اشعار _ گرچه که بد کرده ام مهمان نوازی کن حسین تو مسیحای زمانی... باز اعجازی کن حسین هیچ کس حال دلم را که نمی فهمد یقین با نگاهی با من‌دل خسته دم سازی کن حسین دوستت دارم قسم بر مادر صدیقه ات نوکرت را گر که می‌ خواهی تو‌ابرازی کن حسین این همه آقا صدایت کرده‌ام در روضه ها در میان گریه با عبدت هم آوازی کن حسین چشم بر راهم‌ بیایی لحظه ی جان دادنم بهر راحت جان سپردن زود پروازی کن حسین آدمم کن گرچه آقا جان اذیت کرده ام گرچه‌که بد‌ کرده ام مهمان نوازی کن حسین شاعر: