برشی از کتاب (112) 🔅🔅🔅 ▪ با عنايت به اينكه معيار تشخيص نزد برخي فقط احساس است و تجربه و گاهي معادلات رياضي، و معارف وَحياني اصلاً در آن دخيل نيست، زيرا دين معاذ الله همانند اساطير كهن و افسانه هاي فرسوده است. لازم چنين اِلحادي اين است كه انسان مسئولِ اداره جامعه، رَبِّ خود و ملّت و اِلهِ خويش و مردم باشد. فرعون كه مدّعي ربوبيتِ برتر بود؛ (أنا ربّكم الأعلي) [سوره نازعات، آيه 24.]و داعيه الوهيّت انحصاري، يعني توحيد فرعونيّت داشت: (ما علمتُ لكم مِنْ إلهٍ غيري) [سوره قصص، آيه 38.]، بيش از اين نمي گفت، زيرا وي ادعاي وجوب وجود نداشت و داعيه خالقيّت آسمان و زمين را در سر نمي پروراند و مدّعي آفرينش مردم مصر نبود، بلكه مقصود وي در آن ادّعا و اين داعيه اين بود: جامعه مصر در نيل به سعادت محتاج به خداوند نيست، تنها قانونِ ناشي از انديشه من است كه عهده دار تأمين كمال و ترقّي مردم است. در نتيجه مبدأ تصميم و تدوين قانون سعادت آور، خود انسان است و غايت اجراي قوانين فقط رفاه انسان و آرامش مادي و التذاذ صوري او است؛ يعني در جريان تعليم و تربيت، اداره جامعه و تأمين سعادت، خود انسان آغاز و انجام همه امور است؛ (هو الأوّل والاخر).[ سوره حديد، آيه 3.] ▪ صلاح و طلاحِ جنگ و صلح، توسعه و تضييق در تمام ابعاد زندگي در مدار انسانِ مادي و احساسي و تجربي دور مي زند. گرچه ابتكار صنعت، فن آوري و تكنولوژي، مبتني بر مبناي فاسد سكولاريزم و كاسد اومانيزم نيست، ليكن كيفيّت بهره داري از آن و كميت استفاده از آن و موقعيّت داد و ستد و ساير امور مربوط به آن، همگي ناشي از نگرش خاص به انسان، جهان و پيوند بين آنها است. ▪ آنچه در جهان معاصر مي گذرد، نشان آن است كه تيغ تيز تكنولوژي به دست مستان استكبار است كه از يك سو داعيه نظم نوين و از سوي ديگر سياست سياه سركوب، سبب سيه رويي آنها است؛ (...إنّ الملوك إذا دَخَلوا قريةً أفْسَدُوها وجعلوا أعزّة أهلها أذلّةً وكذلك يفعلون).[ سوره نمل، آيه 34.] لاشه انديشه اومانيزم را در نظام جاهلي كهن مي توان يافت؛ در آن دوران اومانيزم توزيع شده بود. هر قبيله اي انسان مدارِ نژادِ خويش بود، و شعار رسمي و حاكم آن روزگار كه به منزله قانون اساسي عهد جاهليت بود و همگان آن را با خون خود امضا كرده بودند، اين بود: «أنصر أخاك ظالماً أو مظلوماً»؛ به ياري هم قبيله ات قيام كن، خواه ظالم باشد و خواه مظلوم؛ يعني ارزش فقط از آنِ انسان هم نژاد است، نه از آنِ عدل. چنين بينشي در اين عصر تيغ آهيخته را به سَمت مستضعفان انتفاضه مي گيرد و توطئه مشئوم خود را عليه نظام اسلامي متوجه مي كند. ▪ رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم با تعليم كتاب و حكمت و تزكيه نفوس، جهان بيني الهي را مطرح، و ارزش انسان را در تقرّب به خداي سبحان اعلام داشت و همزمان با تبديل نظام فرسوده جاهلي به نظام بالنده ديني، شعار مزبور را دگرگون كرد و فرمود: به كمك مظلوم مبادرت كن، خواه از نژادت باشد يا نه، و براي همان شعار جاهلي معناي جديدي ارايه كرد و فرمود: «اُنصر أخاك ظالماً أو مظلوماً ، إن يك ظالماً فَارْدُده عن ظلمه، وإن يك مظلوماً فانصره» [نهج الفصاحه، ج2، ص612]؛ برادرت را ياري كن، چه ظالم باشد و چه مظلوم، ياري كردن او اگر ظالم باشد، به نهي از منكر نمودن او و جلوگيري از ظلم وي است، و ياري نمودن او اگر مظلوم باشد، به ظلم زدايي از وي و كمك رساني به او است. ▪ البته مقصود از برادر، هر مسلمان، بلكه هر موحّد و در نهايت هر انسان بي گناه است و اختصاص به قبيله يا نژاد معيّن ندارد. اين فضيلت مسبوق به جهاد اوسط و تزكيه نفس است؛ ظالم از مظلوم آن كس پي بَرد كاو سَرِ نَفْسِ ظلوم خود بُرَد ورنه آن ظالم كه نفس است از درون خصم هر مظلوم باشد از برون [مثنوي معنوي، دفتر سوم، ابيات 2435 ـ 2436.] ادامه دارد.... ☘☘☘ 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom