💠 حجّ از نگاه برخی از صاحبان کتب اخلاقی
🔹ابوسعید ابوالخیر مریدان را از سفر حج منع میکرد و شریعت را برای کسانی که به مقصد رسیده باشند منتفی میدانست. (ارزش میراث صوفیه، ص ۶۸)
🔹یکبار ابوطاهر فرزند ابوسعید، در حال سماع احرام بست و قصد حج کرد. ابوسعید نیز با وی همراه شد. اما وقتی به خرقان و بسطام رسید، گفت حج من این است که به زیارت قبر ابوالحسن خرقانی و بایزید بسطامی بروم و از همانجا برگشت و تا آخر عمر به حج نرفت. ️ابوسعید میگفت: خدا می داند که هرکس را خداوند، راه مکه پیش روی او نهاد، از راه حق فاصله گرفت. (اسرارالتوحید؛ ج۱؛ ص۱۰۰)
🔹عطار نیشابوری مینویسد: نقل است که بایزید بسطامی یکبار قصد سفر حجاز کرد. چون بیرون شد بازگشت. گفتند: هرگز هیچ عزم نقض نکرده ای این چرا بود؟ گفت: روی به راه نهادم. زنگی دیدم، تیغی کشیده که اگر بازگشتی نیکو! و الا سرت از تن جدا کنم. پس مرا گفت: «ترکتَ الله ببسطام و قصدتَ البیتَ الحرام»؛ خدای را به بسطام بگذاشتی و قصد کعبه کردی؟! (تذكره الأولياء، ج۱، ص۱۳۹)
🔹منصور حلاج میگفت: اگر میخواهی حج بروی و توان رفتن به حج نداری، خانه خودت را از وسايل خالی كن و مناسك حج را بجای آور همانطور كه در حج انجام میدهی. بعد سی نفر يتيم را حاضر كن و به آنها غذا بده و خدمتشان كن و وقتی كه آنها غذا خوردند و دستهای خود را شستند به هر يك از آنها يك پيراهن بپوشان و هفت يا سه درهم به آنها بده. اگر اين كار را بكنی قائم مقام حج است و حج را بجای آوردهای. (تحفة الاخیار، ص۴۰۷)
🔹مولوی حکایت نقل می کند که بایزید در راه كعبه به ديدن يكى از مشايخ رفت. شيخ از بايزيد پرسيد: كجا مى روى؟ گفت: به مكه به زيارت خانه خدا. گفت: زاد راه چه دارى؟ گفت: دويست درم. گفت: برخيز و هفت بار گرد من طواف كن و آن سيم را به من ده و از گناه پاکت میکند. بایزید هم به این سِر آگاهی یافت و چنین کرد و به مقصود رسید. (مثنوی، دفتر دوم، بخش ٥٣)
🔹مولوی در دیوان شمس در یکی از غزلیات چنین سروده است:
ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
معشوق همین جاست بیایید بیایید
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
گر صورت بیصورت معشوق ببینید
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید
یک بار از این خانه بر این بام برآیید
(دیوان شمس، غزل ۶۴۸)
#حج
#صوفیه
#اعتقادات
@madras_emb
#تقویم_شیعه
🗓 ۲۲ ذیالحجه سالروز وفات مرحوم حاج شیخ عباس قمی
💠 دقّت و اخلاص در تألیف کتاب
آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی:
● این قضیه را از آقای واله، از منبریهای متّقی مشهد، شنیدم که میگفت: بعضی از کتابفروشها با مرحوم حاج میرزا علی محدّثزاده قرار گذاشته بودند که بعضی از نواقص مفاتیح الجنان را رفع کنند. برای مثال اگر شعری نوشته شده، ولی اسم شاعرش ذکر نشده است، اسم شاعر ذکر شود یا اگر در جایی گفته: «برای این مطلب به اقبال رجوع شود»، همان جا دعا نقل شود تا نیازی به مراجعه نباشد؛ چون همه اشخاص به این کتابها دسترسی ندارند. آقای حاج میرزا علی هم قبول کرد.
● حاج میرزا علی شب در رؤیا پدرش را میبیند که به وی میگوید:
این کار را نکن. من عمداً این کار را کردهام. این که من اسم فلان شاعر را ذکر نکردم و فقط به نقل شعر بسنده کردم، بدان جهت بود که شعرش خوب بود، ولی شاعر، درویش و صوفی یا منحرف بود.
👈 خوب بودن شعر، مصحّح این نیست که شاعر را ترویج کنم؛ لذا عمداً نخواستم اسم شاعر ذکر شود.
علت عدم نقل کامل آن دعاها این است که صاحبان کتب دعا، برگردن ما حق دارند و باید حقوق آنها محفوظ بماند. من حسّ کردم اگر این کتاب منتشر شود، ممکن است آن کتب ادعیه کم کم منسوخ شوند. لذا عمداً این کار را کردم تا اگر کسی دسترسی داشت، به آن کتب مراجعه کند.
● شاید علت این که کتابهای حاج شیخ عباس شیوع پیدا کرده است، اخلاص ایشان و مراعات کردن این نکات است.
