امشب خبردار شدم که یکی از دانشآموزای چندسال پیشم بهخاطر تصادف فوت کرده.
یادمه کلاس هشتم بودن که با من درس تفکر و سبک زندگی داشتن؛ مربی پرورشی بودم توی اون مدرسه.
اگه شیطنتهای بچگی رو فاکتور بگیریم پسر آروم و خوبی بود، درسش -حداقل سر کلاس من- خوب بود و تلاشش رو میکرد.
اسم و عکسش رو که دیدم شوکه شدم. یادم افتاد چقدر این دنیا الکیه و چقدر ما به هیچی بندیم و در اثر کوچیکترین اتفاقی ممکنه رخت سفر ببندیم. خیلی ربطی هم به سن و سال و سلامتی و بیماری نداره خیلی وقتا؛ گاهی فقط یه بهونه میخواد، یه اتفاق کوچیک...
خدا رحمتش کنه و خدا همه ما رو عاقبت به خیر کنه 😔
#روزنوشت