فقه خوارجی و حمایت از جلادان [ص١ از ٣] @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹اقدامات ضدامنیتی تروریست‌ها و برخی فریب‌خوردگان در اغتشاشات اخیر جمع زیادی از اقشار مختلف مردم و همچنین نیروهای حافظ امنیت را مجروح ساخت یا به فیض شهادت رساند و در مقابل نیروهای خدوم اطلاعات و امنیت کشور با جانفشانی و فعالیت مجاهدانه حربه‌های ضدامنیتی را خنثی ساختند و قهرا محاربان، باغیان و جنایتکاران را به دست قانون سپردند و قوه قضائیه نیز با بخشی از دستگیرشدگان مماشات کرد و برخی دیگر را محکوم به اعدام یا سایر احکام قضایی نمود. از ابتدای شکل‌گیری اغتشاشات مسئولین نظام در سطوح مختلف به‌دلایل گوناگون به نرمش و تسامح با دستگیرشدگان پرداختند اما بر خلاف انتظارات نه‌تنها جریان غرب‌زده و اتباع حوزوی و غیرحوزوی‌شان این نرمش و تسامح را ندیده گرفتند بلکه به‌عکس امروز طلب‌کارتر از گذشته با سر هم کردن چند فقره فقهی یا مطلب شبه‌حقوقی نظام را متهم به برخورد بی‌رویه با باغیان و محاربان و جانیان می‌کنند و پروژه «عوض کردن جلاد و شهید» را نه از سال‌های بعد که از امروز آغاز کرده‌اند. بخشی از این افراد از جمله همان کسانی هستند که از ابتدا با موضع‌گیری غلط و تحریف‌آمیز خود آتش اغتشاش را شعله‌ور ساختند و چه بسا در صورت پاسخ‌گویی به مطالبه جریان حوزوی انقلابی و برخورد قضائی با این عناصر، امروز امثال محمد محلاتی بار دیگر امنیت روانی مردم را مشوش نمی‌کردند و هزینه اضافه برای ملت نمی‌تراشیدند. محمد محلاتی در دو یادداشت اخیر خود، مجددا از موضع «وکیل البغاة و المحاربین» سخن گفت و با تحریف موضوعات و احکام فقهی به محاربه شبه‌علمی با نظام اسلامی پرداخت. آخرین تحریفات محمد محلاتی را در سه ناحیه پی می‌گیریم: ١. تحریف موضوعی ۲. تحریف حکمی ٣. تحریف مصداقی ١.تحریف موضوعی ١.١. اخذ قید «قتل» در مفهوم باغی محمد محلاتی در تعریف «بغی» می‌نویسد:«خشونت‌هایی که توسط گروه‌ها و سازمانهای مسلح انجام می‌شود. سازمان‌هایی که به هدف براندازی حکومت و یا ضربه زدن به آن از راه به قتل رساندن افراد موثر حکومت تشکیل می‌شود...[این گروه] در فقه "فئه باغیه" نامیده می‌شود.» محمد محلاتی در مقام تعریف «بغی» و «اهل بغی» قید «قتل افراد مؤثر حکومت» را اضافه کرده است اما دلیل فقهی روشنی برای این تقیید وجود ندارد و مخاطب عام گمان می‌کند که تنها افرادی که اقدام به قتل سران و مؤثرین حکومت می‌زنند «باغی» هستند و اگر جماعت آشوب‌طلب به افراد مؤثر حکومت (که انصراف دارد به خواص و نخبگان حکومتی شناخته‌شده) کاری نداشتند اما مدافعان مظلوم امنیت و عناصر کفِ میدانِ نظام را به شهادت رساندند یا اساسا اقدام ضدامنیتی‌شان به قتل افراد منجر نشد موضوع باغی بر آن‌ها صدق نمی‌کند. شکی نیست که انگاره القا شده از جانب محلاتی باطل است. شیخ طوسی در تعریف اهل بغی می‌نویسد:«كلّ من خرج على إمام عادل، و نكث بيعته، و خالفه في أحكامه، فهو باغ، و جاز للإمام قتاله و مجاهدته»(النهایة، ص296، همچنین: ر.ک: المؤتلف من المختلف، ج2، ص377، سرائر، ج2، ص16، شرائع، ج1، ص307) طبق این تعریف خروج بر حکومت امام عادل و شکستن بیعت با او و مخالفت علنی با وی «بغی» محسوب می‌شود و قید مورد ادعای محلاتی نیز در این تعریف جایی ندارد. ١.٢. اخذ قید «پراکندگی» در مفهوم باغی محمد محلاتی می‌نویسد:«خشونت هایی که توسط افراد معترض پراکنده...انجام می‌شود... مشمول حکم باغی نیستند و برخورد با آنها متفاوت است.» و در ادامه به کلام شیخ طوسی استناد می‌کند. متن شیخ طوسی از این قرار است:«أن يكونوا في منعة لا يمكن كفهم و تفريق جمعهم إلا بإنفاق و تجهيز جيوش و قتال، فأما إن كانوا طائفة قليلة و كيدها كيد ضعيف، فليسوا بأهل البغي»(المبسوط، ج7، ص264) محمد محلاتی با عباراتی دیگر این کلام شیخ طوسی را آورده است اما با نگاهی به همین متن، تحریف‌گری سروش محلاتی آشکار می‌گردد چه آن‌که شیخ طوسی در مفهوم اهل بغی به «پراکندگی یا عدم پراکندگی» موضوعیت نداده‌اند بلکه آنچه از دیدگاه ایشان موضوعیت دارد قوت اهل بغی است به‌گونه‌ای که حکومت را مجبور به پرداخت هزینه نظامی، آماده‌باش نظامیان و ورود نظامی به عرصه اغتشاشات کند. ظاهرا محمد محلاتی از ذکر قید «پراکندگی» می‌خواست زمینه برخورد با آشوب بغاة در اغتشاشات اخیر را از بین ببرد چراکه ویژگی ذاتی این اغتشاشات «پراکندگی محیطی و جغرافیایی» بود اما با تبیین مختصر کلام شیخ طوسی، که مستند محلاتی برای اثبات مدعایش بود، روشن شد که چنین قیدی حقیقت فقهی ندارد و همانطور که مشاهده کردیم آشوب‌های ضدامنیتی اخیر به گونه‌ای بود که جز با هزینه‌کرد نظامی، آماده‌باش گسترده نیروهای خدوم امنیتی و ورود سخت در تقابل با آشوب‌گران امکان برخورد وجود نداشت. 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053