🌼 قسمت نهم یا مثلا من باهاش قهرم در حالیکه اگر ظهر خوابیده باشه و پتو روی خودش ننداخته باشه من با اینکه می دونم بیداره پتو میارم روش می اندازم قهر هامون خنده داره نه ؟ در مورد کباب جمعه ها توضیح بدم که راستش بسته به بودجه خودم تصمیم می گیرم ، گاها شاید نتونم بخرم ، اغلب می خرم اما نفری یک سیخ و گاها هم که وضعم بهتره نفری دو سیخ در ضمن یه بار که نفری دو سیخ گرفته بودم ، رباب عزیزم فقط سهم یک سیخش را خورد و گفت علی جان سیر شدم و نمی تونم بخورم ، البته من حدس زدم عمدا دوتا سیخش را نخورده تا به من بفهمونه که همون یک سیخ براش کفایت می کنه تا من با این مسئله که چرا نفری یک سیخ می خرم خجالت نکشم هدفم از غذای جمعه ها اینه که رباب عزیزم بتونه جمعه ها استراحت کنه و آشپزی نکنه واقعا اینکه می گن با درآمد کم میشه از هرکسی عاشق تر بود را من به عینه تو زندگی خودم دارم می بینم این هفته نفری یک سیخ کباب جای شما خیلی خالی موندم پیش رباب عزیزم و فردای اون روز می بایست به فامیل درجه یک ناهاربدیم. در تمام ابن مراحل توکلم به خدا بود و همه چیز را سپرده بودم به آقام امام زمان و چون کارم را به کسی سپرده بودم که آقای عالم بود برای همین اصلا نگران نبودم. فردای روز عقد یعنی موقع ناهار خواهر خانم ها و زن داداش های رباب عزیزم آمدند منزل پدرخانمم و بعدا مادرم خواهرام و زن داداشم و یکی دوتا از اقوام ما برای کمک دادن. همونطور که گفتم رسم این بود خانواده دختر باید مراسم عقد را برگزار کنه . ادامه دارد ✍️روزمرِگی_من_و_مامان 🧕https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb 🌼