#امام_حسین علیهالسلام
فرازی از یک
#قصیده
🔹غم دوست🔹
برق عشق تو نه تنها به دل عالم زد
آتش این بارقه بر عالم و بر آدم زد..
خرگه ظلم نگون، خیمۀ مظلوم بهپاست
این بنا را ز ازل دست خدا محکم زد..
خُرّمى در دو جهان نیست به جز در غم دوست
هر که دل بست به این غم نفسى خُرّم زد
غرق دریاى غمت تا دل ما گشت حسین
زیر این بحر معلق نفسى بىغم زد
مرهمى خواست نهد عشق تو بر زخم دلم
باز بر زخم دلم زخمى از آن مرهم زد
هر که را عشق رهایى بود از دام جهان
بایدش دست بر این طرۀ خم در خم زد
چشم عشاق تو بر حُسن تو بینا شد و بس
پرده شد غفلت و بر دیدۀ نامحرم زد
ره به اکسیر وجود تو به جز دوست نبرد
خاک بر دیدۀ دشمن طمع دِرهم زد
ما به توفیق تو گوییم ثناى تو حبیب
که ز خود دم نزند هر که ز جانان دم زد..
#فؤاد_کرمانی