. ۱۰۸۲ سمت حرم آوردمت گلو بریده شکر خدا که مادرت تورو ندیده تو خیمه ها رنگ از رخ رباب پریده غنچه ی من پرپر شدی علی در پیش تیر سپر شدی علی کودک من بی سر شدی علی آه با شمشیر یه قبر کوچیک کندم آهسته من چشماتو می‌بندم **** خون گلوت گرمه و جسمت دیگه سرده خیر نبینه حرمله که دل پر درده خیر نبینه که اصغرم رو دوتا کرده زوده برات بشی اسیرِ خاک یک ساله میشی اما زیرِ خاک تو بغلش تورو میگیره خاک آه الهی نری به روی نیزه میگیره سر تو بوی نیزه **** ......... علیه_السلام ۱۰۸۳ عصای پیری ام مقابلم شکستی پلکی بزن تا که بدانم زنده هستی راه نفس کشیدن بابارو بستی در نمیاد دیگه صدای من می‌زدنت جلو چشای من از بدنت پُره عبای من آه یک کوچه برای تو وا کردن تا تنت رو ارباً اربا کردن **** دیگه تنت نیست بدن علی جان تنها تو رو توو جمعشون زدن علی جان یه عبا و هزار تا تیکه تن علی جان از غم تو قدم خمیده شد کار بابات به آه کشیده شد به هر کی یه تیکه ت رسیده شد آه شبیه بغضم چه درهم هستی رو عبا هم نامنظم هستی **** ✍ ........... علیه_السلام ۱۰۸۴ حسین من غرقم به موج آه و ناله منو بذار برگرد حرم ای گل لاله دلواپسم برای گوشای سه ساله ترسم اینه پاره بشه گوشاش زخمی میشه به روی خار پاهاش کاشکی نیفته دست زجر موهاش آه می‌میرم من از خجالت آقا می‌افته طفلت به لکنت آقا **** ای کاش رباب نگاه کنه کمی به حالم ببینه دیدنی شده زخم رو بالم بگو نشد آب بیارم بنما حلالم رحم ندارن اینا به اصغرت دل نگرونم برا خواهرت پاشیده شد سرم فدا سرت آه از رو نی سایه‌ی زینب باشم کاش جای تو زیر مرکب باشم **** ✍ ............. صلوات_الله_علیه ۱۰۸۵ حسین من دیدم تنت تو قتلگا بود دیدم که دست و پات به زیر دست و پا بود تیکه های تنت چرا رو نیزه ها بود هر کی رسید جدا جدا میزد بر بدنت یکی عصا میزد اون یکی نیزه بی هوا میزد آه سنگ آمد به جنگ با آیینه شمر زانو زده به روی سینه **** بسه دیگه حیینمو پشت و رو کردی دیدم که نیزه رو به حلقش فرو کردی ای بی ادب چه کاری با این گلو کردی خون میریزه از لب و از گلوش بسّه نزن پنجه به تار موش دخترشه اومده روبروش آه حالا که سرش رو از تن کندی به دست و پا زدنش می‌خندی **** ✍ مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