اندیشه سیاسی اگر پایگاه اجتماعی نداشته باشد و به تولید قدرت سیاسی و ایجاد نظامات سیاسی نینجامد، اندیشه‌ای نافرجام است. مهم‌تر؛ اندیشه‌ای که کارآمدی نداشته باشد، یعنی در تامین سعادت دنیوی و اخروی انسان‌ها ناکام باشد، نظام سیاسی و پایگاه اجتماعی‌اش دچار فروپاشی می‌شود. دلیلِ اصلی فروپاشی شوروی و همه قدرت‌های بزرگ عالم، همین ناکارآمدی بود. ناکارآمدی یعنی ناتوان از حل مسائل اصلی جامعه؛ اینکه یک نظام سیاسی نتواند ظلم، فقر، فساد و تبعیض را ریشه‌کن کند(بطور نسبی و حداکثری منظور است نه مطلق) و نتواند جامعه را با خود در برنامه‌ها و اهداف همراه کند، یعنی ناکارآمد است. دقیقاً بعد از فروپاشی کمونیسم شوروی بود که ایدئولوژی مارکسیسم در جوامع مختلف کمرنگ شد و در دانشگاه‌ها نیز به حاشیه رفت و برخی نوشتند که مارکسیسم مُرد! اگرچه رگه‌های این تفکر نمرده ولی دچار فروپاشی شده. امروز جدی‌ترین چالش پیشِ‌روی جمهوری اسلامی، بحث کارآمدی است. این کارآمدی را البته می‌توان با شاخص‌های مختلف علمی سنجید اما رضایتمندی نسبی حداکثری در جامعه مهم‌ترین سنجه است. خدای ناکرده اگر این نارضایتی‌ها بعلت مشکلات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی عمیق و عمیق‌تر شود حس ناکارآمدی هم افزایش می‌یابد و خطر اصلی اینجاست. اگر مردم نظام دینی را ناکارآمد بدانند، دین‌گریزی ها نیز بسیار افزایش می‌یابد کمااینکه اکثر دین‌گریزی ها و بحران‌های معنوی و فرهنگی و اخلاقی نیز حاصل نارضایتی و احساس ناکارآمدی است! ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3