پیوسته در حوالی بامت کبوترم سنگم زنند هر چه ، از اینجا نمی پرم بی بی ، قسم به جان رضایت مرا ببین در آستان عرشی ات از خاک کمترم از قم دری گشوده به باغ بهشت ، یا عطر بقیع مادرتان دارد این حرم معصومه ای و فاطمه ای ، اشفعی لنا چشم انتظار لطف تو در روز محشرم تا شاهد ارادت و اخلاص من شود یک بیت از قصیده ی حافظ می آورم : " نامم ز کارخانه ی عشاق ، محو باد گر جز محبت تو بود شغل دیگرم" بی مهر تو نفس کشیدن عمرم حرام باد حاجت به غیر کوی تو جایی نمی برم