#غیرت_دینی
💠 آیا در میان شما یک مرد پیدا نمیشود؟!
● اسحاق كِندى، كه فيلسوف عراق در عصر خود بود ، تصميم گرفت تناقضات قرآن را گرد آورد و بدين منظور در خانه اش نشست و مشغول اين كار شد.
● روزى يكى از شاگردان او خدمت امام حسن عسكرى علیهالسلام رسيد. امام علیهالسلام به او فرمودند: «أَ مَا فِيكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ يَرْدَعُ أُسْتَاذَكُمْ الْكِنْدِيَّ عَمَّا أَخَذَ فِيهِ مِنْ تَشَاغُلِهِ بِالْقُرْآنِ»؛ آيا در ميان شما يك آدم رشيد پيدا نمىشود كه استادتان كِندى را از كارى كه در پيش گرفته و به قرآن پرداخته است، بازدارد؟
شاگرد عرض كرد: ما از شاگردان او هستيم؛ چگونه بر ما رواست كه در اين مورد يا مواردى ديگر به او اعتراض كنيم؟ امام عسكرى علیهالسلام فرمودند: آيا حاضرى كارى كه مىگويم انجام دهى؟ عرض كرد: آرى. حضرت فرمودند: پيش او برو و با وى گرم بگير و وانمود كن كه مىخواهى در انجام كارش به او كمك كنى. وقتى خوب با او انس گرفتى بگو سؤالى برايم پيش آمده است كه مىخواهم آن را از تو بپرسم. خواهد گفت بپرس. به او بگو: «إِنْ أَتَاكَ هَذَا الْمُتَكَلِّمُ بِهَذَا الْقُرْآنِ هَلْ يَجُوزُ أَنْ يَكُونَ مُرَادُهُ بِمَا تَكَلَّمَ مِنْهُ غَيْرَ الْمَعَانِي الَّتِي قَدْ ظَنَنْتَهَا أَنَّكَ ذَهَبْتَ إِلَيْهَا»؛
اگر گوينده اين قرآن نزد تو آيد، آيا ممكن است مراد او از گفتههايش غير از معانىاى باشد كه تو به گمان خود آنها را فهميدهاى؟ او خواهد گفت: آرى، ممكن است؛ زيرا آدم فهميده اى است .
پس چون چنين جواب داد، به او بگو: تو چه مىدانى؟ شايد گوينده چيزى غير از آنچه تو فهميدهاى اراده كرده و مراد واقعىاش غير از معناى اوليه جملههايش باشد.
● آن مرد نزد كِندى رفت و با او از در ملاطفت درآمد و آن گاه اين سؤال را از او پرسيد. كِندى گفت: سؤالت را تكرار كن. آن مرد سؤالش را تكرار كرد. كِندى با خود انديشيد و اين موضوع را هم از نظر لغوى محتمل دانست و هم از نظر عقلى جايز. پس به شاگردش گفت: تو را قسم مى دهم كه بگويى اين سؤال را از كجا آموخته اى؟ شاگرد گفت: مطلبى بود كه به ذهنم خطور كرد و از تو پرسيدم. كِندى گفت: هرگز، چنين سؤالى به فكر امثال تو نمىرسد، و تو و امثال تو را نشايد كه به چنين منزلتى دست يابيد. بگو از كجا اين سؤال را گرفته اى؟ شاگرد گفت: ابو محمّد به من فرمود اين سؤال را از تو بپرسم. كِندى گفت : حالا حقيقت را گفتى. «وَ مَا كَانَ لِيَخْرُجَ مِثْلُ هَذَا إِلَّا مِنْ ذَلِكَ الْبَيْتِ»؛ چنين نكته اى جز از چنان خاندانى سر نمىزند، آن گاه آتش طلبيد و آنچه را گرد آورده بود سوزاند .
📚مناقب آل أبي طالب عليهمالسلام؛ ج۴؛ ص۴۲۴
#داستانک
#اعتقادات
@madras_emb
💠 معنای ایمان
❖ آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی:
● زمانی در مشهد منزل یکی از آقایان که مرحوم آقای طباطبائی هم تشریف داشتند بودم.
● میزبان که تمایلاتی به بعضی معتقدات عامه داشت می خواست بگوید که آیاتی که لفظ مؤمنین دارد شامل همه مسلمانان که به شهادتین قائل هستند و از جمله عامه می شود؛ زیرا در زمان صدور این آیات، مسئله اثنی عشریت اصلا مطرح نبوده است (تا این آیات را در مورد اثنی عشری بودن معنا کنیم).
👈 ما در آنجا گفتیم ایمان به معنای اعتقاد لازم است که هر زمان مصداق خود را دارد، پس نمی توان با عدم مطرح بودن اثنی عشریت در زمان صدور آیات آنها را در معنای اعم به کار برد.
این معنا و گفتار ما مورد تأیید مرحوم آقای طباطبائی نیز قرار گرفت.
📚کتاب النکاح؛ ج۶؛ ص۱۰۹۹
#اعتقادات
@madras_emb
مدرس فقهی امام محمد باقر علیهالسلام
💠 معنای ایمان ❖ آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی: ● زمانی در مشهد منزل یکی از آقایان که مرحوم آقای طبا
✍️ ایمان یعنی اعتقاد لازم، که هر زمان مصداق خود را دارد.
حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ بْنُ يَزِيدَ وَ مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سَعْدٍ قَالَ: كُنْتُ قَاعِداً عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ عِنْدَهُ أُنَاسٌ مِنْ أَصْحَابِنَا فَقَالَ لَهُ مُعَلَّى بْنُ خُنَيْسٍ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا لَقِيتَ مِنَ اَلْحَسَنِ بْنِ اَلْحَسَنِ ثُمَّ قَالَ لَهُ اَلطَّيَّارُ جُعِلْتُ فِدَاكَ بَيْنَا أَنَا أَمْشِي فِي بَعْضِ اَلسِّكَكِ إِذْ لَقِيتُ مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْحَسَنِ عَلَى حِمَارٍ حَوْلَهُ أُنَاسٌ مِنَ اَلزَّيْدِيَّةِ فَقَالَ لِي أَيُّهَا اَلرَّجُلُ إِلَيَّ إِلَيَّ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ مَنْ صَلَّى صَلَوَاتِنَا وَ اِسْتَقْبَلَ قِبْلَتَنَا وَ أَكَلَ ذَبِيحَتَنَا فَذَلِكَ اَلْمُسْلِمُ اَلَّذِي لَهُ ذِمَّةُ اَللَّهِ وَ ذِمَّةُ رَسُولِهِ مَنْ شَاءَ أَقَامَ وَ مَنْ شَاءَ ظَعَنَ فَقُلْتُ لَهُ اِتَّقِ اَللَّهَ وَ لاَ تَغُرَّنَّكَ هَؤُلاَءِ اَلَّذِينَ حَوْلَكَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ لِلطَّيَّارِ وَ لَمْ تَقُلْ لَهُ غَيْرَ هَذَا قَالَ لاَ قَالَ فَهَلاَّ قُلْتَ لَهُ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ ذَلِكَ وَ اَلْمُسْلِمُونَ مُقِرُّونَ لَهُ بِالطَّاعَةِ وَ لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ وَقَعَ اَلاِخْتِلاَفُ اِنْقَطَعَ ذَلِكَ ...
📚بصائر الدرجات؛ ج۱؛ ص۱۵۶
● على بن سعيد گفت: خدمت حضرت صادق عليهالسّلام نشسته بودم گروهى از اصحاب حضور داشتند معلى بن خنيس عرض كرد فدايت شوم چقدر من از حسن بن حسن بايد بكشم؟
● طيّار عرض كرد فدايت شوم من در بازار ميرفتم چشمم به محمّد بن عبد اللَّه بن حسن افتاد كه سوار الاغى بود و گروهى از زيدى مذهبان اطرافش را گرفته بودند مرا كه ديد گفت آى مرد بيا بيا!
