#داستانک
💠
وقتی نفر اول خراسان با یک سوال به مُحاق رفت
● مامون در دل خود دوست داشت که لغزشهای امام رضا را ببیند و میخواست که کسی در بحث و احتجاج بر او برتری یابد، هرچند در ظاهر غیر از این نشان میداد. پس فقها و متکلمین را نزد خود جمع کرد و به آنان اشاره کرد که با امام رضا درباره امامت مناظره کنند. امام رضا به آنها فرمودند: «اقْتَصِرُوا عَلَى وَاحِدٍ مِنْكُمْ يَلْزَمُكُمْ مَا يَلْزَمُهُ»؛ یک نفر از میان خود انتخاب کنید که بر هرچه ملزم [و معتقد] باشد، شما نیز بر آن اعتقاد داشته باشد. آنها با مردی به نام یحییبنضحاک سمرقندی موافقت کردند که در خراسان کسی مانند او نبود.
● امام رضا علیهالسلام به او فرمودند: ای یحیی، هرچه میخواهی بپرس. یحیی گفت: درباره امامت صحبت میکنیم؛ چگونه مدعیِ امامت کسی هستی که امامت نکرده است؛ و امامت کسی را که رضایت و توافق مردم را به دست آورده، رها میکنی؟
● امام رضا پاسخ داد: «يَا يَحْيَى أَخْبِرْنِي عَمَّنْ صَدَقَ كَاذِباً عَلَى نَفْسِهِ أَوْ كَذَبَ صَادِقاً عَلَى نَفْسِهِ أَ يَكُونُ مُحِقّاً مُصِيباً أَوْ مُبْطِلًا مُخْطِئاً» ای یحیی، به من بگو کسی که [برتریِ و امامت] شخص دروغگویی را بر خود تصدیق کند، یا [برتریِ و امامت] شخص راستگویی را انکار کند؛ آیا [نظر او] حق است یا باطل؟
● یحیی سکوت کرد. مامون به او گفت: جوابش را بده. یحیی گفت: امیرالمؤمنین، مرا از پاسخ معاف کنید. مأمون گفت: ای اباالحسن، مقصود خود را از این پرسش بیان کن.
● امام رضا فرمود: یحیی باید درباره امامان خود بگوید که آیا بر خود دروغ بستهاند یا راست گفتهاند؟ اگر بگوید که دروغ بستهاند، دروغگو قابل اعتماد نیست. و اگر بگوید راست گفتهاند، پس [بدان که] اولی (ابوبکر) گفته است: «وُلِّيتُكُمْ وَ لَسْتُ بِخَيْرِكُمْ»؛ من شما را ولی شدم در حالی که بهترین شما نیستم. و دومی گفت: «كَانَتْ بَيْعَتُهُ فَلْتَةً فَمَنْ عَادَ لِمِثْلِهَا فَاقْتُلُوهُ» بیعتش شتابزده بود، پس هرکه دوباره مانند آن را انجام دهد، او را بکشید.
● به خدا سوگند، او کسی را که مانند آنچه خودشان کردند، عمل کند جز به قتل نمیپذیرد. پس کسی که بهترین مردم نیست و ویژگیهای خیر [یعنی فضائلی] مانند علم، جهاد و دیگر فضائل در او نیست و بیعت او شتابزده بوده و باید کشته شود، چگونه میتوان عهد [و زمامداریِ] او را به دیگری پذیرفت؟
سپس [ابوبکر] بر منبر میگوید: «إِنَ لِي شَيْطَاناً يَعْتَرِينِي فَإِذَا مَالَ بِي فَقَوِّمُونِي وَ إِذَا أَخْطَأْتُ فَأَرْشِدُونِي»؛ من شیطانی دارم که مرا دچار اشتباه میکند، پس اگر به راه دیگری رفتم، مرا اصلاح کنید و اگر خطا کردم، مرا راهنمایی کنید.
بنابراین، آنها به گفته خودشان امام نیستند، چه راست گفته باشند و چه دروغ!
● یحیی در این باره پاسخی ندارد. مأمون از سخنان امام رضا علیهالسلام شگفتزده شد و گفت: ای اباالحسن، در این سرزمین کسی جز تو اینگونه سخن نمیگوید.
📚عيون أخبار الرضا عليهالسلام؛ ج۲؛ ص۲۳۱
#فضائلومعارف
#تبری
@madras_emb