ربط عاشقی 🇵🇸
🌐 وبینار "هنر مدیریت نقش‌های بانوان" 🎙 با حضور سرکار خانم دکتر اردبیلی ⁉️ اولویت نقش‌ها و وظایف ب
🔻 توی دفتر نشریه نشسته‌ام و دارم از پشت شیشه پائین را نگاه می‌کنم. حالم گرفته است؛ سعی می‌کنم حواسم را پرت کنم. 💫 بین همه‌ی رهگذرها چشمانم بیشتر دنبال خانم‌ها می‌رود. سعی می‌کنم از روی ظاهرشان حدس بزنم چه کاره‌اند؟ مجردند یا متاهل؟ مادر شده‌اند یا نه؟ شاغل‌اند یا مشغول؟ فهمیدنش سخت است. اما می‌توانم تخمین بزنم شادند یا غمگین؟ راضی‌اند یا از همه‌ی دنیا طلبکار؟ 💭 باز هم ذهنم برمی‌گردد سمت خانمی که قرار بود به مناسبت روز زن زندگی‌اش را چاپ کنیم. بچه‌ها رفتند مصاحبه گرفتند و گزارشی برایم نوشته‌اند تا تایید کنم و برود برای چاپ. 🌟 کارآفرین موفقی‌ست با دغدغه‌های فرهنگی، چندتایی بچه دارد، بچه‌هایش دانش‌آموز مدرسه‌های خوب شهرند، دست به خیر است و به تنهایی از پدر پیرش نگهداری می‌کند. ❗️اما... از همسرش چیزی ننوشته‌اند. 🎤 مصاحبه را ساغر گرفته است، خوب می‌دانم از این بخش زندگی خانم (ز) سوالاتی پرسیده است اما چون برای یک بانوی موفق، زشت بوده است که توی زندگی زناشویی لنگیده باشد، سانسورش کرده است. 💢 آقای (ح) همسر همراهی نبود. و اتفاقا سنگ‌انداز خوبی جلوی پای خانمش بوده است. حالا اسماً یا رسماً جدا شده‌اند. از کلیشه‌ی ابرقهرمانِ موفق در همه‌ی ساحت‌های زندگی، دور بوده است، ترجیح داده‌اند که سانسور بشود. ❌ از این که زن موفق‌مان، اَبَرالگو نیست، حالم گرفته نیست. رنجشم از این است که خود ما خانم‌ها راحت همدیگر را سانسور می‌کنیم تا زورکی بگوییم: هان! دختر نوجوان! اَبَرقهرمان‌هایی در این جهان هستند که همه جا بهترین‌اند. تو هم اگر عُرضه داری بهترین باش. نه بهترینِ خودت، بهترین در میان همه‌ی هم‌صنف‌هایت. و مثل گندمی که زیر سنگ آسیا کم کم خورد می‌شود، لِه می‌شود و خوب که دوام آورد تبدیل می‌شود به چیزی که فقط بویی از گندم دارد، خودش نیست، کاربرد دیگری دارد، هُلش می‌دهیم وسط دو سنگِ آسیای خانه و اجتماع. می‌گوییم هر دو جا باش، بهترین باش. ⭕️ نمی‌خواهم به تلافی این کلیشه‌ها، تیتر بزنم مطلقه‌ی موفق! هرگز! طلاق خوب نیست، پسندیده هم نیست، اصلا بد است. اما آخر دنیا هم نیست. می‌شود الگویی داشت که علی‌رغم همه‌ی خوبی‌ها و تلاش‌ها، یک جایی توی زندگی کم آورده است. شاید می‌توانست زندگی آشوب و در هم برهمش را فقط به خاطر حرف مردم حفظ کند و تسلیم تقدیر شود، کُنج خانه بنشیند و از شور بختی‌اش گلایه کند و در عوض کلیشه‌ها را نگه دارد. اما دیگر زن نبود. زنی که قرار بود مظهر خلاقیت الهی باشد، منتظر آینده باشد و در حسرت گذشته‌ها نبوده، شوق به فردا و خلق جدید داشته باشد. 🚫 ساغر که خوب است، فقط سانسور کرده است. مهین اگر بود، کلا حذفش می‌کرد. معتقد است خانم (ز) اگر می‌خواست رضایت خدا را داشته باشد باید همه چیز را رها می‌کرد و پای زندگی‌اش می‌ماند، چون زندگی زناشویی اصل است و حواسش نیست که دارد بی‌انصافی می‌کند و بی‌رحمانه قضاوتش می‌کند. می‌گوید اگر زنِ خانه بود، مردش هم عوض می‌شد، خوب می‌شد، سازگار می‌شد؛ و پی در پی دامن می‌زند به تثبیت کلیشه‌ها. 💬 خانم دکتر اردبیلی می‌گفت بشکنیم کلیشه‌ها را. نترسیم از بیان واقعیت‌ها، بگذریم از ابرالگوها. من ساغر و مهین نیستم. من واقعیت را می‌گویم. زنی را می‌نویسم مثل همه‌ی رهگذرهایی که نگاه‌شان می‌کردم. ❌ موفقیتش را نه در تعداد کارمندانش می‌دانم نه در میزان درآمدش و نه حتی رضایت بچه‌هایش و زندگی از هم پاشیده‌اش. ⭐️ خانم (ز) موفق است چون زنده است، چون مولد است، چون شادی‌آفرین است، چون مصرف‌گرا نیست، چون بن‌بست‌های زندگی‌اش را رها کرده است و تویشان گیر نکرده است. چون شوق به آینده دارد، چون بود و نبودش برای دنیا فرق می‌کند. اصول را شناخته است و در چهارچوب پسندیده‌ها حرکت کرده است، برای خدا کار کرده است و آن‌جایی که نبوده است، خدا جایش را پر کرده است. 🖊 عطیه شریف @rabteasheghi