رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 به در خونه لیلا رسیدم حالم خیلی خراب بود گریه امونمو بریده بود.... زنگ خونه رو زدم میدونس
🍃🍃🍃🌸🍃 لیلا عصبی داد زد:اَه بسه دیگه رعنا شورشو درآوردی با اون دل بی صاحابت....تو مگه چند روز دیگه قرار نیست برات خواستگار بیاد پس برا چی رفتی با این پسره ی یه لا قبا سر قرار؟؟؟واقعا که سرِ نترسی داری رعنا....نگفتی کسی تو رو با اون هرزه ببینه.... داد کشیدم:بسه دیگه لیلا انقد نگو هرزه....اون بدبخت گناهی نکرده همش سوتفاهمه....نگران نباش من اینا رو نمیگم که دوباره برگردم به فرهاد....حواسم به خواستگارمم هست....فقط خواستم بگم خیلی دلم براش سوخت به پهنای صورتش امروز اشک میریخت....لیلا مردها مثه ما زنها نیستن که راحت گریه کنن...امروز فرهاد وقتی برام از اون روز نحس حرف میزد مثه ابر بهار گریه میکرد و شونه هاش میلرزید....اینا نمیتونه نمایش باشه.... امروز رفتم تا همه چی رو از زبون خودش بشنوم....رفتم بهش گفتم میخوام ازدواج کنم دیگه به من امید نداشته باشه.... لیلا:مگه هنوزم به تو امید داشته؟؟خوبه والا مَردم چقد پررو هستن...اسمش افتاده رو زبون کوچیک و بزرگ بعد امید داشته تو هنوزم زنش بشی.... من:دیگه حالا هرچی امروز امیدشو ناامید کردم.ولی یه حس عذاب وجدان دارم لیلا...خیلی بد گریه میکرد دلم براش سوخت....واقعا آش نخورده و دهن سوخته شده بود.... لیلا:دلت برا خودت بسوزه بیچاره...نکنه اون یک ماهی که به خاطرش عزا گرفتی یادت رفته....یادت رفته عین جنازه شده بودی نه خواب داشتی نه خوراک.... بعد هم انگشتای دستشو به حالت تهدید تکون داد و حرفشو ادامه داد:: رعنا به خدای احد و واحد بفهمم یه بار دیگه با این پسره لاابالی تماسی داشتی یا قرار مراری خودم آنچنان بلایی سرت میارم که عشق و عاشقی از سرت بپره 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸**