🍕فست فود با نان اضافه
باید درمورد انتخابات بنویسم، حسش نیست.این کلیپ را دیدم و بیخیالش شدم.
یادم هست شش هفت سالم بود. مشتری ثابت رستورانی بودیم با نام پیتزا دلفین. طعم ترد مرغ و قارچش در لایهای از نان برشته و پنیر پیتزای پرملات، ته ذهنم زنده است. هر هفته دو تا پیتزا میگرفتیم، پنجرهای. همیشه چهار پنج تکه ته جعبه میماند و فردایش میشد اسباب دعوای من و آبجی. پیتزاهایش چه سرد بودند چه داغ، مزهشان بیتکلف و بینظیر بود. آن موقع هر پیتزا ۵ هزار تومان بود و حقوق بابا یک میلیون. یعنی ۲۰۰ تا پیتزا، هرماه.
کلاس ششم_هفتم بودم که وعدهی هفتگیمان شد دو هفته یکبار. پیتزا ها هم داشت آب میرفت. رستوران دلفین به خاطر نمیدانم چه بسته شده بود و رفتیم بودیم سراغ فروتن. بدک نبود. مخصوصا سس سیرهایش. مثل دلفین پرملات نمیزد، اما مرغهایش خامهای و پرمزه بودند.
کلاس نهم، سیب زمینی از کنار غذایمان حذف شد. کلاس دهم، شد پانزده روز یکبار. کلاس یازدهم، ماهی یکبار. بعد هم کرونا و تحریم فست فود.
تقریبا شش ماهی از شروع کرونا میگذشت، هوس فست فود داشت دیوانهمان میکرد. بلاخره تسلیم هوای نفس شدیم و زنگ زدیم برایمان بهشت را بیاورند. قیمت هارا که گفت، دسته جمعی خشکمان زد. به مرغ سوخاری پنج تکه راضی شدیم، هرکداممان یک تکه اش را برداشتیم و باقی معدهمان را با نان و سیب زمینی پر کردیم.
طولش نمیدهم. الان دو ماه یکبار فست فود سفارش میدهیم، بیشتر خودمان میپزیم داخل خانه. اصولاً ارگانیک و سلامت محور هستیم،میفهمید که...
این آقای تیستر داخل کلیپ، دارد با استاندارد های فعلی ما، وعدهی غذایی بیست نفر را میخورد. یک تنه.
خوب، غافلگیرتان میکنم. چیزی که میبینید فاصلهی طبقاتی است. فاصلهای عریض و طویل، که با گوشت و پوست و خون در لحظه لحظهی زندگی حسش میکنیم و دیگر سِر شدیم، بیخیالش. برای من مهم است کی اسمش چند روز بعد از صندوق بیرون میآید. کسی که مثل خانوادهی من به چشم خودش، کوچک شدن سفرهاش را دیده باشد. کسی که هم طبقهی امثال این آقای تیستر نباشد، حامی او هم نباشد، حامی امثال او هم نباشد.
به زبان آدمیزاد میگویم، از خودمان باشد و باقی گرسنگی بعد از فست فودش را با نان خالی پر کند، عین ما...
✍
#زهرا_جعفری
محفل نویسندگان منادی👇
https://eitaa.com/monaadi_ir