آبرو‌ حیثیّت دینی‌ حسین یک‌تنه ناجی آئینی‌ حسين خون تو احیای اسلام عزیز راه مکتب را تو تضمینی‌ حسین هم شریعت را اصالت‌بخش تو هم طریقت را جهان‌بینی‌ حسین تو قنوت مستجابی در نماز بر دعای خلق آمینی‌ حسین گریه‌کن‌های خودت را روز حشر در لوای خویش می‌چینی حسین تو پناه محشری، از وحشتِ دختران خویش غمگینی حسین خار می‌چینی چرا پشت خیام عصر عاشورا چه می‌بینی حسین؟ پای مجروح یتیمان تو را نیست جز شلاق تسکینی حسین آه از دلواپسی امشبت وای از فردا و حال زینبت وای اگر فردا تو تنهاتر شوی بی‌اباالفضل و علی‌اکبر شوی وای اگر فردای پر رنج و ملال جسم قاسم را ببینی پایمال وای اگر فردا در آن قحطی آب حرمله از غنچه‌ات گیرد گلاب وای فردا جای زهرا مادرت خواهرت باید ببوسد حنجرت وای اگر فردا تو ای سالار دین از فرس ناگه بیفتی بر زمین وای اگر حال تو را ناخوش کنند تیرها بر پیکرت جا خوش کنند وای هر جا بوسه زد احمد بر آن می‌نشیند نیزه‌ای تا استخوان لحظه‌ی پایان عمرت آه، آه شمر می‌آید به سمت قتلگاه وای اگر زانو زند بر پیکرت خنجرش افتد به روی حنجرت وای اگر با ضربه‌های بی‌امان سر جدا گردد ز جسمت آن‌زمان ... وای اگر در شام روزی این سرت پرت گردد روبروی دخترت نازدانه دخترت دق می‌کند خواهرت از غصه هق‌هق می‌کند