سیدهادی خسروشاهی، حامی همیشگی
#فدائیان_اسلام
[صفحه 1از4]
بازنشر یک مصاحبه مکتوب به مناسبت ارتحال ایشان
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
#سؤال: آیا كسروی قبل از ادعای ضرورت برانگیختگی هم از اسلام و تشیع انتقاد میكرد؟ آیا دلیلی وجود دارد كه نشان دهد مراد او از برانگیختگی همان پیامبری و آوردن آئینی جدید بهجای اسلام است؟
#پاسخ: بسماللهالرحمنالرحیم. احمد كسروی قبل از انحراف یا به اصطلاح او «برانگیختگی» مدافع سرسخت اسلام و قرآن بود و حتی در این باره مینویسد:
«...سخنانی كه درباره خداشناسی میگویم كسانی آنها را دین نوینی پنداشته و به دشمنی با آن برخاستهاند... ولی این سخنان همه از اسلام است. خدا به من فیروزی داد كه آیات قرآن را میدانم و اسلام را چنان كه هست میشناسم و هر آنچه درباره خداشناسی میگویم جز گفتههای قرآن نیست... .» (ماهنامه پیمان، سال یکم، شماره 13، ص 10 و 13.1)
▪️ولی كسروی بهتدریج و به بهانه برانداختن «پندارها» و «خرافات» حمله به اسلام و تشیع را آغاز و سرانجام آئین جدیدی را مطرح كرد كه «پاكدینی» نام گرفت. در واقع كسروی نخست با نیرنگ و خدعه از اسلام راستین! منهای خرافات دفاع میكرد و حتی خواستار وحدت ادیان و مذاهب در چارچوب «كلیت اسلام» شد و نوشت: «همه مذاهب، كیشها و فرقهها اختلافات را كنار بگذارند و متوجه اصول مشترك و كلی مذهب باشند و به كلیت اسلامی بودن بهجای تفاوتهای فرقهای توجه كنند!» او بعد برای نفی فرق اسلامی میگوید: «این دین به مذاهب مختلف منشعب شده و اسلام اصلی به شكل مذاهب اصالت خود را از دست داده است. نخست باید دانست اسلام دو تاست، یكی آنكه بنیانگذارش آورده و در 1350 سال پیش بوده و یكی آنكه امروز میان مسلمانان روان است... باید این دو را از هم جدا در نظر گرفت.»
كسروی به بهانه ایجاد فرقهها و نحلهها در اسلام بیان كرد که برای حفظ وحدت كشور! باید طرح جدیدی ریخت و آن را پایه و اساس قرار داد كه همان «پاكدینی» است و در این راستا به صراحت مدعی شد: «مرا با خدا پیمانی است كه از پا ننشینم و این راه را به سر برم!» و بعد افزود: «این سخن كه مسلمانان میگویند اسلام بازپسین دین است، بیمبناست!» و سپس نوشت: «این خواست خداست كه هر چند وقت یك بار جنبش خدایی رخ دهد و یك راه رستگاری به روی جهانیان باز شود و گمراهیها از میان بروند، لكن مسلمانان آن را با اسلام پایان یافته میشمارند و بیخردانه دست خدا را بسته میدانند!»
كسروی پس از آنكه این برانگیختگیها را «جنبش خدایی» مینامد، بهطور صریح دوره اسلامگرایی را مانند بعضی از معاصران ما خاتمه یافته میداند و سرانجام مدعی میشود: «پاكدینی با آنكه پایه آن اسلام است، ولی این پاكدینی جانشین اسلام و طبق خواست خدا و لذا آئین اوست» و برای توجیه عرضه پاكدینی خود مینویسد: «در جهان چنان كه باید دانشمندانی باشند كه با كوششهای خود به آگاهیهای مردمان بیفزایند و مخترعانی باشند كه نرمافزارهایی برای زندگی بسازند، همچنان باید گاهی مردان خدایی برخیزند و جهانیان را از رازهای نهان زندگانی آگاه سازند و راه آسایش و خرسندی را به آنها نشان بدهند و آئینی برای زیستن در میان آنان پدید آورند.»
در این باره او كتاب «ورجاوند بنیاد» ـ بنیاد خدایی مقدس ـ خود را در سه جلد منتشر كرد كه در بالای صفحه اول آن شعار «خدا با ماست» را با خط درشتی میآورد و در ذیل صفحه بعد مینویسد: «این كتاب بنیاد پاكدینی است.» و سپس فصولی در هر مجلد با شماره آیاتی میآورد كه گویا احكام! پاكدینی است و در پاورقیها هم زندها یا «تفسیر» آن احكام را میآورد. ما چون قصد بسط این مسئله را در این بحث نداریم، همین مقدار بسنده میكنیم و میپرسیم آیا این ادعاها و این اعلام برانگیختگی و بستن پیمان با خدا و آوردن پاكدینی به عنوان جانشین اسلام ادعاهای پیغمبری و آوردن یك دین جدید نیست؟
#سؤال: در مورد مسئله ارتداد و چگونگی و احكام مربوط به آن توضیحاتی را بفرمایید.
#پاسخ: هدف از سخنرانی كوتاه بنده، بررسی مسئله ارتداد و حكم آن نبود و این مسئله در كتب فقهی جدید و قدیم، تجزیه و تحلیل شده و حقایق مربوط به آن و كیفیت ارتداد و قبول یا عدم قبول «توبه» بهطور كامل تبیین شده است و نیازی به ورود ما در آن موضوع نیست،
@rozaneebefarda