منوچهر تراپی منوچهر از هزار راه‌ مختلف شماره‌ی دخترهای جوان را پیدا کرده‌است. شماره‌ی زهرا را از پرونده‌ی بیمارستان، با هزار و یک حیله برداشته، شماره‌ی مریم را از طریق خاله‌اش پیدا کرده، شماره نسرین را پسر عمویش داده، شماره ناهید را از طریق مدرسه دخترش گیر آورده و همینطور دفترچه‌ی تلفن همراهش پر شده از شماره‌. به اسم دکتر و روان‌شناس و معلم با شماره‌ها تماس می‌گرفته‌. کمی کلمات قلنبه سلمبه به کار برده و اعتمادشان را جلب کرده. حالا که بحث تراپی داغِ داغ است، با هرکدام یک‌روشی را امتحان کرده. از مریم خواسته در مورد خلقیاتش بگوید، تا تراپی‌اش کند. از زهرا تعداد اعضای خانواده‌اش را پرسیده و ریز مشخصات خانوادگی‌شان را گرفته. از نسرین عکس اندام خصوصی‌اش را گرفته تا از راه دور مزاج‌شناسی‌اش کند و ناهید را مجبور کرده تا در وقت مشاوره از علایقش بگوید. گوشی منوچهر پر شده از عکس‌های خصوصی، اسکرینِ صفحه‌های چت و آدرس‌ خانه‌‌ها. هر کدام را یک‌جوری تهدید کرده تا به این رابطه ادامه بدهند. اگر هم کسی همراهی نکرد، تهدیدش می‌‌کرده به لو رفتن عکس‌ و چت‌های خصوصی. متن پیامک‌های پرینت‌شده‌ی روی پرونده را می‌خوانم. انتظار دارم اراجیف به هم بافته‌باشد. اما برعکس با همه مودب صحبت‌کرده. درست مثل یک آدم حسابی! انگار مزه‌ی پول‌های بی‌جایی که از جلسات چند ساعته‌ی مشاوره‌ گرفته، زیادی به دهانش مزه کرده. اما کم‌کم دخترهای جوان به خودشان آمده‌اند. یک‌جایی فهمیده‌اند که دارند تلکه می‌شوند. با گفتن رازهای مگو به خانواده‌شان، پرونده‌ی چند جلدی برای منوچهر تشکیل داده‌اند. حالا او محکوم به کلاهبرداری است. بدون داشتن مدرک‌تحصیلیِ درست‌درمان و تخصصِ مرتبط هم آبروی خانواده‌ها را برده و هم پول بی‌زبانی را به جیب زده‌است. لطفا در پیدا کردن افراد متخصص، درد دل کردن و اعتماد به هر تلفن و تماسی، کمی بیشتر دقت کنیم. ✍️ به محفل نویسندگان منادی بپیوند👇 https://eitaa.com/monaadi_ir