#حضرت_علی_اصغر_شهادت
دارد چنان ز سوز عطش در گلو گره
کز ناله اش فتاده به هرگفتگو گره
تیر سه پر مگر گره از کار وا کند
حالا که وانشد به دو دست عمو گره
زنده است مادرش به امید تبسمش
خورده حیات او به همین آرزو گره
از ذبح طفل خویش اگر بود باخبر
میزد کجا رباب به قنداق او گره
شرم از رباب ، داغ پسر ، غربت و عطش
در کار شه فتاد ز هر چارسو گره
باب الحوائج است مگو دست بسته است
در رشته امور گدایش مجو گره
#محمدعلی_کردی
@raziolhossein