#امام_کاظم_مناجات
نمیدانم چرا هر وقت قلبم زار و مضطر شد
دخیل گوشه ای از مرقد "موسی ابن جعفر" شد
جهان در چشم من تاریک تر بود از شب بی ماه
که بردم نام آقا را و دنیایم منوّر شد
به فکر گنبد زرد و سرای دلکشش بودم
که یکباره دو تا دستم مبدّل به دو تا پر شد
گشودم دیده ی خود را... فقط این جمله را گفتم
خدا را شکر چشمم با ضریح او برابر شد
همین که دیده هایم با ضریح او برابر شد
همین که درد و دلهایم به آه و گریه منجر شد
نمیدانم چرا مردم همه گفتند "یا زهرا"
نمیدانم چرا روضه شروع از نام "مادر" شد
شبیه مادرش زهرا از او یک سایه باقی ماند
تنش در بند " سندی ابن شاهک" بس که لاغر شد
چه با عزت از آن زندان پر از درد خارج شد
چه با عزت تنش تشییع بر یک لنگه ی در شد
کسی فریاد زد " هذا امام الرافضی" ای وای ...
به روی دست یک بد ذات تابوتش شناور شد
#جعفر_ابوالفتحی
@raziolhossein