🔴 مدل تربیتی پیامبران چگونه است؟ 🔻 چرا خیلی از فعالیت های فرهنگی بی تأثیر و بی نتیجه است؟ 🔻آیا مدل تربیتی پیامبران الهی، تربیت فردی است؟ تربیت مدرسه ای است؟ یا مؤسسه ای است؟ دانشگاهی است؟ حوزه ای است؟ یا مدل دیگری دارند؟ 🔹همانطور که میدانید فلسفه وجودی پیامبران، سرکوب عقل و خرد و حس و غریزه نیست. بلکه پیامبران آمدند تا گرد و غبارها را کنار بزنند و گنجینه عقول انسان ها را بالا بیاورند تا انسان ها راهشان را پیدا کنند. عقل و خرد انسان محدود است و به تنهایی مسائل هستی و جهان و انسان را نمی تواند بفهمد لذا وحی الهی بناست عقل را در آن جاهایی که نمی تواند، هدایت کند. 🔸فلسفه نبوت همین است که انسان ها را تربیت کنند تا به آن جایگاهی که خداوند متعال برای انسان در نظر گرفته، برسند. اما سؤال جدی مطرح است که چگونه؟ آیا مدل پیشنهادی پیامبران مدل تربیت فردی است؟ یا اینگونه است که مدرسه ای یا حوزه علمیه یا مؤسسه ای تأسیس کنند و از همگان دعوت کنند که هر کس می خواهد از نظرات من بهره ای ببرد، بیاید در مرکز من ثبت نام کند؟ بیاید در محضر من تلمذ کند؟ بیاید در مدارس ما ثبت نام کند ما در این مدارس محیط را مؤمنانه کردیم و برای تربیت بچه های شما برنامه های زیادی را در نظر داریم؟ و ... . 🔹قصه هر کدام از انبیای الهی را که می خوانیم می بینیم خیر؛ مدل هیچکدام از انبیای الهی این نبوده. پیامبران بدنبال تربیت فردی انسان ها نبودند؛ بلکه آنان از همه مردم دعوت می کردند برای برهم زدن نظم غلطِ شرک گونه و غیرتوحیدی جامعه؛ پیامبران بدنبال احداث کارخانه انسان سازی بودند. پیامبران به دنبال تشکیل جامعه ای الهی بودند تا انسان ها در مسیر این جامعه رشد کنند و تربیت پیدا کنند. پیامبران بدنبال تأسیس نظامی توحیدی بودند تا در این نظام، نه یک نفر و 10 نفر و 50 نفر و 10 هزار نفر؛ که میلیون ها میلون انسان در آن تربیت شود. 🔸حالا چه کارخانه ای؟ چه جامعه ای و چه نظامی؟ بر چه مبنایی؟ مبنای این جامعه و نظام، توحید است. آنگونه که در بیان امام(ره) و شهیدان بهشتی و مطهری و رهبر انقلاب، قبل و بعد از انقلاب پیداست، پیامبران دنبال تشکیل بوده اند. البته نه آن «جامعه توحیدی» که بعضاً مارکسیست های مسلمان و مجاهدین منافق از آن دم می زدند و تعریف درست و جامعی هم از آن نداشتند. بلکه جامعه توحیدی که آیت الله خامنه ای در جلسات طرح کلی سال53 به خوبی در فصل توحید و نبوت به آن اشاره می کند. مبانی و ابعاد این جامعه توحیدی با آنی که مارکیست های مسلمان می گفتند اشتراکاتی دارد اما تفاوت های جدی دارد. 🔹جامعه غیرتوحیدی، یک جامعه چندخدایی و چند طبقه ای است. خدا نه به معنی بت های چوبی و سنگی؛ بلکه به معنای هرچیزی که بی قید و شرط پرستش و اطاعت شود؛ خدای پول، خدای قانون غلط تبعیض گونه، خدای نظم اجتماعی غیرالهی؛ لذا جامعه غیرتوحیدی، جامعه ای است که طاغوت ها سرنوشت بقیه را بدست می گیرند و به جای آنان انتخاب می کنند و به جای آنان می اندیشند و بقیه را به استثمار خود در می آورند. جامعه غیرتوحیدی، طبقاتی وجود دارند که بیشترین بهره را از منابع و ثروت های جامعه می برند و طبقاتی هم هستند که توسری خور و بنده و برده آن بالایی ها هستند. 🔸پیامبر اسلام(ص) با این جامعه غیرتوحیدی مقابله کرد و مبارزه کرد؛ سایر انبیای الهی هم با طاغوت های زمان خود مبارزه کردند. 🔹علی کل حال؛ مؤمنین باید بدانند؛ آنانی که دغدغه فعالیت فرهنگی و تربیتی دارند و دغدغه تربیت جامعه را دارند، بدانند. باید بین همه کارهای درست، آن کاری که لازم را است انتخاب کنند. بین لازم ها، لازم ترها را؛ بین لازم ترها، آن کارهایی که ضروری است و بین کارهای ضروری، آن کاری که فوری فوتی و حیاتی است را انتخاب کنند. 🔸آن کار اساسی چیست؟ تشکیل جامعه توحیدی؛ جامعه ای که همه چیزش در جای خود قرار دارد؛ جامعه ای که همه انسان ها با فرصت های برابر می توانند استعدادهای خود را شکوفا کنند. در چنین جامعه ای، نه فقط یک عده خاص فرصت پرورش روحی و معنوی پیدا می کنند، بلکه فضای پرورش روحی و معنوی و فضائل اخلاقی برای همگان فراهم می شود. 🔹اگر یک کار تشکیلاتی، برای این هدف باشد ارزشمند است. تشکیلاتی که برای جامعه سازی و تشکیل جامعه توحیدی کار کند، برنامه ریزی کند، مبارزه کند، محتوا تولید کند، دوره برگزار کند، گفتمان سازی کند، گفتمان تولید کند و ... . وگرنه آن تشکیلات یا مجموعه یا مدرسه یا مؤسسه، کم کم خودش و منافعش و آدمهایش محور می شود و مانع تشکیل جامعه اسلامیی هم خواهد شد! ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3