«۱۲. ظرفیت‌های فضای مجازی برای مادران» (مامان ۱۸.۵، ۱۲، ۸، ۵ و ۱.۵ ساله) سال ۱۴۰۱ که شرایط خاصی حول شعار زن زندگی آزادی در کشور حاکم شد، می‌دیدم که همه از شرایط موجود ناراحت هستن، همه دوست داشتن برای اصلاح وضعیت کشور کاری بکنن ولی هیچ کس هم نمی‌دونست چی کار باید بکنه🤷🏻‍♀️، به ذهنم رسید همهٔ این توان‌های جدا از هم رو یکی کنم تا هرکی هر کاری از دستش برمیاد بکنه، اینطور شد که همهٔ اطرافیانم رو دعوت کردم و دهن به دهن این دعوت رسید و مادرانه میدان جمعی بود که با جمعیت خوبی تشکیل شد، در واقع این جمع با هدف حمایت و کمک به مادرانی که دغدغه اثر گذاری در جامعه دارن و موانعی هم برای فعالیت دارن ایجاد شد. چندین کارگاه و دوره مطالعاتی تشکیل شد برای حرفه‌ای شدن کارگاه‌هایی از جنس ابزار هنر و کسب آگاهی و چندین اقدام هم داشتیم در سطح شهر قم اما به دلیل مشغله‌هایی که داشتم این کار به انتهای هدفش نرسیده و همچنان فکرهایی در ذهنم هست که ادامه داره...😊 به یمن فضای مجازی همه چی در دسترس هست و منم برای رشد خودم از دوره‌های مختلف استفاده می‌کنم. اوایل که اومده بودیم قم، کلاس بعضی اساتید رو حضوری شرکت می‌کردم و خیلی هم برام شیرین بود ولی بعد از مدتی حس کردم اهالی کلاس از حضور پسرم که کوچیک بود، اذیت می‌شن و ممکنه حق‌الناس باشه، دیگه حضوری شرکت نمی‌کردم ولی واقعاً خدا یه جوری برای آدم جبران می‌کنه.😍🙏🏻 مثلاً یه بار شد که خود استاد اون کلاس بعداً کتاب‌هاشون رو به من هدیه دادن و بستر خوبی برای من فراهم شد. لطفی که نمی‌دونم چرا نسبت به من اتفاق افتاد. در صورتی که ایشون توی اون جلسات من رو نمی‌دیدن و در قسمت زنانه بودم. خلاصه با توجه به شرایطم تا جای ممکن در دوره‌هایی که مرتبط به کارم و بحث تربیت بشه به صورت مجازی شرکت کردم.👌🏻 به خاطر تعدد کارها و مسئولیت‌ها، وقتایی پیش میاد که خسته می‌شم و فشار روم هست، فکر کردن به انگیزه‌ها و اهدافی که دارم و دست به دعا شدن و درخواست از خدا و اهل بیت برای بازگشت انرژی و توانم خیلی کمکم می‌کنه.❤️ گاهی که پنج تا بچه‌ها مشغول بازی هستن و فضا امنه، می‌رم داخل اتاق و به کارهای شخصی خودم می‌پردازم. کاری که بچه‌ها یکی یا دو تا بودن اصلاً نمی‌تونستم بکنم. یا مثلاً چند وقته دختر کوچیه‌کم دیگه شیر نمی‌خوره و می‌تونم پیش بزرگترها بذارمش و برم کلاس ورزش. یه خوراکی‌هایی رو گاهی فقط برای خودم می‌ذارم کنار. حفظ قرآنم رو هم تو وقت‌های کوچیکی که بین روز پیدا می‌کنم پیگیری می‌کنم و چون در کارم با همکارانم روابط نزدیکی داریم و بهش علاقه‌مندم، کار بیشتر برام تفریح با دوستانم محسوب می‌شه و ازش انرژی می‌گیرم.😍 یکی از چیزهایی که اذیتم می‌کنه برنامهٔ خوابمونه. همسرم شب بیدار هستن و من برعکس علاقه دارم که شب زود بخوابم ولی متأسفانه به مدل مطلوب من نتونستیم برسیم و بچه‌ها دیر می‌خوابن چون همسرم بیدارن. یه مدت خیلی تلاش کردم که این شرایط رو تغییر بدهم اما موفق نشدم و نتونستیم حلش کنیم و به پذیرش رسیدیم.🤷🏻‍♀️😅 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif