برشی از کتاب
#سروش_هدایت(113)
#آیت_الله_جوادی_آملی
#اسلام_شناسی
#آموزه_های_اسلامی
#قرآن_شناسی
#آموزه_های_قرآنی
#خدا_شناسی
#پیام_ها_و_نکته_ها
#جامعه_اسلامي_دانشجويان_دانشگاهها
🔅🔅🔅
✅ اصل هفتم. دين مُنِيْفِ اسلام، ضمن ارج نهادن به هر چه يقين منطقي يا طمأنينه آور است، داوري نهايي را به عهده وحي معصوم مي داند و متشرّعان را به مرجع الهي ارجاع مي دهد؛ (...فإن تنازعتم في شي ء فردّوه إلي الله و رسوله) [سوره نساء، آيه 59.]
و به آنان اعلام مي دارد كه هرچند در نظام تكوين آزاداند و در قبول يا نكول مُلْزَم نيستند، ولي در نظام تشريع مأمور به پذيرش داوري وحي اند و تمرّد از آن عقاب آور است؛ (وما كان لمؤمن ولامؤمنة إذا قَضَي الله ورسولُه أمراً أن يكون لهم الخيرة من أمرهم وَمن يَعصِ اللّهَ ورسولَه فقد ضَلَّ ضلالاً مُبِيناً).[ سوره احزاب، آيه 36.]
▪ آنچه به عنوان نمونه مي توان از اسلام درباره بطلان تفكّر سكولاريزم و اومانيزم و مانند آن، كه بازگشت به دعواي ربوبيت در همه شئون زندگي يا بخشي از آن است، صرف نظر از برهان عقلي بر اطلاق توحيد ربوبي و اُلوهي ارايه كرد، آياتي است كه هوامداران را نكوهش و هوس محوران را گمراه مي داند: (اَفرأيت من اتّخذ إلهه هواه و أضَلّه الله علي علم وخَتَم علي سَمْعِه وقَلْبه وجَعَلَ علي بَصَره غشاوةً فمن يهديه مِن بعدالله أفلا تذكّرون) [سوره جاثيه، آيه 23.]؛ كسي كه خود را در تمام امور زندگي يا قسمتي از آن مستغني از دين مي انگارد و ميل خود را منبع استنباط قانون مدني قرار مي دهد و علم خويش را معيار تشخيص حق و باطل مي پندارد، گوش ملكوتي و قلب انساني او مختوم و مُهر شده است و بر چشم باطني او پرده غرور، غفلت و الحاد آويخته
است، و چون مبَدأ اصلي هدايت خداوند است و چنين شخصي از خالق خود اعراض و از وي بي نياز شده است، كس ديگري او را راهنمايي نخواهد كرد، لذا در ضلال آشكار مي ماند، و سر از طَغْوي و تنمّر درمي آورد؛ (إنّ الإنسانَ لَيَطْغي اَنْ رآه استغني).[ سوره علق، آيات 6ـ 7.]
▪ نداي قرآن درباره رهنمود الهي اين است كه دين آسماني جامعه را به حيات معنوي و انساني مي رساند و كسي كه در فضاي زندگي ديني بيمار شد، او را درمان مي كند؛ اين دو مطلب از پيام هاي محوري قرآن كريم [است]، يكي حيات بخشي دين و ديگري شفادهي آن. حيات بخشي را در آيه (يا أيّها الّذين آمنوا استجيبوا لِلّه وللرّسول إذا دعاكم لما يحييكم) [سوره انفال، آيه 24.] فرمود و شفادهي را در آيه (ونُنَزّلُ من القرانِ ما هو شفاءٌ ورحمةٌ) [سوره اِسراء، آيه 82.]بيان كرد.
▪ اين دو مطلب همانند ساير معارف قرآني از صدر تا ساقه، در كِسوتِ حق يا در صحابت آن نازل شد؛ (بالحقّ أنزلناه وبالحقّ نزل) [سوره اسراء، آيه 105.]و هيچ گونه باطل در حدوث يا بقا آن را تهديد نمي كند؛ (لايأتِيه الباطلُ مِنْ بين يَدَيْهِ ولامِنْ خَلْفِه)[ سوره فصّلت، آيه 42.]. اين گونه مطالب قرآني از محكمات آن محسوب مي شود و تشابه را به حَرَم آنها راه نيست.
▪ بنابراين، دين الهي هم حيات انساني را تأمين مي كند، و هم سلامت او در تبيين اين مطلب مُتْقن از آسيب افسانه و گزند اسطوره منزّه است؛ پس دين نه افيون است و نه افسون، زيرا افيون هم سلامت را تهديد مي نمايد و هم حيات را، و افسون نيز هم صحت را زائل مي كند و هم حيات را، و هرگز افيون با عامل حيات ارزيابي نمي شود و افسون با شفابخش مقايسه نخواهد شد؛
سِحْر با معجزه پهلو نزند دل خوش دار
سامري كيست كه دست از يد بيضا بِبُرد[ديوان حافظ.]
هوا محوري كه انديشه خام بشري را بر مسند داوري مي نشاند و از هوس خويش استفتا مي كند و در برابر وحي الهي خصمانه موضع مي گيرد، آگاه باشد كه:
حُبابْ را چو فتد باد نخوت اندر سر
كلاه داريش اندر سرِ سراب رود[ديوان حافظ.]
آنكه سراب هوا را با سَرِ آب خدا خلط مي كند، هماره تشنه است و هرگز سيراب نخواهد شد. تنها راهيان صَوْب كوثراند كه از هر سراب مُبَرَّا و سيراب مي گردند، وگرنه تكاثرپردازان و كثرت طلبان و تفرقه خواهان دائماً عطشان اند.
به اميد آنكه همگان از افيون سكولاريزم و افسون اومانيزم و ديگر اسطوره ها و افسانه ها برهيم و به مايه حيات و پايه شفاي حقيقي برسيم، زيرا فيض الهي دايمي است و در هر عصر و مصري تجلّي ويژه دارد؛
عصا زد بر سر دريا كه بَر جَه
برآورد از دل دريا غبار او
عصا را گفت بگذار اين عصايي
همي پيچيد بر خود همچو مار او
غذاها هم غذا جويند از وي
كه گندم را دهد آب از غَمام او
نمايد چرخْ بَيْتُ العنكبوتي
چو بنمايد مقامِ بيمقام او
همه عالم گرفت است آفتابي
زهي كوري كه ميگويد كدام او[ديوان شمس تبريزي.]
☘️☘️☘️
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم.
💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم
@rahighemakhtoom