📌
#امام_رضا
موکب نوهها
پاهای ۸۸ سالهاش توان رفتن به زیارت ندارد. سالهاست که به کمک واکر در خانهاش این طرف و آنطرف میرود، اما نبض حال و هوای بچهها، بهخصوص نوهها دستش است. همهشان میدانند روز آخر صفر، مهمان بیبیعزیز هستند. با این همه به تکتکشان زنگ میزند: دخترها، پسرها، نوههای متأهل. از وقتی خواهر و برادر بیبی عزیز هم به رحمت خدا رفتهاند، بچهها و نوههای آنها هم را هم دعوت میکنند. همه برنامه آن روز را میدانند. مردها پای پیاده به زیارت حضرت رضا میروند، خانمها هم با کمک هم آش میپزند، دعای توسل میخوانند. ظهر هر کس هرجا هست، خودش را به آش بیبی عزیز میرساند. بیبی عزیز کنار سفره روی مبل مینشیند و با لذت به جمع نگاه میکند. هراز گاهی هم با لبخند نمکینی به نوههای کوچکتر نگاه میکند و میگوید:« الحمدلله، امسال هم عمرم کفاف داد روز شهادت آقا، حرم بروید و مهمانم باشید من هم از دیدن نوههام کیف کنم!»
بزرگترها میدانند منظور بیبیعزیز این است که بقیه سال اینطوری دورهم جمع نمیشوند تا چشمش به جمع نوههایش روشن شود. بزرگترها این را میفهمند اما کاری نمیکنند، این تدبیر بیبی است که همه را در این روز عزیز در موکب خانهاش جمع میکند.
راوی: ح. نهاوندی
به قلم: سعیده تیمورزاده
یکشنبه | ۱۱ شهریور ۱۴۰۳ |
#خراسان_رضوی #مشهد
جریان، تربیت نویسندهٔ جریان ساز
eitaa.com/jaryaniha
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎
بلـه |
ایتــا