#حضرت_معصومه_مدح
مرقد زهرا اگر گُم ست به مردم
دل بنما رهنما و راه مکن گُم
شو چو غبار قبور، خاکی و «اِجلِس»
ورنه بگویند در بقیع، تو را «قُم»
باب ولایت نبستهاند به رویی
بحر عنایت کند هماره تلاطم
شکر، به سر سایهء دو فاطمه داریم
مشهد آن در مدینه، مضجع این قم
منطق توحیدیاش مروّج مذهب
خانهء خورشیدیاش منوِّر انجُم
گر که ز کویت سوی بهشت برانند
میخورد آدم دوباره دانهء گندم
ای همه ایران ز لطف تو به تنعّم
کفتر تو «یا کریمه گو» به ترنُّم
طور یقینست محضر تو و آرد
نور کلامت، کلیم را به تکلّم
نزد تو بانو، به خوشه چینی عصمت
مریم، زانو زند به رسم تعلُّم
مرجع و ملجأ تویی برای مراجع
روی نیاز همه به تو به تألُّم
کرده غبار تو خاک بر سر اکسیر
باشد اگر آب، باطلست تیمّم
فوج ملائک ستادهاند یکایک
دست به سینه، به لب سلام علیکم
خواستنِ آب، از سراب چه خامی
جز ز کریمان، کرامتست توهّم
توشهء موری که هست، خوشهء حُکمت
گو به سلیمان بر او مدار تحکّم
عمّهء معصوم و اُخت و دُخت امامی
با تو ز هر سو کرامتست و تکرّم
طاهرهء کاظمی و عین طهارت
فاطمهء سوّمی و زینب دوّم
نام تو معصومه و کریمهء عترت
نم ز کف تو فزونتر از یَم و قلزم
حجّ تو مقبول باد و سعی تو مشکور
چون به سرت بود طوف قبلهء هفتم
نفس به آتش مرا نشانده نگاهی
جز به در تو کجا روم به تظلُّم؟
#علی_انسانی