📜 برگی از سفرنامه ابن بطوطة (متوفی ۷۷۹ ه.ق)
👀 مشاهداتی جالب از شهر قطیف:
ثم سافرنا إلى مدينة القُطَيف، وضبط اسمها بضم القاف كأنّه تصغيرُ قطف، وهي مدينةٌ كبيرةٌ حسنةٌ، ذات نخلٍ كثيرٍ.
تسكنها طوائف العرب، وهم رافضيّةٌ غلاةٌ يظهرون الرفضَ جهاراً لا يتّقون أحداً
و يقولُ مؤذّنُهم في أذانِهِ بعد الشّهادتَينِ: «أشهد أنّ عليّاً ولىُّ الله»، و يَزيدُ بعد الحيعلتين: «حيّ على خير العمل» و يَزيدُ بعد التكبير الأخير: «محمّدُ و عليُّ خيرُ البشر، مَن خالَفهما فقد كفر.»
📚رحلة ابن بطوطة؛ ج۲؛ ص۱۵۲
#تاریخ_رجال
#تبری
@madras_emb
✍ چه بسا بخاطر اینکه کمتر مورد شماتت قرار گیرند و شیعه را از ثواب عظیم محروم سازند؛ تاریخ جعل نمودهاند.
❖ مرحوم علامه مجلسی رحمةاللهعلیه میفرماید:
🔸فاعلم أن بين علماء العامة و الخاصة خلافا في تاريخ وفاة ابن الخطّاب، و الأشهر بين الفريقين أن قتله كان في اليوم السادس و العشرين من شهر ذي الحجة كما أشرنا إلى ذلك سابقا، و قال بعض في اليوم السابع و العشرين أيضا.
و مستند هذين القولين نقل المؤرخين.
🔸و يظهر من الكتب المعتبرة و كما هو مشهور الآن بين عوام الشيعة، أن قتله كان في اليوم التاسع من ربيع الأول، و كان ذلك مشهورا أيضا في السابق بين جمع من محدثي الشيعة
و قد أشار السيد الأجل علي بن طاووس في كتاب «الإقبال» إلى أن ابن بابويه نقل رواية عن الإمام الصادق عليهالسّلام في أن مقتله كان في التاسع من ربيع الأول و يفهم من نقله أن الشيخ الصدوق كان يعتقد بذلك، و إن كان السيد نفسه قد أوّل هذا الحديث إلى تأويلات.
و ذكر السيد أيضا أن جماعة من شيعة العجم ما برحوا يعظّمون هذا اليوم لهذا السبب، و قد قوّى هذا المذهب الخلف الأعظم السيد علي بن طاووس في كتابه «زوائد الفوائد» و أورد رواية معتبرة في هذا الباب، كما قَال:...
📚زاد المعاد؛ ص۲۵۳
#اعتقادات
#تبری
#تاریخ_رجال
@madras_emb
◾️ از آداب زیارت حضرت سیدالشهداء علیهالسلام؛ تبرّی زیاد از پایهگذار ظلم
رَوَى لَنَا جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ قُضَاعَةَ بْنِ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ الْجَمَّالِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ صَفْوَانَ قَالَ: اسْتَأْذَنْتُ الصَّادِقَ علیهالسلام لِزِيَارَةِ مَوْلَانَا الْحُسَيْنِ علیهالسلام فَسَأَلْتُهُ أَنْ يُعَرِّفَنِي مَا أَعْمَلُ عَلَيْهِ، فَقَالَ يَا صَفْوَان ...
... فَتَوَجَّهْ نَحْوَ الْحَائِرِ وَ عَلَيْكَ السَّكِينَةُ وَ الْوَقَارُ وَ قَصِّرْ خُطَاكَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَكْتُبُ لَكَ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حِجَّةً وَ عُمْرَةً وَ سِرْ خَاشِعاً قَلْبُكَ بَاكِيَةً عَيْنُكَ وَ أَكْثِرْ مِنَ التَّكْبِيرِ وَ التَّهْلِيلِ وَ الثَّنَاءِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الصَّلَاةِ عَلَى النَّبِيِ وَ الصَّلَاةِ عَلَى الْحُسَيْنِ خَاصَّةً وَ الْعَنْ عَلَى مَنْ قَتَلَهُ وَ🔥الْبَرَاءَةِ مِمَّنْ أَسَّسَ ذَلِكَ عَلَيْه ...
