حرف از راه اندازی صندوق خیریه بود. مهدی پیشنهاد داد برای اینکه مشکل مالی افرادی را که می شناسند برطرف کنند، طوری که این کار ماندگار شود، بهتر است صندوقی تاسیس کنند.
مصطفی (۱) هم مثل همیشه پذیرفت. برای ابتدای کار قرار شد مصطفی و مهدی خودشان مبلغی از پس اندازشان را کنار بگذارند تا کار راه بیفتد. با وجود مشکلات مالی هر دو، کمی سخت به نظر می رسید، ولی هر دو از آنچه موجودی داشتند، آوردند وسط.
لبخند رضایت روی لب های مهدی نقش بست. اولین باری بود که به طور رسمی مشکلات دیگران را رفع کردند. پیش از آن، هر باری که می دیدند کسی احتیاجی دارد، بدون اینکه آن فرد بفهمد، گوشه ای از نیازش را برآورده می کردند. ولی این کار می توانست پا بگیرد و ماندگار شود.
#شهید_مهدی_حسینی| برشی از
#کتاب تمنای بی خزان
________________
پ.ن : ۱) پسرخاله آقامهدی
🖥
@mahdihoseini_ir |
#حاج_مهدی