📌 چهره‌ی زنانه‌ی جنگ - ۹ نُوفا بخش چهارم سوختم! سوختم! سوختم. جگرم را آتش زدند. هیچ خبری در عمرم به این اندازه نسوزانده بودم. باورم نمی‌شود. ای کاش خبرِ شهادت هادی‌ را آورده بودند. تمام ذهن و روح و وجودم برای دقایقی بعد از شنیدن خبر، متوقف می‌شود؛ و دقایقی بعد شروع به انکارش می‌کند. قطعا دروغ است! اصلا آخرین بار خودش گفت: اَلخَبَر؛ هُوَ ما تَرُون، لا ما تَسمَعُون! تا با چشم خود نبینم، باورم نمی‌شود! حربه‌ی همیشگی دشمن است. از زبونی، خواری و از سر ناچاری‌اش می‌خواهد با اخبار کذب، بذر نااُمیدی بپاشد. شک ندارم این‌بار هم مثل سری قبل، می‌آید و خودش خبر شهادتش را بعد از سه روز تکذیب می‌کند. - یاالله. جون من و بچه‌ها و نوه‌هام رو بگیر؛ به عمر سیدحسن اضافه کن. در پناه خودت حفظش کن. علاقه‌ی به سید، دست خودمان نیست. کل فامیل‌مان را بگردی، یک نفر هم نیست عضو حزب‌الله باشد؛ ولی همه‌مان عاشق حزب‌الله هستیم. جان‌مان برای سيد حسن می‌رود. خب چرا نرود؟! یک لحظه زندگی بدون سید حسن را تصور کن! فکر کن خبر شهادت کسی را بدهند که همه‌چیزت باشد. کسی که توی این دنیای نامردی‌ها، برای امّتش و‌ همه‌ی مستضعفین، مرد بود مرد. سید خواب را به چشمش حرام کرده بود، برای حفظ خاک، شرف و کرامت ما می‌جنگید. مگر می‌شود چنین کسی را دوست نداشت!؟ سید، انتخابش را کرده بود. مسیر حق، مسیری که توش پر خطر بود. مسیری که نه خبری از راحتی و عافیت بود و نه خبری از پول و مقام. یک کلمه که حرف می‌زد، روح‌مان آرام می‌گرفت. همه‌مان از حرف‌هایش، حس قدرت و شجاعت می‌گرفتیم. یاالله یتیم‌مان نکن. اگر خبر راست باشد، بعد سید به کی تکیه کنیم؟! راه را گم می‌کنیم. می‌گویم و می‌گویم؛ اما نمی‌خواهم باور کنم. با خودم می‌گویم: نُوفا بشنو و باور نکن. باور هم نمی‌کنم! سید حسن حتما زنده است. اگر الآن هم نیاید پیش‌مان، حزب‌الله که پیروز شود، با حضرت حجت(عج) حتما می‌آید. بعد از ۲۲ ساعت راه، بالاخره می‌رسیم سوریه. غریبِ غریبیم و هیچ‌کس را نمی‌شناسیم... قصه‌ی نُوفا همچنان ادامه دارد... پ.ن ۱: کلیپ، برشی کوتاه از آخرین سخنرانی سید حسن نصرالله است. پ.ن ۲: در سوریه، بنده و همراهانم، حدقل با ۵۰ سوژه گفتگو کرده‌ایم. از مصاحبه با خانم نُوفای ۶۰ ساله، بچه‌های ۸ تا ۱۸ ساله، رزمنده‌های جوان و پیرِ عضو حزب الله، مردم عامی لبنان؛ چه زن و چه مرد، هنوز که هنوز است، باور نکرده‌اند سید حسن شهید شده. اکثر قریب به اتفاق‌شان می‌گويند: اَکیدا حَیّ. حتما زنده است. و تا تشییع نشود، شهادتش باورمان نمی‌شود که نمی‌شود! عده‌ای کمی البته، بعد از خطبه‌ی عربی جمعه نصر آقا و یا به قول خودشان سید القائد، شهادت سید حسن را پذیرفته‌اند. فاطمه احمدی | راوی اعزامی راوینا به @voice_of_oppresse_history شنبه | ۳ آذر ۱۴۰۳ | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلــه | ایتــا | ویراستی | شنوتو | اینستا