بیت حق را ناکسان آذر زدند جای گل،با بار هیزم سر زدند در به پهلوی گل حیدر زدند از شقاوت،ضربه محکم تر زدند دود از بیت علی بالا رود خونِ دل،از سینه ی زهرا رود کس نمی داند عدو آنجا چه کرد میخ،با انسیه الحورا چه کرد هُرمِ آتش با رخ زهرا چه کرد آهِ بی بی ،با دل مولا چه کرد فاتح خیبر از این غم پیر شد میخ با یاسِ علی درگیر شد طایری روی زمین‌و، لانه سوخت مرتضی در خانه بود و خانه سوخت خاک عالم بر سرم ریحانه سوخت بین شعله محسن دردانه سوخت تا شرارِ شعله بر چادر گرفت مثل چادر، جان زینب گر گرفت زین جنایت،قلب پیغمبر شکست از کبوتر سخت،بال و پر شکست بار شیشه از فشار در شکست فاش می‌گویم سر مادر شکست خصم، بر هفت آسمان میزد شرر دربِ نیمه سوز را میزد به سر یار حیدر پشت در افتاده بود جان زهرا در خطر افتاده بود نخل دین بی برگ و بر افتاده بود زیر دست و پا پسر افتاده بود غنچه ی پرپر در آن غوغا چه شد؟ در هیاهو محسن زهرا چه شد؟ محسن ششماهه اینجا شد شهید کربلا بابائی آه از دل کشید کودکش را با گلوی پاره دید خونِ دل از دیده ی مادر چکید روی دستان پدر، یک طفل را زنده زنده سربریدند از جفا محمود اسدی شائق حضرت زهرا (س) روضه