گفت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند: هر كس نماز ما را بخواند و رو به قبله ما بايستد و ذبيحه ما را بخورد مسلمان است، آن مسلمانى كه در پناه خدا و پيامبر خدا است هر كه مايل است بايستد و هر كه مايل است برود (يعنى چه خوشتان بيايد و چه بدتان آيد).
من به او گفتم: از خدا بترس مبادا اينها كه اطرافت را گرفتهاند تو را گول بزنند.
● امام صادق عليهالسّلام به طيّار فرمودند: چيز ديگرى به او نگفتى؟ گفتم: نه. فرمودند: چرا نگفتى پيامبر خدا صلیاللهعلیهوآله وقتى اين سخن را فرمود كه مسلمانان همه مطيع او بودند پس از درگذشت ایشان اختلاف بوجود آمد، اين مطلب از ميان رفت.
#اعتقادات
#زیدیه
@madras_emb
استاد شربتدارانسخنران.mp3
زمان:
حجم:
21.1M
#سخنرانی
🎙حجت الاسلام و المسلمین محمد حسن شربتداران
📋موضوع: طاغوت
🗓 یکشنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۳
📍مدرس فقهی امام محمد باقر علیهالسلام
#اعتقادات
@madras_emb
🔆 بخدا قسم دوست دارم در بعضی از آن مجالس با شما باشم
1⃣ عنْ إِسْمَاعِيلَ الْبَصْرِيِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ: تَقْعُدُونَ فِي الْمَكَانِ فَتُحَدِّثُونَ وَ تَقُولُونَ مَا شِئْتُمْ وَ تَتَبَرَّءُونَ مِمَّنْ شِئْتُمْ وَ تَوَلَّوْنَ مَنْ شِئْتُمْ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ وَ هَلِ الْعَيْشُ إِلَّا هَكَذَا.(الكافي؛ ج۸؛ ص۲۲۹)
امام صادق علیهالسلام فرمودند:
آیا شما در مجلس مینشینید و حدیث میخوانید و هر چه میخواهید میگویید؟
و از هر که میخواهید بیزاری میجوئيد و اظهار برائت میکنید؟ و نسبت به هر که میخواهید اظهار دوستی میکنید؟ عرض کردم: آری.
حضرت فرمود: آیا (خوشی و لذّت) زندگی غیر این است؟
2⃣ عَنْ مُيَسِّرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیهالسلام قَالَ: قَالَ لِي أَ تَخْلُونَ وَ تَتَحَدَّثُونَ وَ تَقُولُونَ مَا شِئْتُمْ[۱] فَقُلْتُ إِي وَ اللَّهِ إِنَّا لَنَخْلُو وَ نَتَحَدَّثُ وَ نَقُولُ مَا شِئْنَا فَقَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنِّي مَعَكُمْ فِي بَعْضِ تِلْكَ الْمَوَاطِنِ أَمَا وَ اللَّهِ إِنِّي لَأُحِبُّ رِيحَكُمْ وَ أَرْوَاحَكُمْ وَ إِنَّكُمْ عَلَى دِينِ اللَّهِ وَ دِينِ مَلَائِكَتِهِ فَأَعِينُوا بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَاد.(الكافي؛ ج۲؛ ص۱۸۷)
ميسّر گويد امام باقر عليهالسلام به من فرمودند:
آيا شما خلوت ميكنيد و گفتگو مىنمائيد و هر چه خواهيد مىگوئيد (از فضائل ما و بدگویی و لعن دشمنان ما و روایات ما بدون تقیه)؟ عرض كردم: آرى به خدا كه ما خلوت مىكنيم و گفتگو نموده هر چه خواهيم مىگوئيم.
حضرت فرمودند: همانا بخدا من دوست دارم كه در بعضى از آن مجالس با شما باشم.
همانا بخدا كه من بوى شما و نسيم شما را دوست دارم و شمائيد كه دين خدا و دين ملائكه او را داريد، پس با پرهيز از حرام و كوشش در طاعات كمك كنيد.
---------------------------------
۱. مَا شِئْتُمْ: أي من فضائلنا أو ذم أعادينا و لعنهم و رواية أحاديثنا من غير تقية. (مرآة العقول؛ ج۹؛ ص۸۶)
#تقیه
#تبری
#اعتقادات
@madras_emb
استاد شربتدارانسخنران.MP3
زمان:
حجم:
10.05M
#سخنرانی
🌹مجلس میلاد حضرت امام حسن عسکری علیهالسلام
🎙حجت الاسلام و المسلمین محمدحسن شربتداران
🗓 شنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۳
📍مدرس فقهی امام محمد باقر علیهالسلام
✍️در این جلسه مباحث زیر مطرح شده است:
▫️مردم سه دستهاند:
۱. کسانی که با دغدغه تبعیت از حق، اصل و ملاک حق را شناختهاند...
۲. کسانی که در شناخت حق بیتفاوتند...
۳. کسانی که در پی مقابله با حق و ملاک آن هستند...
▫️در مواجهه با اختلافات:
۱. ملاک حقانیت را بشناسیم.
۲. همه باور و رفتارمان مبتنی بر حق باشد.
۳. دع من ذهب یمینا و شمالا! یعنی:
الف. دنبال نکنیم کسانی را که ملاک حق را نشناختهاند.
ب. بدون مهارت لازم در پی نجات غریق نباشیم که خود نیز غرق میشویم.
#اعتقادات
@madras_emb
💠 إخبار از غیب
❖ آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی:
👈 خبر دادن از آینده به هیچ وجه دلیل بر معنویّت مخبر نیست. مرتاضان هندی نیز ریاضت باطل میکشند و از آینده خبر میدهند، بلکه معیار در معنویت، پیروی از دستور شرع است.
● یکی از مدعیان عرفان و تشرّف، از آینده خبرهایی می داد و احتمال میدهم ریاضتهایی هم کشیده بود.
● یکی از اشراف اردبیل به نام حاج جواد مجتهدزاده، اخوی زاده میرزا علی اکبر اردبیلی و نوه ملا محسن مجتهد اردبیلی، که بسیار خوش فهم و باهوش و امام زمانی و محشور با علماء بود، تصمیم میگیرد خانه ای در قم بخرد. به همین منظور وارد قم می شود و در مسافرخانه ابن سینا اتاق کرایه می کند تا پس از خرید منزل، خود و خانوادهاش به آنجا بروند.
● در همین ایام، شبی آن شخص مدعی عرفان به منزل سرهنگ بازنشستهای به نام فرهنگ صدرایی که اواخر هم معمّم شد و منزلی نزدیک مدرسه حجّتیه داشت و بعدها آقای آسید احمد اشکوری آن را خرید، می رود. حاج جواد مجتهدزاده نیز به منزل سرهنگ میرود.
● آن شخص مدعی به حاج جواد گفت: من شما را شام اینجا میبینم، خوابیدن را هم همین جا میبینم، تابستان هم شما را در اردبیل میبینم و خانهای که میخواهید بخرید، نصیب شما نمیبینم. به این شکل چهار خبر از آینده داد.
● حاج جواد برای باطل کردن کردن ادّعاهای او، هنگامی که سفره شام پهن شد، از جا بلند شد و بیرون رفت. اهل مجلس گفتند: کجا میخواهی بروی!؟ میرزا حسین مصطفوی که از مریدهای آن شخص بود، گفت: چرا بد اخلاقی میکنی؟ صاحب خانه هم مانع شد، ولی حاج جواد گفت: اگر حرف او درست باشد، اگر بروم، باز مرا به اینجا بر می گرداند. حاج جواد رفت و نان سنگکی خرید و شام را در مسافرخانه خورد و همانجا خوابید و به این صورت دوتا از خبرهای غیبی آن شخص، خلاف واقع درآمد.
● حاج جواد میگفت: ولی موقعی که میخواستم خانه بخرم، به مشکل برخوردم. لذا به حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) رفتم و به آن حضرت عرض کردم که امر خریدن خانه به مشکل خورده و اگر عنایتی نکنید و از خدا نخواهید که مشکل من حل شود، ادعای باطل این شخص ثابت می شود. بعد از این توسل، با عنایت حضرت معصومه (سلام الله علیها) مشکل حل شد و مراحل ثبت سند رسمی خانه تمام شد.
