اعدام مجدد #فدائیان، اینبار توسط سیاستبازان عضو حلقه بهار بهار!
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
❌اما اصل ماجرا
جریده "نبرد ملت" به صاحب امتیازی امیرعبدالله کرباسچیان، در سالیان اوج گیری نهضت ملی تا یک سال و اندی پس از دوران نخست وزیری مصدق تنها ارگان رسمی فداییان محسوب می شد، بعدها با دستگیری نواب و قائم مقامی واحدی، تصفیه درون جریانی برای این گروه صورت گرفت که سبب اختلاف نظر و در نتیجه جدایی کرباسچیان گردید.
🔻در کتاب اسنادی از مطبوعات ایران(۱۳۴۰_۱۳۲۰) آمده است، که از آن پس هفته نامه نبرد ملت(کرباسچی)و اصناف(کریم آبادی) به عنوان نشریات غیر رسمی انعکاس افکار فداییان را بر عهده داشتند،حتی خود کرباسچی در مصاحبه ای که سایت فارس در (۸۸/۱۰/۲۸) با کد خبر (۰۸۸۳)از وی منتشر کرده صریحا اعلام می کند در سال۱۳۳۱ از فداییان جدا شده است.
🔻چندی است که برخی با هدف انتقام گیری به تخریب چهره #فدائیان_اسلام و شهید نواب صفوی روی آوردهاند تا بلکه با منحرف کردن اذهان ننگ همنوایی با انگلیس و آمریکا را به آنان بزنند.
مع الاسف که تاریخ نگاران همسو با جریانات خاص سیاسی، با روایتهای جهتدار تلویحا تهمت همراهی در کودتا را به آنان می چسبانند.
🔻این برچسبها بیش از آنکه صبغه تاریخی داشته باشد رنگ و بوی جناحی و سیاسی دارد و نشان میدهد فدائیان اسلام که تا دیروز آماج گلولههای #دیکتاتور_پهلوی بودند، امروز روبروی جوخه ترور تاریخنگاران سیاستزده تیرباران میشوند.
@rozaneebefarda
سیدهادی خسروشاهی، حامی همیشگی #فدائیان_اسلام
[صفحه 1از4]
بازنشر یک مصاحبه مکتوب به مناسبت ارتحال ایشان
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
#سؤال: آیا كسروی قبل از ادعای ضرورت برانگیختگی هم از اسلام و تشیع انتقاد میكرد؟ آیا دلیلی وجود دارد كه نشان دهد مراد او از برانگیختگی همان پیامبری و آوردن آئینی جدید بهجای اسلام است؟
#پاسخ: بسماللهالرحمنالرحیم. احمد كسروی قبل از انحراف یا به اصطلاح او «برانگیختگی» مدافع سرسخت اسلام و قرآن بود و حتی در این باره مینویسد:
«...سخنانی كه درباره خداشناسی میگویم كسانی آنها را دین نوینی پنداشته و به دشمنی با آن برخاستهاند... ولی این سخنان همه از اسلام است. خدا به من فیروزی داد كه آیات قرآن را میدانم و اسلام را چنان كه هست میشناسم و هر آنچه درباره خداشناسی میگویم جز گفتههای قرآن نیست... .» (ماهنامه پیمان، سال یکم، شماره 13، ص 10 و 13.1)
▪️ولی كسروی بهتدریج و به بهانه برانداختن «پندارها» و «خرافات» حمله به اسلام و تشیع را آغاز و سرانجام آئین جدیدی را مطرح كرد كه «پاكدینی» نام گرفت. در واقع كسروی نخست با نیرنگ و خدعه از اسلام راستین! منهای خرافات دفاع میكرد و حتی خواستار وحدت ادیان و مذاهب در چارچوب «كلیت اسلام» شد و نوشت: «همه مذاهب، كیشها و فرقهها اختلافات را كنار بگذارند و متوجه اصول مشترك و كلی مذهب باشند و به كلیت اسلامی بودن بهجای تفاوتهای فرقهای توجه كنند!» او بعد برای نفی فرق اسلامی میگوید: «این دین به مذاهب مختلف منشعب شده و اسلام اصلی به شكل مذاهب اصالت خود را از دست داده است. نخست باید دانست اسلام دو تاست، یكی آنكه بنیانگذارش آورده و در 1350 سال پیش بوده و یكی آنكه امروز میان مسلمانان روان است... باید این دو را از هم جدا در نظر گرفت.»
كسروی به بهانه ایجاد فرقهها و نحلهها در اسلام بیان كرد که برای حفظ وحدت كشور! باید طرح جدیدی ریخت و آن را پایه و اساس قرار داد كه همان «پاكدینی» است و در این راستا به صراحت مدعی شد: «مرا با خدا پیمانی است كه از پا ننشینم و این راه را به سر برم!» و بعد افزود: «این سخن كه مسلمانان میگویند اسلام بازپسین دین است، بیمبناست!» و سپس نوشت: «این خواست خداست كه هر چند وقت یك بار جنبش خدایی رخ دهد و یك راه رستگاری به روی جهانیان باز شود و گمراهیها از میان بروند، لكن مسلمانان آن را با اسلام پایان یافته میشمارند و بیخردانه دست خدا را بسته میدانند!»
كسروی پس از آنكه این برانگیختگیها را «جنبش خدایی» مینامد، بهطور صریح دوره اسلامگرایی را مانند بعضی از معاصران ما خاتمه یافته میداند و سرانجام مدعی میشود: «پاكدینی با آنكه پایه آن اسلام است، ولی این پاكدینی جانشین اسلام و طبق خواست خدا و لذا آئین اوست» و برای توجیه عرضه پاكدینی خود مینویسد: «در جهان چنان كه باید دانشمندانی باشند كه با كوششهای خود به آگاهیهای مردمان بیفزایند و مخترعانی باشند كه نرمافزارهایی برای زندگی بسازند، همچنان باید گاهی مردان خدایی برخیزند و جهانیان را از رازهای نهان زندگانی آگاه سازند و راه آسایش و خرسندی را به آنها نشان بدهند و آئینی برای زیستن در میان آنان پدید آورند.»
در این باره او كتاب «ورجاوند بنیاد» ـ بنیاد خدایی مقدس ـ خود را در سه جلد منتشر كرد كه در بالای صفحه اول آن شعار «خدا با ماست» را با خط درشتی میآورد و در ذیل صفحه بعد مینویسد: «این كتاب بنیاد پاكدینی است.» و سپس فصولی در هر مجلد با شماره آیاتی میآورد كه گویا احكام! پاكدینی است و در پاورقیها هم زندها یا «تفسیر» آن احكام را میآورد. ما چون قصد بسط این مسئله را در این بحث نداریم، همین مقدار بسنده میكنیم و میپرسیم آیا این ادعاها و این اعلام برانگیختگی و بستن پیمان با خدا و آوردن پاكدینی به عنوان جانشین اسلام ادعاهای پیغمبری و آوردن یك دین جدید نیست؟
#سؤال: در مورد مسئله ارتداد و چگونگی و احكام مربوط به آن توضیحاتی را بفرمایید.
#پاسخ: هدف از سخنرانی كوتاه بنده، بررسی مسئله ارتداد و حكم آن نبود و این مسئله در كتب فقهی جدید و قدیم، تجزیه و تحلیل شده و حقایق مربوط به آن و كیفیت ارتداد و قبول یا عدم قبول «توبه» بهطور كامل تبیین شده است و نیازی به ورود ما در آن موضوع نیست،
@rozaneebefarda
سیدهادی خسروشاهی، حامی همیشگی #فدائیان_اسلام
[صفحه 2از4]
▪️اما نقل یك حدیث از امام صادق(ع) میتواند بیانگر نوع كیفر كسانی باشد كه نبوت پیامبر را انكار و تكذیب میكنند. در این حدیث به هر كسی كه توان اقدام داشته باشد، اجازه داده شده است این حكم را اجرا كند و شاید همین حدیث مبنای حكم امام درباره «اقدام هر كس كه توان دارد» در مورد سلمان رشدی باشد.
