مجلس یزید
پیمود چون ز کوفه، جرس، راه شام را
از صبح کوفه دید توان، شامِ شام را
کمتر ز اهل کوفه نشد، جور اهل شام
شرح کدام گویم و وصف کدام را؟
دادند شام بر سر بازارشان عبور
آل و عیال و عترت «خیرُ الانام» را
از خاندان عصمت و از دودمان فیض
بنْگر چگونه داشت فلک، احترام را
تا بنْگرند عترت «خیر البشر»، اسیر
بزمی نهاد و داد صلا، خاص و عام را
در طشت زر نهاد، سر شاه و کس ندید
طالع ز طشت زر شده، بدر تمام را
میخورْد گاه باده و میزد گهی ز کین
چوب جفا به لب، شه والامقام را
بر پا ستاده داشت به محفل، یزید شوم
زنجیر و غل نهاده به گردن، امام را
پس ظالمی به رسم کنیزی، طلب نمود
نوباوهی رسول، «علیهالسّلام» را
بهر عیال و عترت «خیر البشر» به شام
دادند جا، خرابهی بیسقف و بام را
زین دشت پُر بلیّه و زین راه پُر خطر
«یحیی»! بکش زمامِ سمندِ کلام را
کاین نظم جانگداز، دل مصطفی گداخت
قلب پیمبر و جگر مرتضی گداخت.
#مجلس_یزید
#مدرس_اصفهانی