● در همان زمان در میان مریدان آن شخص منتشر شده بود که حاج جواد بی جهت به این در و آن در میزند و همان طور که مرادشان گفته، خانه نصیبش نخواهد شد. حاج جواد میگفت: در حجره آقا میرزا حسین مصطفوی کتابفروش بودم که این مطلب در آنجا نیز مطرح شد و گفتند که بی جهت تلاش نکنید. من همانجا قباله خانه را بیرون آوردم و نشان دادم.
● همچنین بنا داشتم برخلاف پیش گویی آن شخص، تابستان به اردبیل نروم و تصمیم گرفته بودم اگر خانه قم مهیا نشد، به مشهد یا جای دیگر بروم که با خرید خانه قم، تابستان را در قم ماندم و به این ترتیب پیشگویی های سوم و چهارم آن شخص نیز خلاف واقع درآمد.
.......................................
۱. مرحوم آیت الله سیدمحمدمهدی مرتضوی لنگرودی در کتاب «ارمغان هند و پاک» (ص ۱۲۲-۱۳۵) نمونه ای از اخبار مرتاضان هندی از آینده را نقل کرده است.
📚جرعهای از دریا؛ ج۴؛ ص۵۷۸
#تسلیم
#اعتقادات
#صوفیه
@madras_emb
❌ حتی تار موی شیعه فاسد هم، با عابد مخالفین قابل مقایسه نیست؛ شاهدش خشم مولاست
● عبداللّٰه بن ابى يعفور گويد: به امام صادق عليهالسلام عرض كردم: «إِنِّي أُخَالِطُ النَّاسَ فَيَكْثُرُ عَجَبِي مِنْ أَقْوَامٍ لَا يَتَوَلَّوْنَكُمْ وَ يَتَوَلَّوْنَ فُلَاناً وَ فُلَاناً لَهُمْ أَمَانَةٌ وَ صِدْقٌ وَ وَفَاءٌ وَ أَقْوَامٌ يَتَوَلَّوْنَكُمْ لَيْسَ لَهُمْ تِلْكَ الْأَمَانَةُ وَ لَا الْوَفَاءُ وَ الصِّدْقُ»؛
من كه با مردم رفت و آمد دارم بسيار تعجب ميكنم از مردمى كه از شما پيروى نميكنند و به دنبال فلان و فلان [اولی و دومی] ميروند ولى امين و راستگو و با وفايند، و مردمى هستند كه به دنبال شمايند، ولى امانت و وفاء و راستگوئى آنها را ندارند.
● امام صادق عليهالسلام راست نشست و با خشم و غضب به من متوجه شدند، سپس فرمودند: «لَا دِينَ لِمَنْ دَانَ اللَّهَ بِوَلَايَةِ إِمَامٍ جَائِرٍ لَيْسَ مِنَ اللَّهِ وَ لَا عَتْبَ عَلَى مَنْ دَانَ بِوَلَايَةِ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّهِ»
👈 هر كه خدا را با پيروى از امام ستمگرى كه از جانب خدا نيست ديندارى كند، دين ندارد، و در مقابل سرزنش نيست بر كسى كه با پيروى از امام عادل از جانب خدا ديندارى كند.
● عرض كردم: آنها دين ندارند و بر اينها سرزنشى نيست؟! فرمودند: آرى آنها دين ندارند و بر اينها سرزنشى نيست.
● سپس فرمودند: مگر قول خداى عز و جل را نمىشنوى؟ «اَللّهُ وَلِيُّ اَلَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ اَلظُّلُماتِ إِلَى اَلنُّورِ» (خدا كارساز كسانيست كه ايمان آوردهاند و از ظلمات بنورشان ميبرد) يعنى از ظلمات گناهان به نور توبه و آمرزششان ميبرد، بواسطه پيرويشان از هر امام عادلى كه از جانب خداست. و باز فرموده است: «وَ اَلَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ اَلطّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ اَلنُّورِ إِلَى اَلظُّلُماتِ» (و كسانى كه كافر شدهاند كار سازشان طغيانگران سركشند كه از نور به ظلمتشان ميبرند) مقصود از اين آيه اينست كه آنها نور اسلام داشتند، ولى چون از هر امام ستمگرى كه از جانب خدا نبود پيروى كردند، بواسطه پيروى او از نور اسلام به ظلمات كفر گرائيدند، سپس خدا براى ايشان همراه بودن با كفار را در دوزخ واجب ساخت «آنها دوزخيانند و در آن جاودان باشند.»