امام صادق(ع) میفرمایند: «كلُّ مُسْلِمٍ بَینَ مُسْلِمَینِ ارْتَدَّ عَنِ الْإِسْلَامِ وَ جَحَدَ رَسُولَ اللَّهِ (ص) نُبُوَّتَهُ وَ كذَّبَهُ فَإِنَّ دَمَهُ مُبَاحٌ لِمَنْ سَمِعَ ذَلِك مِنْهُ»(وسائل الشیعه، ج18، ص545)
آیا كسروی و سلمان رشدی در این دایره از انحراف و گمراهی قرار ندارند؟!
#سؤال: آیا این نوع اقدامات مقبول همه مراجع، از جمله امام خمینی هم بوده است و هیچكدام موضع منفی نسبت به آن نداشتهاند؟
#پاسخ: برای روشن شدن دیدگاههای بعضی از علما و مراجع معاصر در این باره و نظریات فقهی، منفی یا مثبت آنان درباره «ترور» مراجعه شود به كتاب «خشونت قانونی» تألیف كاظم مقدم، جلد اول، فصل دهم، صفحات 407 تا 490، ناشر مؤسسه چاپ و نشر عروج، سال 1390 (این كتاب تحقیقی به عنوان گزیده تاریخ معاصر ایران، از سلطنت محمدرضا پهلوی تا ترور منصور و پیروزی انقلاب اسلامی در دو مجلد جمعاً 1500 صفحه چاپ و منتشر شده است.)
در این كتاب با استناد به اقوال شاهدان و خاطرات شخصیتهای مختلف، موضع منفی امام خمینی(ره) درباره اقدام به ترور، بهویژه در جریان درخواست فتوا یا حكم برای ترور حسنعلی منصور تبیین شده و اصولاً امام خمینی هیچوقت اجازه كتبی یا شفاهی برای اقدام به این نوع عملیات نداده و همواره مراجعان را از آن نهی كرده كه مشروح آن در كتابهای مربوط به ایشان آمده است.
#سؤال: در سخنرانی خود در مراسم بزرگداشت نواب صفوی در مورد ترورهای زمان پیامبر اسلام(ص) به چند نمونه اشاره كردهاید كه ما در این مقوله اطلاعاتی نداریم. آیا میتوانید دلایل، چگونگی و منابع خبری آن را توضیح دهید؟
#پاسخ: البته در این زمینه، اگر به كتب معتبر تاریخی و كتابهایی كه درباره سیره پیامبر اكرم(ص) نوشته شده است مراجعه كنید، مطلب كاملاً روشن میشود. من در سخنرانی خود به بعضی از آن منابع و كتابهای تاریخی اشاره كردهام و این البته یك روش متداول و مستمر همراه با مخفیكاری نبوده است، بلكه در دفاع از نظام نوپای اسلام كه مورد تهاجم و توطئه دشمنان یهودی و بعضی از سران قبایل عرب جاهلی قرار گرفته بود، احكامی از طرف پیامبر(ص) صادر و توسط عناصر داوطلب اجرا شده است. بیمناسبت نیست در اینجا توضیح آیتالله خامنهای را درباره اعدامهای انقلابی دوران پیامبر نقل كنیم:«آن روزی كه پیامبر(ص) دستور داد آن افراد را ترور كنند در گوش كسی نگفت، علناً گفت: هر كس هند را پیدا كرد او را بكشد. هر كس فلان بن فلان را پیدا كرد او را بكشد. امام« قدس سره» گفت: هر كس سلمان رشدی را پیدا كرد بكشد. امروز هم رهبری اگر طبق احكام اسلام یك جا تكلیفش اقتضا كند، علنی خواهد گفت مخفیانه و در گوشی نیست.» (اسلام و مسأله ترور،مرتضی شیرودی، ماهنامه «رواق اندیشه»، شماره 18، 1382)
پس اقدام به این امر هنگام ضرورت و برای دفع شر دشمن و به حكم حاكم شرع، امری كاملاً مشروع و قانونی است.
#سؤال: جنابعالی در سخنرانی خود اشاره كردید زندهیاد نواب صفوی در دوران حكومت آقای دكتر مصدق 20 ماه در زندان به سر برد. دلیل بازداشت و زندانی شدن ایشان چه بود؟
#پاسخ: مسئولان به اصطلاح قضایی آن دوران، به دستور آقای شمسالدین امیرعلایی وزیر كشور كابینه آقای دكتر مصدق، حكم غیر قابل اجرای دوران قبلی را درباره اتهام «تحریك مردم برای تخریب مشروبفروشی در ساری» اجرایی كرد و ایشان را بازداشت كردند و به زندان بردند. این اقدام ظالمانه و ناجوانمردانه - كه بدون تردید با انگیزه سیاسی برای حذف فدائیان اسلام و ایجاد اختلاف بین آنها و آیتالله كاشانی بود- بیش از 20 ماه طول كشید و همین امر باعث رنجش شدید شهید نواب صفوی و فدائیان اسلام از دولت موقت و آیتالله كاشانی شد، چون ایشان را به تعبیر شهید نواب، گرداننده حكومت فعلی میدانستند.
@rozaneebefarda
سیدهادی خسروشاهی، حامی همیشگی #فدائیان_اسلام
[صفحه 3از4]
▪️شهید نواب صفوی سابقه این داستان را در بازجویی «طائفی» بازپرس شعبه 27 بیان میكند و با خط خود در بخش 14 پاسخها چنین مینویسد: «14 ـ در حكومتهای جابر سابق سفری به ساری كردم، سه شب منبر رفتم؛ مردم را به سوی حق و خدا دعوت كردم، پروندهای غیاباً برایم ساختند، حكم غیر قابل اجرا نیست تا وقتی كه مراحل بعدی قانونی را طی كند برایم ساختند. آن حكومتهای جابر در این باب بسیار نانجیبی كردند و اما حكم را اجرا نكردند و موفق به اجرای آن نشدند و در آن هم قید «قابل اجرا نیست» را گذاشتند، اما این حكومت فعلی كه عنوانش از آن جهت نام یافت و مردمی را به دنبال خود انداخت كه خود را مبارزه با حكومتهای ین سلف معرفی كرده بود، حكم غیر قابل اجرای جابرین سلف را در حقم اجرا و تمام سخنان خود را كه مبنی بر آزادیخواهی است تكذیب كرد و بعد از سه ماه كه در زندان بودم، خواستند همان حكم را به رؤیتم برسانند كه امضا نكردم و در آن نوشته بود صریحاً قابل اجرا نیست و تا مراحل بعدی از اجرای آن خودداری شود.
عجبا آقایان متظاهر به جنگ با پیشینیان سلف حكم غیر قابل اجرای آنها را اجرا كردند و حائری شاه باغ، دادستان كل وقت آن سید بزرگواری كه زیر بار مظالم دستوری حكومت وقت نرفت و بالصراحه نوشت حكم مذكور نافذ نیست و بازداشت نواب صفوی مجوز قانونی ندارد، با تمام سوابق خدمت قضاییاش به خدمتش خاتمه دادند.»
#سوال: در مورد اظهار پشیمانی مرحوم نواب صفوی از مخالفت با حكومت آقای دكتر مصدق یا اظهار ندامت آقای محمد مهدی عبدخدایی از اقدام خود، اگر توضیح بیشتری ارائه كنید ممنون خواهیم بود.
#پاسخ: چگونگی امر در مورد شهید نواب صفوی را قبلاً توضیح دادهام و خلاصه آن این بود كه شهید نواب صفوی برای مبارزه با رژیم كودتایی در جلسه نهضت مقاومت ملی در منزل آیتالله زنجانی، برای همكاری اظهار آمادگی كرد و این به مفهوم پشیمانی از مخالفت با حكومت دیكتاتوری و به ظاهر قانونی آقای مصدق نبود. البته این مطلب در روزنامه شرق از قول برادر ارجمند، آقای محمدمهدی جعفری نقل شده است و اتفاقاً اخیراً در اسفند ماه سال 1394 در جلسه یادبود درگذشت مرحوم سیدمحمدصادق طباطبایی در سالن مركز فرهنگی شهر كتاب تهران، در دیدار كوتاهی با ایشان این موضوع را پرسیدم كه پاسخ دادند: مطلب ذكرشده صحیح نیست و كلمه پشیمانی را در مصاحبه به كار نبردهام و اگر در روزنامه چنین آمده، بیتردید، بهطور اشتباهی از سوی خبرنگار نقل شده است.