📚مصباح المتهجد؛ ج۲؛ ص۷۱۷
#زیارت_دعا
#تبری
@madras_emb
🔥 اعتراف به جنایت روز پنجشنبه
ابن عباس گوید: در زمان خلافت عمر بن خطاب در سفری که با هم بودیم در ضمن صحبتهای که با هم داشتیم به من گفت:
«هل بقی فی نفسه شیء من امر الخلافة؟»
آیا علی بن ابیطالب هنوز نسبت به خلافت چیزی در دل دارد؟
قلت: نعم
قال: أ یزعم ان رسول الله نصّ علیه؟
قلت: نعم
ابن عباس گوید تا این را گفتم، عمر رو کرد به من و گفت:
«لقد کان فی رسول الله فی امره ذرو من قول لایثبت حجة و لایقطع عذراً»
👈 رسول خدا بعضی اوقات به کنایه میخواست بفهماند بعد از او علی بن ابیطالب جانشین است، اما اقوالی که نه حجتی بود و نه برطرف کننده بهانه بود.
«و قد کان یزیغ فی امره وقتاً ما»
و چه بسا گاهی اوقات پیامبر بخاطر علاقه ای که به علی داشت از حق منحرف میشد
«و لقد اراد فی مرضه ان یصرّح باسمه فمَنَعتُ من ذلک اشفاقاً و حفیظةً علی الاسلام.
لا و ربّ هذه البنیة لاتجتمع علیه قریش ابدا. و لو ولیها لانقضت علیه العرب من اقطارها فعلم رسول الله انی علمتُ ما فی نفسه فامسک و ابی الله الا امضاء ما حتم.»
👈 پیامبر خدا در زمان بیمارىاش خواست که علی را جانشین خود کند؛ امّا من از ترس وقوع فتنه و براى نشر اسلام، مانع شدم. پس، پیامبر خدا مقصود قلبىام را دانست و خوددارى کرد و خداوند، جز از اجراى آنچه خود مقدّر و حتمى کرده، امتناع دارد.
📚شرح ابن ابی الحدید؛ ج۱۲؛ ص۲۰
#اعتقادات
#تبری
@madras_emb
#تبری
✍️ وقتی ذکر معروف در میان مردم و جامعه تَرک شود، گذشت زمان و شرایط، گاهی معروف را منکر میکند.
... قَالَ أَيُّكُمُ السَّابُّ اللَّهَ قَالُوا سُبْحَانَ اللَّهِ وَ مَنْ يَسُبَّ اللَّهَ فَقَدْ أَشْرَكَ بِاللَّهِ قَالَ فَأَيُّكُمُ السَّابُّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالُوا وَ مَنْ يَسُبَّ رَسُولَ اللَّهِ فَقَدْ كَفَرَ قَالَ فَأَيُّكُمُ السَّابُّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ سَلَامُهُ عَلَيْهِ قَالُوا قَدْ كَانَ ذَلِكَ قَالَ فَأَشْهَدُ بِاللَّهِ وَ أَشْهَدُ لِلَّهِ لَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ مَنْ سَبَّ عَلِيّاً فَقَدْ سَبَّنِي وَ مَنْ سَبَّنِي فَقَدْ سَبَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ مَضَى فَقَالَ لِقَائِدِهِ فَهَلْ قَالُوا شَيْئاً حِينَ قُلْتُ لَهُمْ مَا قُلْتُ قَالَ مَا قَالُوا شَيْئاً قَالَ كَيْفَ رَأَيْتَ وُجُوهَهُمْ؟ قَالَ:
نَظَرُوا إِلَيْكَ بِأَعْيُنٍ مُحْمَرَّةٍ
نَظَرَ التُّيُوسِ إِلَى شِفَارِ الْجَازِرِ
قَالَ زِدْنِي ...
📚الأمالي (للصدوق)؛ ص۹۷
● ابن عباس در اواخر عمر نابینا و دستش در دست پسرش بود، از کنار گروهی از قوم قریش عبور میکرد، شنید که به امیرالمومنین علیهالسلام ناسزا میگفتند، به پسرش گفت: مرا نزد این افراد برگردان، وقتی برگشت پرسید: کدامیک از شما به خدا دشنام دادید؟
گفتند: سبحان الله هر کس چنین کند، مشرک شده است.
