تئودور آدورنو گفته بود: «شعرگفتن پس از آشوویتس وحشیانه است» اما فرهاد! پس از غزه، نه فقط شعر که هر چیز دیگری جز مرگ، وحشیانه بود... هر آن‌چه... جز مرگِ جنایت‌کاران، جز پایان سیاهی و پلیدی... هر آن‌چه جز پایان ظلم... جز پایان شیطان... هر آن‌چه بوی غفلت می‌داد... آری، از «پس از غزه»، فیلم‌دیدن وحشیانه است... گوش‌دادن به موسیقی، تماشای فوتبال، تفریح و خندیدن و کافه‌رفتن، وحشیانه است، جام جهانی وحشیانه است، المپیک وحشیانه است، ال‌کلاسی‌کو وحشیانه است، انسان‌نامیدنِ انسان، وحشیانه است... و... شیطان در غزه بشریت را شکست داد، شیطان در غزه مستانه، قهقهه سرداد و به همه ساکنان زمین اعلام کرد اوست که سال‌ها برای حکومت بر روح و روان تک‌تک ما در تلاش است... شیطان در قالب اسرائیل بر روح بشر پیروز شد و درون بزدل و منفعت‌طلب و وحشی و خون‌خوار انسان را به نمایش گذاشت... اما فرهاد! امروز، اندکی و تنها اندکی، هم‌درد شدیم با کودکان غزه، با زنان خسته و مردان شکستهٔ غزه... امروز، روز نبرد رودررو با شیطان است، روز انتقام، نه فقط انتقام مردمان‌مان، دانشمندان‌مان، سرداران‌مان... روز انتقام انسانیت، بشریت... روز انتقام انسان از شیطان... واگرنه، تا روز پایان شیطان، هم‌چنان زندگی، وحشیانه خواهد بود... پی‌نوشت: با اشاراتی به نوشته‌ای از فرهاد قنبری ✍️ ▫️@qoqnoos2