اما در مورد به اصطلاح «ندامت» آقای محمدمهدی عبدخدایی از شلیك به دكتر فاطمی و اینكه میگوید؛ ای كاش به این كار اقدام نمیكرد! این ادعا نیز صحت ندارد، بلكه آنچه آقای عبدخدایی چندی پیش در مصاحبهای مطرح ساخت این بود كه: از اینكه با اقدام خود موجب ناراحتی خانواده دكتر فاطمی شدهام، ناراحت بودم و چندی قبل كه همسر وی از امریكا به تهران آمد، به دیدارش رفتم و از اینكه موجب ناراحتی او و فرزندانش شدهام، عذرخواهی كردم و نامبرده هم با گشادهرویی، ادب و احترام از من استقبال كرد.
خود آقای عبدخدایی به من گفت: امروز روحیهام و پس از 70 سال كار، تلاش و كوشش آمادگی كشتن یك موش را هم ندارد، ولی اگر به همان سن و سال و روحیه سال 1332 برگردم و ظلم و ستمی را كه به رهبرم شهید نواب صفوی و دیگر برادران فدائیان اسلام در زندان آقایان ملیگرا روا رفت را شاهد باشم، بیتردید همان كاری را انجام میدهم كه قبلاً به آن اقدام كرده بودم!
برای اینكه این مطلب ـ كه جنبه تاریخی دارد ـ مستندتر باشد، بیمناسبت نیست كه خلاصهای از مصاحبه وی را با روزنامه شرق نقل كنیم: آقای عبدخدایی نخست درباره موضعگیریهای دكتر فاطمی اشاراتی دارد و میگوید:«رابط شاه با دكتر مصدق، دكتر فاطمی بود. عكس فاطمی را كه شعبان بیمخ محافظ وی است، دارم. دكتر شایگان بعد از انقلاب گفت: مصدق معتقد بود باید با شاه كنار بیاید و ائتلاف كند و به همین دلیل دست ثریا را هم میبوسد. نشان همایونی شاه برای دكتر فاطمی هم موجود است. در مصاحبه آقای شاهحسینی آمده كه افراطكاری دكتر فاطمی به علت آن است كه فكر میكند دیگر شاه رفته است و علیه شاه تند میشود. البته قبل از آن فاطمی برای خوشایند شاه، در سال 1330 مینویسد: جلسه آینده فدائیان در لندن تشكیل میشود! البته همان فدائیانی كه صفیر گلوله آنها اینها را به مجلس برده و نفت را ملی كرده است. دكتر فاطمی 26 مرداد سال 1332 با دكتر فاطمی 20 مرداد سال 1330 دو دكتر فاطمی متفاوت است.»
@rozaneebefarda
سیدهادی خسروشاهی، حامی همیشگی #فدائیان_اسلام
[صفحه 4از4]
◽️خبرنگار شرق میپرسد: اگر دوباره با اندیشه و تجربه امروز به آن سالها باز گردید باز هم دست به اقدام برای كشتن فاطمی میزنید؟ عبدخدایی بلافاصله و قاطعانه میگوید: بله.
از اندیشه گذشته خود پشیمان نیستم و صحت هم دارد، اما اصولاً گلوله به دكتر فاطمی نخورد! شما به موزه وزارت خارجه بروید. كیف دكتر فاطمی هست كه گلوله به كیف چرمی خورده و از یك طرف رفته و از سوی دیگر بیرون نیامده و خود گلوله هم در قوطی كارت ویزیت گیر كرده و تمیز تمیز است!
خبرنگار پرسید اینكه میگویند دكترفاطمی تا آخر عمر از آن سوءقصد رنج میبرده، درست است؟ عبدخدایی پاسخ داد:«الان اسناد و مستندات هست. گزارش مأمور هم هست كه میگوید؛ دكتر فاطمی سالم است! دكترها كه میآیند، خود را به بیماری میزند! افسانهای ساختهاند كه رودههای دكتر فاطمی را جمع كردند و در ملحفه ریختند! این را به هر پزشكی بگویید میخندد.»
... و اینجانب شخصاً كیف چرم چهار لایه دیپلماتیك آقای دكتر فاطمی را - كه در مركز اسناد وزارت امور خارجه نگهداری میشود- دیدهام كه گلوله نتوانسته است از چهار لایه چرم عبور كند و لذا در همان لایه چهارم گیر كرده و داخل كیف افتاده و مانده است!
عجیبتر آنكه در عكسهایی كه موجود است و چاپ هم شده است، وقتی آقای دكتر شایگان و آقای حسین مكی به عنوان نخستین عیادتكنندگان از دكتر فاطمی به بیمارستان میروند، آقای دكتر فاطمی روی تخت دراز كشیده است و صحبت میكند و ورقهای را مطالعه میكند، ولی از لوله اكسیژن خبری نیست و حتی یك سرم هم به او وصل نشده است و معلوم نیست كه ایشان چگونه گلوله خورده كه از یك طرف رودههایش به بیرون ریختهاند!
و ازسوی دیگر مجروحی است كه حتی به اكسیژن و سرم هم نیاز ندارد! ای كاش كسی پیدا شود و اسناد بیمارستانی و وزارتی مربوط به دكتر فاطمی را منتشر سازد تا حقایق آنطور كه هست روشن شود، انشاءالله.
▪️برای مشاهده متن مصاحبه در سایت مرحوم خسورشاهی، بنگرید به:
http://www.khosroshahi.org/main/index.php?Page=definition&UID=3983534
@rozaneebefarda
روزنه
💥فوری انا لله و انا الیه راجعون جناب حجت الاسلام والمسلمین سیدهادی خسروشاهی، مورخ برجسته معاصر و
حجتالاسلام خسروشاهی؛ نسل دوم از سمپات های #فدائیان_اسلام در #قم
وقتی روحانیان مبارز قم، منزوی یا مطرود بودند!
روایتی از حجتالاسلام محمدجواد حجتی کرمانی/ بخش نخست
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔸ماجرای بیرون کردن #قدائیان_اسلام از #حوزه_علمیه_قم🔸
🔹در جریان آوردن جنازه رضاشاه به ایران، فدائیان اسلام که طرفدارانی در قم داشتند، درصدد برآمدند که طلبه ها را علیه حمل جنازه رضاشاه به ایران و دفن آن در قم تحریک کنند. تمام قم در آن ایام، ملتهب و منقلب شده بود.
🔹من در آن ایام در کرمان بودم و اینها را بعدها از دیگران شنیدم که میگفتند بعد از نماز جماعت مغرب و عشا در #مدرسه_فیضیه_قم، عدهای که گویا از #بیت_مرحوم_آیتالله_بروجردی #دستور داشتند، #شهید_سیدعبدالحسین_واحدی، #آقاسیدهاشم حسینی و عدهای از طلبههایی که به اصطلاح از پیشتازان رهبران فدائیان اسلام بودند، با #چماق از مدرسه و کلّا از قم #بیرون_کردند!! [....]
🔸این واقعه نشان میدهد که تا چه حد فاصله روحانیت سنتی با نهضت فدائیان اسلام عمیق بود.
برای مثال چند طلبه «فضول!» مث من، برادرم علی آقا حجتی، آقای #سیدهادی_خسروشاهی، آقای زین_العابدین قربانی و مرحوم آقای شیخ رضا گلسرخی که #طرفدار_مرحوم_نواب بودند و با ایشان ارتباط داشتند، از نظر رسمی حوزوی، در حوزه علمیه قم #مطرود یا لااقل #منزوی بودیم و #تقیه میکردیم!