گفت: کدامیک از شما به پیامبر صلیاللهعلیهوآله ناسزا گفتید؟ گفتند: هر کس چنین کنند کافر شده است.
پرسید: کدامیک به علی بن ابیطالب علیهالسلام ناسزا گفتید؟ گفتند: بسیارند کسانی که چنین کنند.
● ابن عباس گفت: خدا را شاهد میگیرم و شهادت میدهم که از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله شنیدم، هر کس به علی دشنام دهد، مرا دشنام داده است و هر کس مرا دشنام دهد، خدا را دشنام داده است.
● از پسرش پرسید: بعد از صحبت من چیزی گفتند؟ گفت: نه. ابن عباس پرسید: صورت آنان را چگونه دیدی؟
گفت: با چشمان سرخ مثل خون به تو نگاه می کردند. گویی بزهای نر به کارد قصاب می نگرند... .
@madras_emb
#داستانک
💠 وقتی نفر اول خراسان با یک سوال به مُحاق رفت
● مامون در دل خود دوست داشت که لغزشهای امام رضا را ببیند و میخواست که کسی در بحث و احتجاج بر او برتری یابد، هرچند در ظاهر غیر از این نشان میداد. پس فقها و متکلمین را نزد خود جمع کرد و به آنان اشاره کرد که با امام رضا درباره امامت مناظره کنند. امام رضا به آنها فرمودند: «اقْتَصِرُوا عَلَى وَاحِدٍ مِنْكُمْ يَلْزَمُكُمْ مَا يَلْزَمُهُ»؛ یک نفر از میان خود انتخاب کنید که بر هرچه ملزم [و معتقد] باشد، شما نیز بر آن اعتقاد داشته باشد. آنها با مردی به نام یحییبنضحاک سمرقندی موافقت کردند که در خراسان کسی مانند او نبود.
● امام رضا علیهالسلام به او فرمودند: ای یحیی، هرچه میخواهی بپرس. یحیی گفت: درباره امامت صحبت میکنیم؛ چگونه مدعیِ امامت کسی هستی که امامت نکرده است؛ و امامت کسی را که رضایت و توافق مردم را به دست آورده، رها میکنی؟
● امام رضا پاسخ داد: «يَا يَحْيَى أَخْبِرْنِي عَمَّنْ صَدَقَ كَاذِباً عَلَى نَفْسِهِ أَوْ كَذَبَ صَادِقاً عَلَى نَفْسِهِ أَ يَكُونُ مُحِقّاً مُصِيباً أَوْ مُبْطِلًا مُخْطِئاً» ای یحیی، به من بگو کسی که [برتریِ و امامت] شخص دروغگویی را بر خود تصدیق کند، یا [برتریِ و امامت] شخص راستگویی را انکار کند؛ آیا [نظر او] حق است یا باطل؟
● یحیی سکوت کرد. مامون به او گفت: جوابش را بده. یحیی گفت: امیرالمؤمنین، مرا از پاسخ معاف کنید. مأمون گفت: ای اباالحسن، مقصود خود را از این پرسش بیان کن.
● امام رضا فرمود: یحیی باید درباره امامان خود بگوید که آیا بر خود دروغ بستهاند یا راست گفتهاند؟ اگر بگوید که دروغ بستهاند، دروغگو قابل اعتماد نیست. و اگر بگوید راست گفتهاند، پس [بدان که] اولی (ابوبکر) گفته است: «وُلِّيتُكُمْ وَ لَسْتُ بِخَيْرِكُمْ»؛ من شما را ولی شدم در حالی که بهترین شما نیستم. و دومی گفت: «كَانَتْ بَيْعَتُهُ فَلْتَةً فَمَنْ عَادَ لِمِثْلِهَا فَاقْتُلُوهُ» بیعتش شتابزده بود، پس هرکه دوباره مانند آن را انجام دهد، او را بکشید.