📚 الکافی؛ ج۱؛ ص۳۷۵ (بَابٌ فِيمَنْ دَانَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِغَيْرِ إِمَامٍ مِنَ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُه)
#اعتقادات
#ضرورت_معرفت_امام
@madras_emb
💠 اثبات شئوناتی برای ائمه علیهمالسلام و نفی غلو، در روایتی جالب از حضرت صادق علیهالسلام
❖ استاد معظم حاج سیدمحمدجواد شبیری:
● روایتی از سدیر نقل شده که روایت بسیار جالبی است.
● به نظر ما سدیر ثقه است و ما مقالهای در اثبات وثاقت سدیر نوشتهایم که قسمت دوم آن چاپ نشده است؛ لذا روایت صحیحه است.
● ... عَنْ سَدِيرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: إِنَّ قَوْماً يَزْعُمُونَ أَنَّكُمْ آلِهَةٌ- يَتْلُونَ بِذَلِكَ عَلَيْنَا قُرْآناً ﴿وَ هُوَ الَّذِي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلهٌ﴾ فَقَالَ: يَا سَدِيرُ! سَمْعِي وَ بَصَرِي وَ بَشَرِي وَ لَحْمِي وَ دَمِي وَ شَعْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ بِرَاءٌ، وَ بَرِئَ اللَّهُ مِنْهُمْ. مَا هَؤُلَاءِ عَلَى دِينِي وَ لَا عَلَى دِينِ آبَائِي. وَ اللَّهِ لَا يَجْمَعُنِي اللَّهُ وَ إِيَّاهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلَّا وَ هُوَ سَاخِطٌ عَلَيْهِمْ.
قَالَ قُلْتُ: وَ عِنْدَنَا قَوْمٌ يَزْعُمُونَ أَنَّكُمْ رُسُلٌ يَقْرَءُونَ عَلَيْنَا بِذَلِكَ قُرْآناً ﴿يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ﴾ فَقَالَ: يَا سَدِيرُ سَمْعِي وَ بَصَرِي وَ ...
قَالَ قُلْتُ: فَمَا أَنْتُمْ قَالَ نَحْنُ خُزَّانُ عِلْمِ اللَّهِ نَحْنُ تَرَاجِمَةُ أَمْرِ اللَّهِ نَحْنُ قَوْمٌ مَعْصُومُونَ أَمَرَ اللَّه تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِطَاعَتِنَا وَ نَهَى عَنْ مَعْصِيَتِنَا نَحْنُ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ عَلَى مَنْ دُونَ السَّمَاءِ وَ فَوْقَ الْأَرْضِ.(الکافی؛ ج۱؛ ص۲۶۹)
▫️ در این روایت مراحل غلو در مورد ائمه بیان شده است.
▫️«وَ فِي الْأَرْضِ إِلهٌ»: گویا این بخش را جمله مستانفه دانستهاند، و گمان کردهاند خداوند متعال، خدای آسمانها است و بر روی زمین نیز خدای دیگری وجود دارد که شما اهل بیت هستند.
▫️در مورد جایگاه ائمه و مقامات ایشان، در بین اصحاب ائمه اختلافاتی بوده است. حتی نقل شده برخی اصحاب، عصمت ائمه را منکر بوده اند.
● من نمیدانم این مطلب آیا صحیح است یا خیر، که شهید ثانی نقل میکند: بسیاری از اصحاب ائمه عصمت ایشان را منکر بودهاند و قائل بودند: «هم قومٌ صالحون فَرَضَ اللهُ طاعتَهم». شهید ثانی بیان کرده است با مراجعه به رجال کشی این مطلب به دست میآید.