(خاطرات حجتی کرمانی، عشق و تلاش، صص 78و79)
🔶حاشیه
سلوک سیاسی امام خمینی در مواجهه با پدیده فدائیان اسلام، منحصر به فرد است؛ ایشان در عین آنکه برای ممانعت از اعدام این مجاهدان مسلمان اقدامات زیادی کردند، اما در عین حال در کوران نهضت، به جای روش مبارزات مسلحانه، بر روشنگری مردمی و جنبه های نرم مبارزاتی تأکید داشتند لذا تفاوت مشرب و مسلک سیاسی، کاملاً بنیادین و روشن است.
در عین حال ایشان هرگز مانند برخی افراد حاضر در بیت زعیم عظمای قم، حضرت #آیتاللهالعظمی_بروجردی، هرگز #برخورد_حذفی و سلبی و خشن با این جمع مخلص را تأئید نکردهاند.
معدود خناسان حاضر در جمع اطرافیان و بیت زعیم قم، موجب شد بدبینی به اقدامات فدائیان گسترش یابد و برخورد چکشی چماق به دستان فرمانبگیر از همین عده، موجب شد جوانان مبارز فدائیان نیز واکنش متقابل نشان دهند و فاصلهها به #شکاف_سیاسی/فکری مبدل شد و زمینه را برای سوء استفاده بدخواهان تشیع و روحانیت فراهم آورد.
هماکنون نیز امتداد همان خط #سکولاریسم_حوزوی، با انواع پیرایهها و خاله زنک بازیها، در صدد تخریب انقلابیون جوان حوزه قم است.
گرچه این نسل از مبارزان روحانی، به واسطه درک دوران انقلاب اسلامی، هرگز به سان فدائیان اسلام عمل نمیکنند و به جای دیگران، الگوی شان امامین انقلاب اسلامی هستند اما برخی تاریخنگاران مزدور یا معاند(داخلی یا خارجی) در صدد فدائیان سازی از جریان انقلابی جوان قم است. جالب آنکه برخی از این جماعت، ادعای شاگردی استاد خسروشاهی را دارند که خود از مریدان #شهید_نواب و از طرفداران سرشناس جریان #فدائیان_اسلام بود.
خداوند رحمتشان کناد و در جوار اجداد طاهرین شان از رحمت واسعه پروردگار متنعم باشند.
@rozaneebefarda
💥مدتها بود که منتظر رخ نمایی نشانه های سوءاستفاده سیاسی کلان از #کرونا بودیم
🔸حالا با این سخنان جنجالی و خطرناک و آن تیتر و خط رسانه ای #برجامیان_عاشق_آمریکا، #معلوم_شد کاسه ای زیر نیمکاسه است!
🔸فعلا برای #حفظ_وحدت جهت صیانت از سلامت مردم، از بازکاوی ابعاد پنهان این پروژه، پرهیز می کنیم اما...
🔸عجالتا باید عرض شود که #مصدق #مجلس_را_تعطیل_کرد برای آنکه #قدرت_مطلقه به دست بیاورد!
او نخست #فدائیان_اسلام را #منزوی و #زندانی کرد، بعد روزنامه های وابسته به او، #کاشانی را #ترور_شخصیتی کردند.
در مرحله بعد، با #التماس_به_آمریکا، تلاش کرد ایران را اداره کند، وقتی از آنان #سیلی خورد، بازهم متنبه نشد و به #اعتماد_بی_رویه و #چشم_بسته، ادامه داد و نتیجه ندانم کاری هایش شد #کودتای28مرداد!
◾️حزب الله دلسوز و متعهد، آقایان سیاستگذاری ائمه جمعه، برادران مسئول در امور امنیتی، عزیزان رسانه ای جبهه انقلاب، به گوش و به هوش باشید؛ ماجرا اینقدرها هم ساده نیست.
🔻🔻 #تعطیلی_شبکه_مذهبی_و_سیاسی_کشور از یک سو، #تعطیلی_مجلس از دیگر سو،
#مذاکرات_یواشکی در پوشش #دیپلماسی_سلامت، #مشغول_سازی_حداکثری_جریان_انقلابی، #بمباران_رسانه_ای_بی_سابقه_حوزه_و_روحانیت،
اینها اموری عادی نیست!
انشاءالله همه چیز طبیعی و عادی پیش برود اما همیشه احتمال اتفاقات ناخوشایند را نباید منتفی دانست، حفظ هوشیاری و رصد تحولات سیاسی داخلی و بین المللی، یک #فریضه است!
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
نقد #هادی_نامه/بخش نخست
مروری بر غلطهای تاریخی یک ژورنالیست اعتدالگرا
نقد یادداشت محمد مهاجری در کتاب «هادینامه»
[صفحه 1 از9]
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
کتاب هادینامه با عنوان ارجنامه مرحوم سیدهادی خسروشاهی در بهار 1399 منتشر شد.این کتاب توسط آقای رسول جعفریان گردآوری شد. در ضمن این کتاب مقالهای از آقای #سیدعباس_صالحی (وزیر فرهنگ و ارشاد و عضو هیئت امنای #دفتر_تبلیغات_اسلامی) نیز درج شد و 150 نسخه از آن نیز با حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و در مجموع 200 شمارگان چاپ شد.
یکی از 52 مقاله این مجموعه توسط آقای #محمد_مهاجری نوشته شده بود. عنوان مقاله وی «مروری بر رفتار محافل و چهرههای مذهبی در دهههای 30 تا 50» بود.
با توجه به جایگاه مرحوم خسروشاهی و همچنین تمرکز گردآورنده بر مسائل تاریخی انتظار میرفت یادداشتهای این مجموعه از طراز علمی لازم برخوردار باشند اما با مشاهده اشتباهات و تحریفات تاریخی یادداشت آقای مهاجری این انگاره مخدوش شد.
شروع یادداشت علاوه بر اینکه ضابطههای علمی را نداشت؛ بوی تمجید از خود نیز میداد.(واقعا تعریف از کتابخوان بودن خود نویسنده و پدرش؛ چه ارتباطی با ارجگذاری مقام علمی مرحوم خسروشاهی دارد و چه نسبت منطقی با موضوع مقاله دارد؟)
غیر از این اشکال ساختاری و فنی؛ محتوای یادداشت آقای مهاجری نیز خدشههای غیرقابل انکاری داشت که بهتر بود آقای #جعفریان به عنوان مسئول و گردآورنده کتاب؛ برای پاسداشت از شخصیت علمی و فرهنگی مرحوم حجتالاسلام والمسلمین خسروشاهی این اشکالات را برطرف کرده و مطلبی لااقل در طراز متوسط علمی در کتاب بگنجانند و یا اگر اصرار بر انتشار چنین مطالبی دارند در پاورقی به خطاهای آن اشاره کنند تا ذهن تاریخی مخاطب به این راحتی آلوده نگردد.
با وجود اینکه نویسنده یادداشت هماکنون نیز سردبیر سایت شبه دولتی #خبرآنلاین(رسانه نزدیک به #علی_لاریجانی و از حامیان دوآتشه دولت) است اما از پیشینه و عملکرد سیاسی وی اطلاعات چندانی در دسترس نیست.
البته محمد مهاجری در توییتر نیز فعال است و با هشتگ زدن (مااصولگراها) علاقه دارد خود را اصولگرا نشان بدهد تا تخریبهای خود به به این طیف را درونگروهی نشان دهد که البته این اقدام نخ نما به شدت در حال حاضر دستمایه طنز کاربران و فعالان سیاسی قرار گرفته است.
در ادامه به برخی از اشکالات یادداشت محمد مهاجری در هادینامه اشاره خواهیم کرد:
1. تقسیمبندی ناقص و #تحریفآمیز
همانطور که از موضوع این یادداشت برمیآید نویسنده قرار بود «مروری بر رفتار محافل و چهرههای مذهبی در دهه های 30 تا 50» داشته باشد و باید مهمترین چهرهها و محافل مذهبی را، لااقل به صورت اجمالی و مختصر، بیان کند. او در یک تقسیمبندی؛ جریانات مذهبی را به دو گروه تقسیم میکند: «جریانات مذهبی سنتی و جریانات مذهبی روشنفکری». سنتی در فضای حوزه علمیه و فضای تاریخی و جریانشناسی و... تعاریف و شاخصههای مختلفی دارد و منطق نویسنده و تعریفش از این کلیدواژه مشخص نیست. اما در هر صورت؛ آقای نویسنده این تقسیمبندی را ارائه میکند و آن را اینگونه بیان میکند:
« یک: #فدائیان_اسلام و #هیئتهای_موتلفه اسلامی دو گروه شاخص مذهبی بودند که روحانیت در شکل دهی ساختار فکری آن ها نقش اساسی داشت...[که مشی مسلحانه داشتند و] پایگاه خود را در میان متدینان سنتی ،بازاریان، کسبه و پیشه وران می جستند و شاید تلاش چندانی برای جذب دانشگاهیان به خرج نمی دادند.
دو : جریان روشنفکری مذهبی که عمده آن ها را تحصیل کردههای دانشگاهی تشکیل می دادند.»
این تقسیمبندی ناقص و جهتدار نمونهای جالب از انواع تحریفات است که در ادامه نسبت به آن توضیحاتی خواهیم داد:
1.1. حذف جریان امام قدس سره الشریف
پیامی که این تقسیمبندی به مخاطب ارائه میدهد این است:
الف) جریانات مذهبی که #روحانیت در شکلدهی ساختار فکری آنها نقش اساسی داشته اولا اهل کار سیاسی چارچوبمند نبوده و دست به اسلحه بودند؛ ثانیا طرفدارانشان محدود به عوام و کسبه و... بوده است.
ب) ارکان و عمده جریان مذهبی اهل فکر و روشنفکر؛ دانشگاهی بودند و نه حوزوی. البته جناب نویسنده لطف نموده و #شهید_مطهری و #شهید_بهشتی و... را نیز به همین طیف ملحق کرده است.
@rozaneebefarda
ادامه 👇
مروری بر غلطهای تاریخی یک ژورنالیست اعتدالگرا
نقد یادداشت محمد مهاجری در کتاب «هادینامه»
[صفحه 2 از9]
امّا سؤال اینجاست که جناب روزنامهنگار چرا مهمترین و تأثیرگذارترین جریان مذهبی سیاسی غیرمسلح را حذف نمود؟ چرا آقای محمد مهاجری هیچ نامی از جریان مذهبی به رهبری #امام_خمینی قدس سره الشریف نیاورد؟ امام و جریان تابع او (که طیف وسیعی از دانشگاهیان و مردم عادی را شامل میشود) یا باید سنتی باشند یا غیرسنتی و به اصطلاحِ ایشان روشنفکر. اما ایشان هیچ نام و نشانی از ایشان نمیآورد و این نمونهای آشکار از تحریف به نقیصه است. اما دلیل این کار چیست؟
به طور خلاصه باید گفت که آقای مهاجری نمیتواند امام قدس سره الشریف را همعرض شخصیتهای معلومالحالی مثل #سحابی و #سنجابی و #بازرگان بیاورد بنابراین خود به خود ایشان ذیل جریانِ به اصطلاح سنتی قرار میگیرد. بهترین فرض برای تحریفگران تاریخ این است که جریان تابع امام را به عنوان یک جریان تندرو با مشی خشن مسلحانه معرفی کنند و برای این منظور؛ تنها کاری که لازم است این است که جریانات مسلح به عنوان نمادِ جریانات مذهبی انقلابی و متعهد به سنت معرفی شوند و از آن به بعد هرکس که گرایشی به جریانات مذهبی متعهد داشته باشد با برچسب «مسلح و #تروریست» رانده میشود. این حربه پوسیدهای است که مدتها علیه جریان انقلابی به کار گرفته میشود و بارها و بارها پاسخ علمی آن داده شده است. اما به صورت خلاصه باید گفت:
اولا مهمترین جریان مذهبی دهه چهل و پنجاه، جریان امام خمینی قدس سره الشریف بود.
ثانیا امام خمینی به هیچ عنوان مشی مسلحانه را تأیید نمیکردند بلکه قائل به مبارزات سیاسی و غیرمسلحانه برانداز بودند. که البته آقای نویسنده نیز نتوانست این مسئله را بپوشاند و به صورت جزئی؛ صدور فتوای ترور توسط امام را نفی کرد.
بنابراین باید گفت که تقسیمبندی نویسنده یادداشت ناقص و غیرگویاست. جریان انقلابی امام؛ به عنوان بزرگترین و مهمترین جریان اجتماعی و سیاسی دهه چهل و پنجاه را نه میتوان ذیل گروه اول تعریف کرد و همعرض #فدائیان_اسلام و مؤتلفه دانست؛ نه میتوان آن را در کنار امثال بازرگان و سحابی گذاشت.
1.2. همطراز قرار دادن شهید مطهری و بازرگان
شهید مطهری و بازرگان گرچه در برخی فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی همکاریهایی داشتند اما هیچگاه نمیتوان این دو شخصیت را در یک گروه دانست.
شهید مطهری عالمی متعهد و برجسته و دقیق دینی بود که بر اساس تشخیص اجتهادی خود حرکت میکرد و کوچکترین التقاط و انحرافی را نمیپذیرفت و اگر با مجموعههای فرنگیمآب ارتباطاتی داشت تنها از سر دلسوزی اسلامی و وظیفه تبلیغی و ارشادی بوده است به علاوه ایشان استفاده از پرورشیافتگان غرب را تنها با نظارت دقیق و جدی روحانیت جایز میدانسته و بدون این نظارت استفاده این شخصیتها دارای مضرات فراوان عنوان نموده بود. در این زمینه به متن زیر توجه کنید:
«در حال حاضر خوشبختانه طبقهای به وجود آمدهاند که از طرفی در فرهنگ جدید غربی پرورش یافتهاند و از طرف دیگر مطالعات و علایق اسلامی دارند و اسلام را با معیارهای جدید عرضه میدارند و طبعا مورد استقبال نسل جوان که بالفطره مسلمانند و از طرف دیگر مجذوب معیارهای غربی میباشند، قرار می گیرند. درباره این طبقه که در حال تکثیر و افزایشاند، نظریات افراطی و تفریطی ابراز میشود و مکرر نظر مرا در این موضوع خواستهاند. این بنده لازم میدانم نظر خود را درباره این موضوع از نظر روابط حسینیه [ارشاد] با این طبقه ابراز دارم، زیرا این طبقه امروز به صورت یک مسئله اجتماعی درآمدهاند.
من با استفاده از این طبقه موافق مشروطم. در گذشته موسسه حسینیه ارشاد با پیشنهاد و موافقت اینجانب از وجود این طبقه استفاده کرده است. این طبقه میتوانند حلقه ارتباط فرهنگ غربی و فرهنگ اسلامی واقع شوند ولی مشروط به اینکه برنامههایی که به وسیله این طبقه اجرا میشود تحت نظارت و کنترل دقیق افرادی باشد که در فرهنگ اسلامی پرورش یافتهاند و در علوم اسلامی اعم از تفسیر و فقه و اصول و کلام و فلسفه و ادبیات تخصص یافتهاند و اگر این نظارت دقیق و جدی صورت نگیرد زیان اینگونه افراد و برنامههایی که اجرا میکنند از سودش بسی بیشتر است. #مرتضی_مطهری»
دامنه عملی این مرزبندی دینی با جریان غربزده و به اصطلاح روشنفکر پس از پیروزی #انقلاب_اسلامی و در شورای انقلاب نیز نمود داشت. در بحبوجه تجزیهطلبی حزب دموکرات در غرب کشور، مهدی بازرگان در شورای انقلاب طرح تسلیم در برابر خواستههای نامشروع تجزیهطلبها را کلید میزند اما شهید مطهری و شهید بهشتی با تسلیمطلبی وی، که از شاخصههای سیاسی غربزدگان نیز هست، به شدت برخورد میکنند. خاطره سرلشکر رحیمصفوی گویای این مطلب است:
@rozaneebefarda
ادامه 👇
هدایت شده از روزنه
سیدهادی خسروشاهی، حامی همیشگی #فدائیان_اسلام
[صفحه 1از4]
بازنشر یک مصاحبه مکتوب به مناسبت ارتحال ایشان
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
#سؤال: آیا كسروی قبل از ادعای ضرورت برانگیختگی هم از اسلام و تشیع انتقاد میكرد؟ آیا دلیلی وجود دارد كه نشان دهد مراد او از برانگیختگی همان پیامبری و آوردن آئینی جدید بهجای اسلام است؟
#پاسخ: بسماللهالرحمنالرحیم. احمد كسروی قبل از انحراف یا به اصطلاح او «برانگیختگی» مدافع سرسخت اسلام و قرآن بود و حتی در این باره مینویسد:
«...سخنانی كه درباره خداشناسی میگویم كسانی آنها را دین نوینی پنداشته و به دشمنی با آن برخاستهاند... ولی این سخنان همه از اسلام است. خدا به من فیروزی داد كه آیات قرآن را میدانم و اسلام را چنان كه هست میشناسم و هر آنچه درباره خداشناسی میگویم جز گفتههای قرآن نیست... .» (ماهنامه پیمان، سال یکم، شماره 13، ص 10 و 13.1)
▪️ولی كسروی بهتدریج و به بهانه برانداختن «پندارها» و «خرافات» حمله به اسلام و تشیع را آغاز و سرانجام آئین جدیدی را مطرح كرد كه «پاكدینی» نام گرفت. در واقع كسروی نخست با نیرنگ و خدعه از اسلام راستین! منهای خرافات دفاع میكرد و حتی خواستار وحدت ادیان و مذاهب در چارچوب «كلیت اسلام» شد و نوشت: «همه مذاهب، كیشها و فرقهها اختلافات را كنار بگذارند و متوجه اصول مشترك و كلی مذهب باشند و به كلیت اسلامی بودن بهجای تفاوتهای فرقهای توجه كنند!» او بعد برای نفی فرق اسلامی میگوید: «این دین به مذاهب مختلف منشعب شده و اسلام اصلی به شكل مذاهب اصالت خود را از دست داده است. نخست باید دانست اسلام دو تاست، یكی آنكه بنیانگذارش آورده و در 1350 سال پیش بوده و یكی آنكه امروز میان مسلمانان روان است... باید این دو را از هم جدا در نظر گرفت.»
كسروی به بهانه ایجاد فرقهها و نحلهها در اسلام بیان كرد که برای حفظ وحدت كشور! باید طرح جدیدی ریخت و آن را پایه و اساس قرار داد كه همان «پاكدینی» است و در این راستا به صراحت مدعی شد: «مرا با خدا پیمانی است كه از پا ننشینم و این راه را به سر برم!» و بعد افزود: «این سخن كه مسلمانان میگویند اسلام بازپسین دین است، بیمبناست!» و سپس نوشت: «این خواست خداست كه هر چند وقت یك بار جنبش خدایی رخ دهد و یك راه رستگاری به روی جهانیان باز شود و گمراهیها از میان بروند، لكن مسلمانان آن را با اسلام پایان یافته میشمارند و بیخردانه دست خدا را بسته میدانند!»
كسروی پس از آنكه این برانگیختگیها را «جنبش خدایی» مینامد، بهطور صریح دوره اسلامگرایی را مانند بعضی از معاصران ما خاتمه یافته میداند و سرانجام مدعی میشود: «پاكدینی با آنكه پایه آن اسلام است، ولی این پاكدینی جانشین اسلام و طبق خواست خدا و لذا آئین اوست» و برای توجیه عرضه پاكدینی خود مینویسد: «در جهان چنان كه باید دانشمندانی باشند كه با كوششهای خود به آگاهیهای مردمان بیفزایند و مخترعانی باشند كه نرمافزارهایی برای زندگی بسازند، همچنان باید گاهی مردان خدایی برخیزند و جهانیان را از رازهای نهان زندگانی آگاه سازند و راه آسایش و خرسندی را به آنها نشان بدهند و آئینی برای زیستن در میان آنان پدید آورند.»
در این باره او كتاب «ورجاوند بنیاد» ـ بنیاد خدایی مقدس ـ خود را در سه جلد منتشر كرد كه در بالای صفحه اول آن شعار «خدا با ماست» را با خط درشتی میآورد و در ذیل صفحه بعد مینویسد: «این كتاب بنیاد پاكدینی است.» و سپس فصولی در هر مجلد با شماره آیاتی میآورد كه گویا احكام! پاكدینی است و در پاورقیها هم زندها یا «تفسیر» آن احكام را میآورد. ما چون قصد بسط این مسئله را در این بحث نداریم، همین مقدار بسنده میكنیم و میپرسیم آیا این ادعاها و این اعلام برانگیختگی و بستن پیمان با خدا و آوردن پاكدینی به عنوان جانشین اسلام ادعاهای پیغمبری و آوردن یك دین جدید نیست؟
#سؤال: در مورد مسئله ارتداد و چگونگی و احكام مربوط به آن توضیحاتی را بفرمایید.
#پاسخ: هدف از سخنرانی كوتاه بنده، بررسی مسئله ارتداد و حكم آن نبود و این مسئله در كتب فقهی جدید و قدیم، تجزیه و تحلیل شده و حقایق مربوط به آن و كیفیت ارتداد و قبول یا عدم قبول «توبه» بهطور كامل تبیین شده است و نیازی به ورود ما در آن موضوع نیست،
@rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
سیدهادی خسروشاهی، حامی همیشگی #فدائیان_اسلام
[صفحه 2از4]
▪️اما نقل یك حدیث از امام صادق(ع) میتواند بیانگر نوع كیفر كسانی باشد كه نبوت پیامبر را انكار و تكذیب میكنند. در این حدیث به هر كسی كه توان اقدام داشته باشد، اجازه داده شده است این حكم را اجرا كند و شاید همین حدیث مبنای حكم امام درباره «اقدام هر كس كه توان دارد» در مورد سلمان رشدی باشد.
امام صادق(ع) میفرمایند: «كلُّ مُسْلِمٍ بَینَ مُسْلِمَینِ ارْتَدَّ عَنِ الْإِسْلَامِ وَ جَحَدَ رَسُولَ اللَّهِ (ص) نُبُوَّتَهُ وَ كذَّبَهُ فَإِنَّ دَمَهُ مُبَاحٌ لِمَنْ سَمِعَ ذَلِك مِنْهُ»(وسائل الشیعه، ج18، ص545)
آیا كسروی و سلمان رشدی در این دایره از انحراف و گمراهی قرار ندارند؟!
#سؤال: آیا این نوع اقدامات مقبول همه مراجع، از جمله امام خمینی هم بوده است و هیچكدام موضع منفی نسبت به آن نداشتهاند؟
#پاسخ: برای روشن شدن دیدگاههای بعضی از علما و مراجع معاصر در این باره و نظریات فقهی، منفی یا مثبت آنان درباره «ترور» مراجعه شود به كتاب «خشونت قانونی» تألیف كاظم مقدم، جلد اول، فصل دهم، صفحات 407 تا 490، ناشر مؤسسه چاپ و نشر عروج، سال 1390 (این كتاب تحقیقی به عنوان گزیده تاریخ معاصر ایران، از سلطنت محمدرضا پهلوی تا ترور منصور و پیروزی انقلاب اسلامی در دو مجلد جمعاً 1500 صفحه چاپ و منتشر شده است.)
در این كتاب با استناد به اقوال شاهدان و خاطرات شخصیتهای مختلف، موضع منفی امام خمینی(ره) درباره اقدام به ترور، بهویژه در جریان درخواست فتوا یا حكم برای ترور حسنعلی منصور تبیین شده و اصولاً امام خمینی هیچوقت اجازه كتبی یا شفاهی برای اقدام به این نوع عملیات نداده و همواره مراجعان را از آن نهی كرده كه مشروح آن در كتابهای مربوط به ایشان آمده است.
#سؤال: در سخنرانی خود در مراسم بزرگداشت نواب صفوی در مورد ترورهای زمان پیامبر اسلام(ص) به چند نمونه اشاره كردهاید كه ما در این مقوله اطلاعاتی نداریم. آیا میتوانید دلایل، چگونگی و منابع خبری آن را توضیح دهید؟
#پاسخ: البته در این زمینه، اگر به كتب معتبر تاریخی و كتابهایی كه درباره سیره پیامبر اكرم(ص) نوشته شده است مراجعه كنید، مطلب كاملاً روشن میشود. من در سخنرانی خود به بعضی از آن منابع و كتابهای تاریخی اشاره كردهام و این البته یك روش متداول و مستمر همراه با مخفیكاری نبوده است، بلكه در دفاع از نظام نوپای اسلام كه مورد تهاجم و توطئه دشمنان یهودی و بعضی از سران قبایل عرب جاهلی قرار گرفته بود، احكامی از طرف پیامبر(ص) صادر و توسط عناصر داوطلب اجرا شده است. بیمناسبت نیست در اینجا توضیح آیتالله خامنهای را درباره اعدامهای انقلابی دوران پیامبر نقل كنیم:«آن روزی كه پیامبر(ص) دستور داد آن افراد را ترور كنند در گوش كسی نگفت، علناً گفت: هر كس هند را پیدا كرد او را بكشد. هر كس فلان بن فلان را پیدا كرد او را بكشد. امام« قدس سره» گفت: هر كس سلمان رشدی را پیدا كرد بكشد. امروز هم رهبری اگر طبق احكام اسلام یك جا تكلیفش اقتضا كند، علنی خواهد گفت مخفیانه و در گوشی نیست.» (اسلام و مسأله ترور،مرتضی شیرودی، ماهنامه «رواق اندیشه»، شماره 18، 1382)
پس اقدام به این امر هنگام ضرورت و برای دفع شر دشمن و به حكم حاكم شرع، امری كاملاً مشروع و قانونی است.
#سؤال: جنابعالی در سخنرانی خود اشاره كردید زندهیاد نواب صفوی در دوران حكومت آقای دكتر مصدق 20 ماه در زندان به سر برد. دلیل بازداشت و زندانی شدن ایشان چه بود؟
#پاسخ: مسئولان به اصطلاح قضایی آن دوران، به دستور آقای شمسالدین امیرعلایی وزیر كشور كابینه آقای دكتر مصدق، حكم غیر قابل اجرای دوران قبلی را درباره اتهام «تحریك مردم برای تخریب مشروبفروشی در ساری» اجرایی كرد و ایشان را بازداشت كردند و به زندان بردند. این اقدام ظالمانه و ناجوانمردانه - كه بدون تردید با انگیزه سیاسی برای حذف فدائیان اسلام و ایجاد اختلاف بین آنها و آیتالله كاشانی بود- بیش از 20 ماه طول كشید و همین امر باعث رنجش شدید شهید نواب صفوی و فدائیان اسلام از دولت موقت و آیتالله كاشانی شد، چون ایشان را به تعبیر شهید نواب، گرداننده حكومت فعلی میدانستند.
@rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
سیدهادی خسروشاهی، حامی همیشگی #فدائیان_اسلام
[صفحه 3از4]
▪️شهید نواب صفوی سابقه این داستان را در بازجویی «طائفی» بازپرس شعبه 27 بیان میكند و با خط خود در بخش 14 پاسخها چنین مینویسد: «14 ـ در حكومتهای جابر سابق سفری به ساری كردم، سه شب منبر رفتم؛ مردم را به سوی حق و خدا دعوت كردم، پروندهای غیاباً برایم ساختند، حكم غیر قابل اجرا نیست تا وقتی كه مراحل بعدی قانونی را طی كند برایم ساختند. آن حكومتهای جابر در این باب بسیار نانجیبی كردند و اما حكم را اجرا نكردند و موفق به اجرای آن نشدند و در آن هم قید «قابل اجرا نیست» را گذاشتند، اما این حكومت فعلی كه عنوانش از آن جهت نام یافت و مردمی را به دنبال خود انداخت كه خود را مبارزه با حكومتهای ین سلف معرفی كرده بود، حكم غیر قابل اجرای جابرین سلف را در حقم اجرا و تمام سخنان خود را كه مبنی بر آزادیخواهی است تكذیب كرد و بعد از سه ماه كه در زندان بودم، خواستند همان حكم را به رؤیتم برسانند كه امضا نكردم و در آن نوشته بود صریحاً قابل اجرا نیست و تا مراحل بعدی از اجرای آن خودداری شود.
عجبا آقایان متظاهر به جنگ با پیشینیان سلف حكم غیر قابل اجرای آنها را اجرا كردند و حائری شاه باغ، دادستان كل وقت آن سید بزرگواری كه زیر بار مظالم دستوری حكومت وقت نرفت و بالصراحه نوشت حكم مذكور نافذ نیست و بازداشت نواب صفوی مجوز قانونی ندارد، با تمام سوابق خدمت قضاییاش به خدمتش خاتمه دادند.»
#سوال: در مورد اظهار پشیمانی مرحوم نواب صفوی از مخالفت با حكومت آقای دكتر مصدق یا اظهار ندامت آقای محمد مهدی عبدخدایی از اقدام خود، اگر توضیح بیشتری ارائه كنید ممنون خواهیم بود.
#پاسخ: چگونگی امر در مورد شهید نواب صفوی را قبلاً توضیح دادهام و خلاصه آن این بود كه شهید نواب صفوی برای مبارزه با رژیم كودتایی در جلسه نهضت مقاومت ملی در منزل آیتالله زنجانی، برای همكاری اظهار آمادگی كرد و این به مفهوم پشیمانی از مخالفت با حكومت دیكتاتوری و به ظاهر قانونی آقای مصدق نبود. البته این مطلب در روزنامه شرق از قول برادر ارجمند، آقای محمدمهدی جعفری نقل شده است و اتفاقاً اخیراً در اسفند ماه سال 1394 در جلسه یادبود درگذشت مرحوم سیدمحمدصادق طباطبایی در سالن مركز فرهنگی شهر كتاب تهران، در دیدار كوتاهی با ایشان این موضوع را پرسیدم كه پاسخ دادند: مطلب ذكرشده صحیح نیست و كلمه پشیمانی را در مصاحبه به كار نبردهام و اگر در روزنامه چنین آمده، بیتردید، بهطور اشتباهی از سوی خبرنگار نقل شده است.
اما در مورد به اصطلاح «ندامت» آقای محمدمهدی عبدخدایی از شلیك به دكتر فاطمی و اینكه میگوید؛ ای كاش به این كار اقدام نمیكرد! این ادعا نیز صحت ندارد، بلكه آنچه آقای عبدخدایی چندی پیش در مصاحبهای مطرح ساخت این بود كه: از اینكه با اقدام خود موجب ناراحتی خانواده دكتر فاطمی شدهام، ناراحت بودم و چندی قبل كه همسر وی از امریكا به تهران آمد، به دیدارش رفتم و از اینكه موجب ناراحتی او و فرزندانش شدهام، عذرخواهی كردم و نامبرده هم با گشادهرویی، ادب و احترام از من استقبال كرد.
خود آقای عبدخدایی به من گفت: امروز روحیهام و پس از 70 سال كار، تلاش و كوشش آمادگی كشتن یك موش را هم ندارد، ولی اگر به همان سن و سال و روحیه سال 1332 برگردم و ظلم و ستمی را كه به رهبرم شهید نواب صفوی و دیگر برادران فدائیان اسلام در زندان آقایان ملیگرا روا رفت را شاهد باشم، بیتردید همان كاری را انجام میدهم كه قبلاً به آن اقدام كرده بودم!
