🇮🇷 فاتح میدان به روایت آقای علی اصغر مؤذنی ✍ صبح عملیات کربلای ۵ زیر آتش شدید دشمن در سه راهی مرگ پشت خاکریزها مستقر بودیم. هوا تازه داشت روشن‌ می شد. سوز سردی هم می آمد. از شدت سرما و گرسنگی نای حرف زدن نداشتم. یک بسته کیک رضوی از کارتن های اهدایی آستان قدس که کنار اسکله ریخته بودن را برداشته بودم و باز کردم. حمید دوربین به دست در حال رصد دشمن بود و گاهی چشم به نقشه داشت. به او گفت آقاحمید بفرما کیک هدیه آستان قدسِ و تبرکه. خندید و گفت: نوش جانت تو بخور. گفتم حالا چرا خندیدی! گفت: امروز به نیت فتحِ بر دشمن قصد روزه کردم. گفتم خدا قبول کنه، به فکر افطارت هستم. سردار 🕊 ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷 اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇 @nubakht_ir