✍دوراهی تصمیم
🍃استاد علوی می گفت: « زندگی مثل سرسرست، یا سرازیری یا سربالایی! اگه بیفتی تو سرازیری دیگه تا تهش باید بری، اینقدر بری تا خودت را نشون بدی تا خدا بدونه تو لایقش هستی ، سر راهت سربالایی بگذاره. »
☘این روزها بیشتر از هر زمانی خودم را مصداق حرف استاد می بینم، داخل سرازیری بدی افتاده بودم، یا باید خودم را از سرازیری به بیرون پرت می کردم که عواقب زیادی برایم داشت یا باید تا ته سرازیری میرفتم تا خدا دوباره دستمان را بگیرد.
🌸من و اکبر از روز اول با عشق زندگیمان را شروع کرده بودیم، اما امان از دوستان ناباب که اکبر را وسوسه مصرف مواد مخدر کردند. رنگ سیاهی بر روی کلبه قرمز عشقمان انداختند. حالا من مانده ام بر سر دو راهی تصمیم که آیا اکبر را رها کنم یا بمانم و زندگیم را دوباره بسازم؟
🍃حرف و حدیثهای اطرافیان که دیگر اکبر آن اکبر سابق نمیشود وجودم را وسوسه میکرد که همه چیز را رها کنم و بروم، اما حس علاقه من به اکبر نیروی بیشتری داشت که مانع از اجرای تصمیمم میشد. به خصوص که اکبر هم پشیمان بود و از من میخواست که او را کمک کنم و تنهایش نگذارم.
✨در میان همه تردیدها ، وضویی گرفتم و بر سر سجادهام نشستم و از خدا خواستم من را در این سرازیری تنها نگذارد کمکم کند تا دوباره اکبر به روز اول برگردد.
#همسرداری
#داستانک
#به_قلم_بهاردلها
🆔
@tanha_rahe_narafte