هر چقدر اسباب بازی و همبازی و خوردنی دور و برش باشه هر چقدر هم سرگرم اونها بشه بازم از من یادش نمیره.
وسط بازی و شیطنت و شلوغکاری یا میاد پیشم یا صدام میزنه واسه اینکه خیالش راحت بشه هستم. خیلی وقتهام میاد تو دست و پا و میخواد که بغلش کنم.
همیشه هم از سر احتیاج نیستااا.
گاهی فقط باک بغل و نوازشش خالی شده!کافیه بغلش کنم و ببوسمش دوباره میره پِی بازی...
کاش همینطوری حواسمون به خدا باشه، وسط همه دلمشغولیها و روزمرگیها گهگاه خودمونو بندازیم تو آغوشش و بعد با اطمینان و آرامشِ وجود و حضورش بریم وسط میدون زندگی
#جوجهی_معلم
#درس : و خدایی که در این نزدیکیست...
@mamanjoona