و فرمود: تنگ شدن وقت نماز براى من محبوبتر از رنجاندن این کودکان است. 💐سپس به بلال فرمود: برو خانه حجره ام را جستجو کن و  آنچه (از گردو و یا خرما و...) یافتى بیاور، تا خود را از این کودکان باز خرید کنم. بلال رفت و پس از جستجو، هشت دانه گردو یافت به حضور پیامبر (ص ) آورد، پیامبر به کودکان فرمود: آیا شما شتر خود را به این گردوها می فروشید؟ 👌کودکان به این داد و ستد راضى شدند، و گردوها را گرفتند و آن حضرت را آزاد نمودند، پیامبر صلى الله علیه وآله به راه خود به طرف مسجد ادامه داد، در حالى که مى فرمود: «رَحِم اللهُ أخِى یوسفَ بَاعُوه بِثَمنِ بَخس دَراهم مَعدودَه و باعُونى بثَمان جُوزات» 👌خداوند برادرم ،یوسف را رحمت کند، که او را (برادرانش ) به چند درهم اندک فروختند. (چنانکه این مطلب در آیه 20 سوره یوسف آمده است.) 👌 اما این کودکان، مرا به هشت دانه گردو فروختند، با این فرق که برادران یوسف ، وى را از روى دشمنى فروختند، ولى این کودکان از روى نادانى فروختند. 🌼وقتى بلال این همه مهربانی و عمیق نگری و محبت  را دید، تحت تاءثیر قرار گرفت ، و به پاى مبارک آن حضرت افتاد، و اظهار تواضع کرد و گفت :«اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ »(الأنعام: آیه 124)  خداوند مى داند که مقام رسالت را در وجود چه کسى قرار دهد؟ 📚(نفائس الاخبار ص 286.) 🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌹 1⃣ سایر متن های کاربردی و ارزشی را در این کانال دنبال کنید. 👇👇 🆔 @m_serat