● به نظر ما چنین برداشتی از رجال کشی نمیشود. بله، برخی از اصحاب، مقامات فرابشری ائمه را منکر بودند، و اموری نظیر علم غیب را برای ایشان ثابت نمیدانستند. ولی این با مساله عصمت تفاوت دارد.
👈از این روایت شریفه چند امر برای ائمه علیهمالسلام اثبات میشود:
۱. علم غیب ایشان: نَحْنُ خُزَّانُ عِلْمِ اللَّهِ
۲. شأن مفسّربودن ائمّه: نَحْنُ تَرَاجِمَةُ أَمْرِ اللَّهِ
۳. عصمت ائمه: نَحْنُ قَوْمٌ مَعْصُومُونَ
۴. مفترض الطاعه و وجوب اطاعت آنها: أَمَرَ اللَّه تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِطَاعَتِنَا وَ نَهَى عَنْ مَعْصِيَتِنَا. نَحْنُ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ عَلَى مَنْ دُونَ السَّمَاءِ وَ فَوْقَ الْأَرْضِ.
🔺درس خارج فقه؛ چهارشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۳
#اعتقادات
#غلو
#علم_غیب
#رجال
@madras_emb
💠 دین و اعتقادات را از کسی بگیر که درب این خانه پیر شده و امتحانش را پس داده باشد ...
أَبُو مُحَمَّدٍ جِبْرِيلُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَارَيَابِيُّ، قَالَ حَدَّثَنِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرِ بْنِ وَهْبٍ، قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو الْحَسَنِ أَحْمَدُ بْنُ حَاتِمِ بْنِ مَاهَوَيْهِ، قَالَ: كَتَبْتُ إِلَيْهِ يَعْنِي أَبَا الْحَسَنِ الثَّالِثَ علیه السلام أَسْأَلُهُ عَمَّنْ آخُذُ مَعَالِمَ دِينِي وَ كَتَبَ أَخُوهُ أَيْضاً بِذَلِكَ فَكَتَبَ إِلَيْهِمَا فَهِمْتُ مَا ذَكَرْتُمَا فَاصْمِدَا فِي دِينِكُمَا عَلَى مُسِنٍ فِي حُبِّنَا وَ كُلِّ كَبِيرِ التَّقَدُّمِ فِي أَمْرِنَا، فَإِنَّهُمْ كَافُوكُمَا إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى.
📚 رجال الكشي؛ ص۴
حاتم بن ماهویه میگوید: به امام هادی علیهالسلام نوشتم که مسائل دینی خود را از چه کسی بپرسم؟ برادر وی نیز چنین نوشته بود.
حضرت در جواب آن دو برادر مرقوم فرمودند: آنچه گفته بودید دانستم.
در امور دین خود به کسی که سن و سالش در دوستی شما گذشته و در راه امر و ولایت زیاد گام برداشته اعتماد کنید که برای شما به خواست خداوند کافی است.
#اعتقادات
#توقیعات
@madras_emb
#اعتقادات
🔆 معرفتی که حضرت کاظم علیهالسلام آموختند
● محمد بن فلان واقفى گويد: من پسر عموئى داشتم به نام حسن بن عبد اللَّه؛ مردى بود زاهد و عابدترين مردم زمان خود و بواسطه جدّى بودن و كوشش او در امر دين، سلطان از او پروا ميكرد و بسا در پيش روى سلطان سخن درشت و دشوارى به عنوان موعظه ميگفت و او را امر به معروف و نهى از منكر مينمود. سلطان هم بواسطه شايستگى و نيكوكاريش از او تحمل ميكرد.