📚جرعهای از دریا، ج ۲، ص۵۱۳
#احوالات
#اخلاقیات
#صوفیه
@madras_emb
❓عاشورا عید است یا عزا؟
🔹 آیا این مطلب صحیح است که چون شهادت حضرت باعث زنده شدن دین شد، پس عاشورا عید است نه عزا؟
اگر حضرت روز عاشورا پیروز شد، چرا آن روز را جشن نمیگیریم؟ چرا گریه میکنیم؟ (۱)
برخی از ارباب عرفان گفتهاند:
مراحل سیر و سلوک مختلف است؛ و پس از عبور سالک از عالم کثرات و رسیدن به فنای مطلق فی الله برای او عزا نیست. (۲)
🔹 پاسخ:
کشته شدن سالار شهیدان و اهلبیت و یاران فداکار آن حضرت چون سکهای است که دو رو دارد. برای آنان همهاش قرب، وصال و سرور است. آنان با شهادت مقامی یافتهاند که جز با شهادت بدان نمیرسیدند. ولی برای ما که آنان را از دست دادهایم و شاهد آن فاجعه ناگوار بودهایم، غم و عزا و گریه است.
آنچه از سیره معصومین علیهمالسلام به ما رسیده همه دلالت بر عزا دانستن، مصیبت زده بودن و گریه آنها در این روز دارد و بلکه آن را از مصائب با عظمت اسلام و مسلمین بلکه همه عالم امکان دانستهاند. و این دشمنان بودند که به آن تبرک جسته آن را عید گرفتهاند.
این اشکال با روایات تنافی واضح دارد.
.........................
۱. مثنوی مولوی، دفتر ششم ۹۶۰
۲. روح مجرد؛ ص۸۵
📚عزاداری رمز محبت؛ج۲؛ ص۸۲
#شبهات
#اعتقادات
#صوفیه
@madras_emb
💠 إخبار از غیب
❖ آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی:
👈 خبر دادن از آینده به هیچ وجه دلیل بر معنویّت مخبر نیست. مرتاضان هندی نیز ریاضت باطل میکشند و از آینده خبر میدهند، بلکه معیار در معنویت، پیروی از دستور شرع است.
● یکی از مدعیان عرفان و تشرّف، از آینده خبرهایی می داد و احتمال میدهم ریاضتهایی هم کشیده بود.
● یکی از اشراف اردبیل به نام حاج جواد مجتهدزاده، اخوی زاده میرزا علی اکبر اردبیلی و نوه ملا محسن مجتهد اردبیلی، که بسیار خوش فهم و باهوش و امام زمانی و محشور با علماء بود، تصمیم میگیرد خانه ای در قم بخرد. به همین منظور وارد قم می شود و در مسافرخانه ابن سینا اتاق کرایه می کند تا پس از خرید منزل، خود و خانوادهاش به آنجا بروند.
● در همین ایام، شبی آن شخص مدعی عرفان به منزل سرهنگ بازنشستهای به نام فرهنگ صدرایی که اواخر هم معمّم شد و منزلی نزدیک مدرسه حجّتیه داشت و بعدها آقای آسید احمد اشکوری آن را خرید، می رود. حاج جواد مجتهدزاده نیز به منزل سرهنگ میرود.
● آن شخص مدعی به حاج جواد گفت: من شما را شام اینجا میبینم، خوابیدن را هم همین جا میبینم، تابستان هم شما را در اردبیل میبینم و خانهای که میخواهید بخرید، نصیب شما نمیبینم. به این شکل چهار خبر از آینده داد.
● حاج جواد برای باطل کردن کردن ادّعاهای او، هنگامی که سفره شام پهن شد، از جا بلند شد و بیرون رفت. اهل مجلس گفتند: کجا میخواهی بروی!؟ میرزا حسین مصطفوی که از مریدهای آن شخص بود، گفت: چرا بد اخلاقی میکنی؟ صاحب خانه هم مانع شد، ولی حاج جواد گفت: اگر حرف او درست باشد، اگر بروم، باز مرا به اینجا بر می گرداند. حاج جواد رفت و نان سنگکی خرید و شام را در مسافرخانه خورد و همانجا خوابید و به این صورت دوتا از خبرهای غیبی آن شخص، خلاف واقع درآمد.
● حاج جواد میگفت: ولی موقعی که میخواستم خانه بخرم، به مشکل برخوردم. لذا به حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) رفتم و به آن حضرت عرض کردم که امر خریدن خانه به مشکل خورده و اگر عنایتی نکنید و از خدا نخواهید که مشکل من حل شود، ادعای باطل این شخص ثابت می شود. بعد از این توسل، با عنایت حضرت معصومه (سلام الله علیها) مشکل حل شد و مراحل ثبت سند رسمی خانه تمام شد.
● در همان زمان در میان مریدان آن شخص منتشر شده بود که حاج جواد بی جهت به این در و آن در میزند و همان طور که مرادشان گفته، خانه نصیبش نخواهد شد. حاج جواد میگفت: در حجره آقا میرزا حسین مصطفوی کتابفروش بودم که این مطلب در آنجا نیز مطرح شد و گفتند که بی جهت تلاش نکنید. من همانجا قباله خانه را بیرون آوردم و نشان دادم.
● همچنین بنا داشتم برخلاف پیش گویی آن شخص، تابستان به اردبیل نروم و تصمیم گرفته بودم اگر خانه قم مهیا نشد، به مشهد یا جای دیگر بروم که با خرید خانه قم، تابستان را در قم ماندم و به این ترتیب پیشگویی های سوم و چهارم آن شخص نیز خلاف واقع درآمد.
.......................................
۱. مرحوم آیت الله سیدمحمدمهدی مرتضوی لنگرودی در کتاب «ارمغان هند و پاک» (ص ۱۲۲-۱۳۵) نمونه ای از اخبار مرتاضان هندی از آینده را نقل کرده است.
📚جرعهای از دریا؛ ج۴؛ ص۵۷۸
#تسلیم
#اعتقادات
#صوفیه
@madras_emb