راه بھشـتی 🇮🇷🇵🇸 ًًًًٍٍٍٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚ
🦋راوی حمید حسام و شهید خوش‌لفظ یادت می‌آید در عملیات مسلم‌بن‌عقیل در منطقه‌ی سومار در نیمه‌ی شب مجروح شدی. ترکش به پشت گردنت خورده بود. لب و صورتت مجروح شده بود. خون زیادی ازت می.رفت. خیلی طول کشید تا آمبولانس آمد. نفس کشیدن هر لحظه برایت مشکل و مشکل‌تر می‌شد . وقتی تو را روی برانکارد گذاشتند صبح شده بود. با ایما و اشاره به آن‌هایی که سرِ برانکارد را گرفته بودند، فهماندی که بایستند. خون می‌جوشید و از گلویت بیرون میزد. همه نگرانت بودند. چون ممکن بود هر لحظه از شدت خون‌ریزی و مشکلات تنفسی بلایی سرت بیاید.💔 نشستی تیمم کردی و با همان حال نمازت را خواندی. این موضوع تا مدت‌ها دهان به دهان می‌چرخید و سینه به سینه نقل می‌شد . شاخه گل صلوات🌹 هدیه به شهدا🌱 📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت 🌹🦋