متن كامل هاشمی به امام خمينی [ص ۲ از ۲] ۶- در خصوص جنگ و فرماندهی ارتش، مطالب و احتمالات زیادی داریم. فرماندهی به خاطر ناهماهنگی و وحشت از نیروهای خالص اسلامی، مایل است نیروهای غیر اسلامی را در حاکم کند –که منافع مشترک پیدا کرده‌اند- و نیروهای خالص دینی را یا منزوی و یا منفصل نماید. خلبان شیرودی که سمبل ایمان و شجاعت و تلاش است، در پادگان ابوذر به من می‌گفت که امروز ایمان می‌جنگد نه تخصص و می‌خواهند دست مؤمنان را کوتاه کنند، ایشان همراه و همرزم خلبان شهید کشوری و خلبان شهید آشوری است. وحشت داشت و به من گفت پیامش را به شما بگویم و ضبط هم شده؛ احتمال اینکه مدیران جنگ به علل سیاسی طالب طولانی شدن جنگ باشند، وجود دارد و این احتمال تکلیف‌آور است. احتمالاً آقای بنی‌صدر به منظور تضعیف دولت و شاید –بعضی‌ها هم باشند- برای اجرای منویات آمریکا و ... مخصوصاً کمبود مهمات و اسلحه قابل توجه است. در این مورد لازم است، جنابعالی سریعاً فکری بفرمائید و بهتر است در یک جلسه طولانی و محرمانه با دوستان مورد اعتماد ارتشی نظیر صیاد شیرازی، نامجو، سلیمی، شیرودی و ... با حضور ماها در خدمتتان بحث و تصمیم‌گیری شود. ۷- ما «حزب جمهوری اسلامی» را با مشورت با شخص جنابعالی و گرفتن قول مساعدت و تأیید غیر مستقیم –من شخصاً در مدرسه علوی با شما در این باره مذاکره کردم- تأسیس کردیم و با توجه به اینکه قانون اساسی، تعداد احزاب را پذیرفته فکر می‌کنیم یک حزب اسلامی قوی برای تداوم انقلاب و حکومت اسلامی ضرورت دارد و جنابعالی هم روزهای اول در تهران و قم مکرراً تأیید فرمودید –ممکن است کرده باشید- و اکنون اعتبار حزب از نفوذ شما تغذیه می‌شود –غیر مستقیم- ولی رنگ حمایت از روزهای اول کمتر شده. میل داریم لااقل در جلسات خصوصی نظر صریحی بفرمائید. اگر مایلید ما حزب را کنار بگذاریم، و اگر لازم می‌دانید که حزب بماند و اگر همین‌گونه که عمل می‌فرمائید، مصلحت است ما را قانع کنید تا ما هم دوستان حزبی را قانع کنیم. ۸- اینجانب که جنابعالی را مثل جانم دوست دارم و روی زمین کسی را صالح‌تراز شما سراغ ندارم، گاهی به ذهنم خطور می‌کند که و شما را قرار داده و و لازم را –که از ویژگیهای شما در هدایت انقلاب بوده- در موارد فوق‌الذکر ضعیف‌تر از گذشته نشان می‌دهید، بسیاری از مردم هم متحیریند که چرا امام قاطع و صریح در این مسائل سرنوشت‌ساز . خدای نخواسته اگر روزی شما نباشید و این تحیر بماند، چه خواهد شد؟ واقعاً و حقاً ما انتظار داریم در مقام رهبری و مرجع تقلید اگر تعدیلی در شیوه حرکت ما لازم می‌دانید صراحتاً امر بفرمائید که مطیعیم؛ ما که از رسانه‌های جمعی بشنویم، احضار کنید و امر بفرمائید. ۹- آخرین مطلب –که در ترتیب مطالب جایش اینجای نامه نیست- اینکه ما پس از پیروزی آقای بنی‌صدر برای اینکه ایشان خیالش از جانب ما راحت باشد، ایشان را به ریاست شورای انقلاب برگزیدیم و به جنابعالی پیشنهاد نیابت فرماندهی کل قوای ایشان را دادیم که سریعاً تصمیم بگیرند و کار کنند، اما ایشان به اینها هم قانع نشد و مرتباً کمبودها را متوجه ما می‌کرد و می‌گفت: «من می‌خواهم کار کنم ولی نمی‌گذارند»، در مرکز قدرت بود و دیگران را مقصر معرفی می‌کرد و امروز هم می‌بینید نقش اقلیت مخالف را. پس چه باید کرد؟ با سپاس و معذرت. اکبر هاشمی_۲۵/۱۱/۱۳۵۹ 🔶حاشیه ۱)اگر هاشمی در سال ۸۸، نامه غیرمحترمانه بدون سلام و والسلام را نوشت و بر شعله ور شدن آتش فتنه دامن زد، او قبلا در سال ۵۹ نامه غیرمحترمانه مذکور را نوشته است و در مواردی شخص امام عزیز را زیر سوال برده است. ۲)اختلاف نظر با ولی فقیه مجاز است اما برای ابراز آن، کاربست ادبیات نامناسب و متضمن تعابیر زننده و تند، بایسته نیست. ۳)هاشمی در این نامه امام را رسما به آسایش طلبی، بی خطی و قیافه بی طرفی گرفتن، تحت تاثیر قرار گرفتن از دیگران، ضعف در صراحت و قاطعیت، و... متهم ساخته است. ۴)بهترین دلیل بر اثبات بی توجهی امام به فشارهای دیگران، همین نامه است. امام هرگز زیر بار هاشمی که انتظار حمایت و تایید مطلق از امام بود، نرفت. ۵)هاشمی متاخر، چه نسبتی با شعارهای سال ۵۹ دارد؛ در مورد همکاری با افراد متظاهر به فسق، زنان بی‌حجاب و از همه مهمتر، اسلام فقاهتی! ۶) این حضرات که به خود جرات می‌دهند برای ولی فقیه تعیین تکلیف کنند، چطور خود حدافل ظرفیت را برای پذیرش نقد نداشتند؟ انحصارطلبی ها و تلاش برای بستن دهان منتقدان، از رویه های ثابت سیاست ورزی هاشمی و مریدان سیاسی او مانند بوده است که در ۸ سال گذشته نمود علنی یافت. 🔘روزنه؛ https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053