✍هالو 🍃 در کوچه پس کوچه‌ها می‌چرخید که سید از راه رسید:«پنجشنبه این هفته مهمان ما خواهی بود.» 🌸قند در دلش آب شد. گاری و بند و بساط رویش را جمع کرد. در بازارچه به راه افتاد تا حساب کتاب‌ها را صاف کند. ☘در راه، پیرمردی سراغش آمد و برای پنجشنبه با او قرار گذاشت. هالو گفت: «فقط تا چهارشنبه می‌تونم در خدمت باشم.» 💠پنجشنبه ظهر که رسید، صدای قرآن در شهر پیچید. مردم در بازار راه می‌رفتند و خبر فوت هالو، باربر بازارچه را دهان به دهان می‌رساندند. 🌾کسی نمی‌دانست، کسی که در اصفهان به خاطر سادگی بیش از حد به هالو معروف شده، خبر فوتش را از امام زمانش شنیده بود. 🆔 @tanha_rahe_narafte