🍄🍀💥🍂🌾 🍀💥🍂🌾 💥🍂🌾 🍂🌾 🌾 🔰و این اعتقاداتش بود که آن را از جبهه های جنوب به کوههای کردستان در زمستان سرد سال 60 کشید. ❤️ارتباط اش با زمان (عج) خیلی قوی بود و می گفت 👣یک‌قدم به طرفشان 👣👣صدقدم به طرفت برمی دارند. ⚜عبدالحمید در یکی از سخنرانیهایش تعریف می کند: « دریکی از کردستان بچه ها در يك جاي دره مانندي شده بودند؛ یک تعداد شهید و تعدادی هم زنده مانده بودند. 3 روز در محاصره بودند. ♻️اصلاً نمی توانستند حرکت کنند با هر حرکتی به رگبار بسته می شدند؛ را از زمین در می آورند و توی دهانشان می گذاشتند تا زنده بمانند. 💠در همین حین یکی از بچه ها می نشیند ویک مشت خاک را برمي دارد و آن را دست به دست مي كند (از این دست به آن دست و از آن دست به این دست) و می گوید (عج) قربونت بروم مگر اگر یاریم کنید، می کنم، مگر خدا نگفته ان تنصرالله ینصرکم ..... و با یک حال معنوی خوبی با امام زمان(عج) برقرار می کند. 😳همه تعجب می کنند چی شد این نشست تیر نیامد، اول پیش خودشان می کنند حتماً دشمن گذاشته اینها احساس کنند، حرکت کنند و همه را به ببندد یا زنده بگیردشان. 👌این آقا اول خیز می رود بعد بلند می شود و به بچه ها می گويد اگر من را که خوب هستن ولی اگر شما هم بیاید. و از این صخره به آن صخره می رود و بعد می بیند قرار نیست شلیک بشود، می آید بالا – این دو تا داشت، تانکهای عراقی به شکل ایستاده بودند و لوله های تانکشان را به طرف داخل کوه تا آنجایی که می شد آوردند پایین- در سخنرانیش این جوری می گوید وقتی سر را باز کردیم دیدیم داخل تانک ولی نشدند، و ترکش هم ولی گویی با خط کش، یک خطی، از وسط آنها را به کرده و آنجا می کنه و محکمتر می شه» 🤲 بعد ها ما متوجه شدیم خودش بوده ولی در سخنرانیش گفته بود یکی از بچه ها. آخرین باری که به جبهه رفت و مادر می خواست از زیر قرآن کند، گفت: مادر دستت را روی قرآن بگذار و قسم بخور که آن چیزی را که من می خواهم برايم انجام مي دهي - و چون دل رحم و مهربان است ، قسم می خورد که هر چی بخواهد براش انجام بدهد. بعد که مادر قسم می خورد عبدالحمید می گوید مادر خواهش می کنم به من عمل کنید و من را به خاک بسپارید. 😔مادر هم می گوید که تو بشوی، بعدشم مگر اعدامی هستی (آن وقتها اعدامیها را شب خاک می کردند) 📣می گوید مادر من می کشم وقتی حضرت زهرا (س) را شبانه خاک کردند من روز خاک بشم. و 21 فرودین ماه بود که به جبهه رفت و در در مرحله دوم عملیات المقدس آن طوری که خودش دوست داشت « ، لبی و که توی خورده بود» شد. https://eitaa.com/piyroo ❄️ 💫❄️ 🌈💫❄️ 💦🌈💫❄️ 💐💦🌈💫❄️