📚 وحی و نبوت در قرآن-22 ✅ اجتماعی بودن انسان 🔹 ( پس)مقتضاى طبع اولى انسان كه منافع خود را مى‌خواهد اين است كه ديگران را در راه منافع خود استخدام كند و از بهره كار ايشان استفاده نمايد و تنها از راه اضطرار و ناچارى است كه به اجتماع تعاونى تن مى‌دهد. ✅ اين مسئله از مطالعه حال كودكان بسيار روشن است، زيرا كودك هر چه دلش مى‌خواهد بى‌چون و چرا و به طور گزاف درخواست مى‌كند و درخواست خود را با گريه تأكيد مى‌نمايد و كم‌كم كه با بالا رفتن سن به صحنه اجتماع نزديك‌تر و به اوضاع‌ آشناتر مى‌شود از تقاضاهاى گزافى خود تدريجاً چشم مى‌پوشد تا كاملًا وارد جامعه شده گزاف‌گويى را به شكلى فراموش مى‌نمايد. 🔹🔹 گواه ديگر مطلب اين كه عادتاً مى‌بينيم كه هر وقت انسان قدرتى كه فوق قدرت ديگران باشد به دست آورد بى‌محابا به اجتماع تعاونى و لوازم آن پشت‌پا زده به استخدام افراد مى‌پردازد و منافع كارشان را بدون عوض به خود اختصاص مى‌دهد. 📚 خداى متعال در اشاره به اين اجتماع تعاونى مى‌فرمايد: نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا « زخرف، آيه 32 » ما در زندگى دنيا مايه زندگى‌شان را در ميان‌شان قسمت كرديم و برخى از ايشان را بر برخى ديگر درجاتى تفوق داديم تا برخى از ايشان برخى ديگر را مسخر سازد. ✳ آيه كريمه اشاره مى‌كند به حقيقت اجتماع تعاونى انسان كه در آن هر يك از افراد در بخشى از مايه زندگى به ديگران فايق مى‌باشد و در نتيجه افراد با درجات مختلفى متفاوتند و هريك از ايشان در آنچه فايق است ديگران را مسخر خود ساخته و اعمالشان را به نفع خود برمى‌گرداند و در نتيجه افراد مانند تار و پود جامه به هم بافته شده يك واحد اجتماعى را تشكيل مى‌دهند. 🔹 و باز مى‌فرمايد: إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ « ابراهيم، آيه 34 » به درستى انسان ستمگر است. إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولًا « احزاب، آيه 72 » زيرا او ستمگر و نادان بود. @rahighemakhtoom