برای اینكه این مطلب ـ كه جنبه تاریخی دارد ـ مستندتر باشد، بیمناسبت نیست كه خلاصهای از مصاحبه وی را با روزنامه شرق نقل كنیم: آقای عبدخدایی نخست درباره موضعگیریهای دكتر فاطمی اشاراتی دارد و میگوید:«رابط شاه با دكتر مصدق، دكتر فاطمی بود. عكس فاطمی را كه شعبان بیمخ محافظ وی است، دارم. دكتر شایگان بعد از انقلاب گفت: مصدق معتقد بود باید با شاه كنار بیاید و ائتلاف كند و به همین دلیل دست ثریا را هم میبوسد. نشان همایونی شاه برای دكتر فاطمی هم موجود است. در مصاحبه آقای شاهحسینی آمده كه افراطكاری دكتر فاطمی به علت آن است كه فكر میكند دیگر شاه رفته است و علیه شاه تند میشود. البته قبل از آن فاطمی برای خوشایند شاه، در سال 1330 مینویسد: جلسه آینده فدائیان در لندن تشكیل میشود! البته همان فدائیانی كه صفیر گلوله آنها اینها را به مجلس برده و نفت را ملی كرده است. دكتر فاطمی 26 مرداد سال 1332 با دكتر فاطمی 20 مرداد سال 1330 دو دكتر فاطمی متفاوت است.»
@rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
سیدهادی خسروشاهی، حامی همیشگی #فدائیان_اسلام
[صفحه 4از4]
◽️خبرنگار شرق میپرسد: اگر دوباره با اندیشه و تجربه امروز به آن سالها باز گردید باز هم دست به اقدام برای كشتن فاطمی میزنید؟ عبدخدایی بلافاصله و قاطعانه میگوید: بله.
از اندیشه گذشته خود پشیمان نیستم و صحت هم دارد، اما اصولاً گلوله به دكتر فاطمی نخورد! شما به موزه وزارت خارجه بروید. كیف دكتر فاطمی هست كه گلوله به كیف چرمی خورده و از یك طرف رفته و از سوی دیگر بیرون نیامده و خود گلوله هم در قوطی كارت ویزیت گیر كرده و تمیز تمیز است!
خبرنگار پرسید اینكه میگویند دكترفاطمی تا آخر عمر از آن سوءقصد رنج میبرده، درست است؟ عبدخدایی پاسخ داد:«الان اسناد و مستندات هست. گزارش مأمور هم هست كه میگوید؛ دكتر فاطمی سالم است! دكترها كه میآیند، خود را به بیماری میزند! افسانهای ساختهاند كه رودههای دكتر فاطمی را جمع كردند و در ملحفه ریختند! این را به هر پزشكی بگویید میخندد.»
... و اینجانب شخصاً كیف چرم چهار لایه دیپلماتیك آقای دكتر فاطمی را - كه در مركز اسناد وزارت امور خارجه نگهداری میشود- دیدهام كه گلوله نتوانسته است از چهار لایه چرم عبور كند و لذا در همان لایه چهارم گیر كرده و داخل كیف افتاده و مانده است!
عجیبتر آنكه در عكسهایی كه موجود است و چاپ هم شده است، وقتی آقای دكتر شایگان و آقای حسین مكی به عنوان نخستین عیادتكنندگان از دكتر فاطمی به بیمارستان میروند، آقای دكتر فاطمی روی تخت دراز كشیده است و صحبت میكند و ورقهای را مطالعه میكند، ولی از لوله اكسیژن خبری نیست و حتی یك سرم هم به او وصل نشده است و معلوم نیست كه ایشان چگونه گلوله خورده كه از یك طرف رودههایش به بیرون ریختهاند!
و ازسوی دیگر مجروحی است كه حتی به اكسیژن و سرم هم نیاز ندارد! ای كاش كسی پیدا شود و اسناد بیمارستانی و وزارتی مربوط به دكتر فاطمی را منتشر سازد تا حقایق آنطور كه هست روشن شود، انشاءالله.
▪️برای مشاهده متن مصاحبه در سایت مرحوم خسورشاهی، بنگرید به:
http://www.khosroshahi.org/main/index.php?Page=definition&UID=3983534
@rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
حجتالاسلام خسروشاهی؛ نسل دوم از سمپات های #فدائیان_اسلام در #قم
وقتی روحانیان مبارز قم، منزوی یا مطرود بودند!
روایتی از حجتالاسلام محمدجواد حجتی کرمانی/ بخش نخست
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔸ماجرای بیرون کردن #قدائیان_اسلام از #حوزه_علمیه_قم🔸
🔹در جریان آوردن جنازه رضاشاه به ایران، فدائیان اسلام که طرفدارانی در قم داشتند، درصدد برآمدند که طلبه ها را علیه حمل جنازه رضاشاه به ایران و دفن آن در قم تحریک کنند. تمام قم در آن ایام، ملتهب و منقلب شده بود.
🔹من در آن ایام در کرمان بودم و اینها را بعدها از دیگران شنیدم که میگفتند بعد از نماز جماعت مغرب و عشا در #مدرسه_فیضیه_قم، عدهای که گویا از #بیت_مرحوم_آیتالله_بروجردی #دستور داشتند، #شهید_سیدعبدالحسین_واحدی، #آقاسیدهاشم حسینی و عدهای از طلبههایی که به اصطلاح از پیشتازان رهبران فدائیان اسلام بودند، با #چماق از مدرسه و کلّا از قم #بیرون_کردند!! [....]
🔸این واقعه نشان میدهد که تا چه حد فاصله روحانیت سنتی با نهضت فدائیان اسلام عمیق بود.
برای مثال چند طلبه «فضول!» مث من، برادرم علی آقا حجتی، آقای #سیدهادی_خسروشاهی، آقای زین_العابدین قربانی و مرحوم آقای شیخ رضا گلسرخی که #طرفدار_مرحوم_نواب بودند و با ایشان ارتباط داشتند، از نظر رسمی حوزوی، در حوزه علمیه قم #مطرود یا لااقل #منزوی بودیم و #تقیه میکردیم!
(خاطرات حجتی کرمانی، عشق و تلاش، صص 78و79)
🔶حاشیه
سلوک سیاسی امام خمینی در مواجهه با پدیده فدائیان اسلام، منحصر به فرد است؛ ایشان در عین آنکه برای ممانعت از اعدام این مجاهدان مسلمان اقدامات زیادی کردند، اما در عین حال در کوران نهضت، به جای روش مبارزات مسلحانه، بر روشنگری مردمی و جنبه های نرم مبارزاتی تأکید داشتند لذا تفاوت مشرب و مسلک سیاسی، کاملاً بنیادین و روشن است.
در عین حال ایشان هرگز مانند برخی افراد حاضر در بیت زعیم عظمای قم، حضرت #آیتاللهالعظمی_بروجردی، هرگز #برخورد_حذفی و سلبی و خشن با این جمع مخلص را تأئید نکردهاند.
معدود خناسان حاضر در جمع اطرافیان و بیت زعیم قم، موجب شد بدبینی به اقدامات فدائیان گسترش یابد و برخورد چکشی چماق به دستان فرمانبگیر از همین عده، موجب شد جوانان مبارز فدائیان نیز واکنش متقابل نشان دهند و فاصلهها به #شکاف_سیاسی/فکری مبدل شد و زمینه را برای سوء استفاده بدخواهان تشیع و روحانیت فراهم آورد.
هماکنون نیز امتداد همان خط #سکولاریسم_حوزوی، با انواع پیرایهها و خاله زنک بازیها، در صدد تخریب انقلابیون جوان حوزه قم است.
گرچه این نسل از مبارزان روحانی، به واسطه درک دوران انقلاب اسلامی، هرگز به سان فدائیان اسلام عمل نمیکنند و به جای دیگران، الگوی شان امامین انقلاب اسلامی هستند اما برخی تاریخنگاران مزدور یا معاند(داخلی یا خارجی) در صدد فدائیان سازی از جریان انقلابی جوان قم است. جالب آنکه برخی از این جماعت، ادعای شاگردی استاد خسروشاهی را دارند که خود از مریدان #شهید_نواب و از طرفداران سرشناس جریان #فدائیان_اسلام بود.
خداوند رحمتشان کناد و در جوار اجداد طاهرین شان از رحمت واسعه پروردگار متنعم باشند.
@rozaneebefarda