● حال او پيوسته چنين بود تا آنكه روزى در مسجد حضرت امام کاظم عليهالسلام بر او وارد شدند. چون او را ديدند، اشاره فرمودند، او هم نزد حضرت آمد، امام به او فرمودند:
"يَا أَبَا عَلِيٍّ مَا أَحَبَّ إِلَيَ مَا أَنْتَ فِيهِ وَ أَسَرَّنِي إِلَّا أَنَّهُ لَيْسَتْ لَكَ مَعْرِفَةٌ فَاطْلُبِ الْمَعْرِفَةَ"،
اى ابا على! من روش ترا بسيار دوست دارم و خوشم مى آيد ولى تو معرفت ندارى، برو و معرفت طلب کن، عرض كرد: قربانت، معرفت چيست؟ فرمودند: برو بفهم و كسب حديث كن. عرض كرد: از كه كسب كنم؟ فرمود: از فقهاء اهل مدينه، سپس آن أحاديث را بر من عرضه كن. او رفت و احاديثى را نوشته خدمت حضرت باز آمد و برايش قرائت كرد، امام همه را باطل دانست، و به او فرمودند، برو معرفت ياد بگير.
● آن مرد به دين خود عنايت داشت و پيوسته در انتظار استفاده از حضرت کاظم عليهالسلام بود تا زمانى كه آن حضرت به كشتزار خود ميرفت، در بين راه به حضرت برخورد و عرض كرد: قربانت، من در برابر خدا با شما احتجاج و خصومت ميكنم، مرا به معرفت راهنمائى كن،
" فَأَخْبَرَهُ بِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیهالسلام وَ مَا كَانَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلّىاللَّهعليهوآله وَ أَخْبَرَهُ بِأَمْرِ الرَّجُلَيْنِ"
حضرت گزارش حال امير المؤمنين عليهالسلام و آنچه بعد از پيغمبر صلّىاللَّهعليهوآله واقع شد و نيز گزارش امر آن دو مرد را بيان فرمود، او هم پذيرفت.
سپس به حضرت عرض كرد: امام بعد از امير المؤمنين عليهالسلام كيست؟ فرمودند: امام حسن علیهالسلام و بعد از ایشان امام حسین علیهالسلام، تا خودشان را معرفی فرمودند، سپس سکوت کردند.
● "جُعِلْتُ فِدَاكَ فَمَنْ هُوَ الْيَوْمَ قَالَ إِنْ أَخْبَرْتُكَ تَقْبَلُ قَالَ بَلَى جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ أَنَا هُوَ".
از حضرت سوال کرد، فدایت شوم امروز امام چه کسی است؟ حضرت فرمودند: اگر به تو خبر دهم ميپذيرى؟ گفت: آرى قربانت گردم. فرمود، منم امام.
عرض كرد: چيزى مىخواهم كه به آن استدلال كنم، (يعنى معجزه شما چيست؟) حضرت فرمودند: برو نزد آن درخت- آنگاه با دست اشاره به درخت ام غيلان كرد- و به او بگو:
"يَقُولُ لَكِ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ أَقْبِلِي"
موسی بن جعفر به تو ميگويد: بيا، گويد من نزد درخت رفتم و ديدم زمين را ميشكافد و مىآيد تا در برابر حضرت ايستاد، سپس حضرت به او اشاره کردند، تا برگشت.
● او به امامت حضرت اقرار كرد و خاموشى گزيد و به عبادت پرداخت و كسى پس از آن او را نديد كه سخن گويد.
📚 الكافي؛ ج۱؛ ص۳۵۲
@madras_emb
❓معارف دین را از کجا بگیریم؟
🔹یا کُمَیْلُ! لا تَأْخُذْ اِلاّ عَنّا، تَکُنْ مِنّا.
تحف العقول؛ ص۱۷۱
حضرت امیرالمومنین فرمودند:
ای کمیل! علوم و معارف را از کسی جز از ما اهل بیت کسب نکن تا از ما باشی.
🔹استاد معظم آقای حاج سیدمحمدجواد شبیری:
تنها راه رسیدن به معارف صحیح؛ رفتن به در خانه اهل بیت علیهمالسلام و کمک گرفتن از آنهاست. در روایتی حضرت باقر علیهالسلام میفرمایند:
شَرِّقاً أَوْ غَرِّباً لَنْ تَجِدَا عِلْماً صَحِيحاً إِلَّا شَيْئاً خَرَجَ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ.
🔺مجلس میلاد حضرت صاحب الزمان علیهالسلام؛ ۲۳ بهمن ۱۴۰۳
#اعتقادات
#توحید
@madras_emb