● به خدا سوگند، او کسی را که مانند آنچه خودشان کردند، عمل کند جز به قتل نمیپذیرد. پس کسی که بهترین مردم نیست و ویژگیهای خیر [یعنی فضائلی] مانند علم، جهاد و دیگر فضائل در او نیست و بیعت او شتابزده بوده و باید کشته شود، چگونه میتوان عهد [و زمامداریِ] او را به دیگری پذیرفت؟
سپس [ابوبکر] بر منبر میگوید: «إِنَ لِي شَيْطَاناً يَعْتَرِينِي فَإِذَا مَالَ بِي فَقَوِّمُونِي وَ إِذَا أَخْطَأْتُ فَأَرْشِدُونِي»؛ من شیطانی دارم که مرا دچار اشتباه میکند، پس اگر به راه دیگری رفتم، مرا اصلاح کنید و اگر خطا کردم، مرا راهنمایی کنید.
بنابراین، آنها به گفته خودشان امام نیستند، چه راست گفته باشند و چه دروغ!
● یحیی در این باره پاسخی ندارد. مأمون از سخنان امام رضا علیهالسلام شگفتزده شد و گفت: ای اباالحسن، در این سرزمین کسی جز تو اینگونه سخن نمیگوید.
📚عيون أخبار الرضا عليهالسلام؛ ج۲؛ ص۲۳۱
#فضائلومعارف
#تبری
@madras_emb
📜 برگی از سفرنامه ابن بطوطة (متوفی ۷۷۹ ه.ق)
👀 مشاهدات او از حرم امام رضا علیهالسلام:
● و إزاء هذا القبر قبر هارون الرشید امیرالمومنین رضیاللهعنه، و علیه دکانة یضعون علیها الشمعدانات التی یعرفها اهل المغرب بالحسک و المنائر. و اذا دخل الرافضی للزیارة، ضرب قبر الرشید برِجلِه و سلم علی الرضا .
● روبه روی قبر امام، قبر امیرالمؤمنین هارون الرشید واقع شده که آن هم صندوقی دارد و شمعدانها و چراغها روی آن میگذارند.
هنگامی که رافضیان [شیعیان] وارد بقعه میشوند، قبر هارون را به لگد میزنند و امام رضا [علیهالسلام] را سلام میکنند.
📚رحلة ابن بطوطة؛ ص۳۹۴
#تاریخ_رجال
#تبری
@madras_emb
🔆 بخدا قسم دوست دارم در بعضی از آن مجالس با شما باشم
1⃣ عنْ إِسْمَاعِيلَ الْبَصْرِيِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ: تَقْعُدُونَ فِي الْمَكَانِ فَتُحَدِّثُونَ وَ تَقُولُونَ مَا شِئْتُمْ وَ تَتَبَرَّءُونَ مِمَّنْ شِئْتُمْ وَ تَوَلَّوْنَ مَنْ شِئْتُمْ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ وَ هَلِ الْعَيْشُ إِلَّا هَكَذَا.(الكافي؛ ج۸؛ ص۲۲۹)
امام صادق علیهالسلام فرمودند:
آیا شما در مجلس مینشینید و حدیث میخوانید و هر چه میخواهید میگویید؟
و از هر که میخواهید بیزاری میجوئيد و اظهار برائت میکنید؟ و نسبت به هر که میخواهید اظهار دوستی میکنید؟ عرض کردم: آری.
حضرت فرمود: آیا (خوشی و لذّت) زندگی غیر این است؟
2⃣ عَنْ مُيَسِّرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیهالسلام قَالَ: قَالَ لِي أَ تَخْلُونَ وَ تَتَحَدَّثُونَ وَ تَقُولُونَ مَا شِئْتُمْ[۱] فَقُلْتُ إِي وَ اللَّهِ إِنَّا لَنَخْلُو وَ نَتَحَدَّثُ وَ نَقُولُ مَا شِئْنَا فَقَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنِّي مَعَكُمْ فِي بَعْضِ تِلْكَ الْمَوَاطِنِ أَمَا وَ اللَّهِ إِنِّي لَأُحِبُّ رِيحَكُمْ وَ أَرْوَاحَكُمْ وَ إِنَّكُمْ عَلَى دِينِ اللَّهِ وَ دِينِ مَلَائِكَتِهِ فَأَعِينُوا بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَاد.(الكافي؛ ج۲؛ ص۱۸۷)
ميسّر گويد امام باقر عليهالسلام به من فرمودند:
آيا شما خلوت ميكنيد و گفتگو مىنمائيد و هر چه خواهيد مىگوئيد (از فضائل ما و بدگویی و لعن دشمنان ما و روایات ما بدون تقیه)؟ عرض كردم: آرى به خدا كه ما خلوت مىكنيم و گفتگو نموده هر چه خواهيم مىگوئيم.
حضرت فرمودند: همانا بخدا من دوست دارم كه در بعضى از آن مجالس با شما باشم.
همانا بخدا كه من بوى شما و نسيم شما را دوست دارم و شمائيد كه دين خدا و دين ملائكه او را داريد، پس با پرهيز از حرام و كوشش در طاعات كمك كنيد.
---------------------------------
۱. مَا شِئْتُمْ: أي من فضائلنا أو ذم أعادينا و لعنهم و رواية أحاديثنا من غير تقية. (مرآة العقول؛ ج۹؛ ص۸۶)
#تقیه
#تبری
#اعتقادات
@madras_emb
✍️ محبت به تنهایی نجاتبخش نیست؛ شاهدش سوال مولاست
رَوَوْا عَنْ عُمَارَةَ قَالَ: كُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ، وَ هُوَ فِي مَيْمَنَةِ مَسْجِدِ الْكُوفَةِ وَ عِنْدَهُ النَّاسُ، إِذْ أَقْبَلَ رَجُلٌ فَسَلَّمَ عَلَيْهِ، ثُمَّ قَالَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ اللَّهِ إِنِّي لَأُحِبُّكَ، فَقَالَ: لَكِنِّي وَ اللَّهِ مَا أُحِبُّكَ، كَيْفَ حُبُّكَ لِأَبِي بَكْرٍ وَ عُمَرَ فَقَالَ: وَ اللَّهِ إِنِّي لَأُحِبُّهُمَا حُبّاً شَدِيداً، قَالَ: كَيْفَ حُبُّكَ لِعُثْمَانَ قَالَ: قَدْ رَسَخَ حُبُّهُ فِي السُّوَيْدَاءِ مِنْ قَلْبِي...
📚 تقريب المعارف (ابوالصلاح حلبى؛ ۳۷۴-۴۴۷ق)؛ ص۲۴۳
عُماره گوید: نزد امیرمؤمنین علیهالسلام در مسجد کوفه نشسته بودم؛ مردم نیز در پیش حضرت بودند.
مردی آمد و بر حضرت سلام کرد و گفت: ای امیرمؤمنان بخدا قسم من شما را دوست دارم. حضرت به او فرمودند: 👈 ولی والله من تو را دوست ندارم.
حضرت سوال کردند: محبتت نسبت به عمر و ابوبکر چگونه است؟
گفت: آن دو را به شدّت دوست دارم.
حضرت فرمودند: محبتت نسبت به عثمان چطور است؟
گفت: محبت او در اعماق وجودم نفوذ کرده است.
#تبری
@madras_emb
#روضه
🔥 بعد از سقیفه خانه شادی خراب شد
❖ استاد معظم آقای حاج سیدمحمدجواد شبیری:
● یک واقعهای نقل شده که ما در مقالهای که مربوط به غدیر است به طور کامل آن را نقل کردهایم[۱].
● سید باقر رضوی هندی (م ۱۳۲۹) میگوید:
در شب عید غدیر امام زمان عجلاللهفرجهالشریف را در خواب دیدم در حالیكه محزون بود و گریه می كرد. خدمت حضرت رفتم و سلام كردم و دستش را بوسیدم، ولی دیدم گویا متفكر است. عرض كردم: آقای من، این روزها ایام خوشحالی و سرور عید غدیر است ولی شما را محزون و گریان میبینم؟ حضرت فرمودند: به یاد مادرم زهرا علیهاالسلام و حزن او افتادم. سپس حضرت این شعر را خواندند:
لاترانی اتّخذتُ لا وعُلاها
بعد بیت الأحزان بیت سرور!
● سید باقر میگوید: از خواب برخاستم و قصیدهای با تضمین شعر مولایم و بر همان قافیه دربارهی غدیر و مصائب حضرت زهرا علیهاالسلام سرودم كه قسمتی از آن چنین است:
كلُّ غدر وقول إفك وزور
هو فرع عن جحد نص الغدیر ...
.....................................
۱. الغدیر فی حدیث العترة الطاهرة؛ ص۷۶
🔺 ۲۸ شهریور ۱۴۰۳
#فاطمیه
#تبری
@madras_emb