eitaa logo
روزنه
6.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
256 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
روزنه
💥فوری انا لله و انا الیه راجعون جناب حجت الاسلام والمسلمین سیدهادی خسروشاهی، مورخ برجسته معاصر و
حجت‌الاسلام خسروشاهی؛ نسل دوم از سمپات های در وقتی روحانیان مبارز قم، منزوی یا مطرود بودند! روایتی از حجت‌الاسلام محمدجواد حجتی کرمانی/ بخش نخست 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸ماجرای بیرون کردن از 🔸 🔹در جریان آوردن جنازه رضاشاه به ایران، فدائیان اسلام که طرفدارانی در قم داشتند، درصدد برآمدند که طلبه ها را علیه حمل جنازه رضاشاه به ایران و دفن آن در قم تحریک کنند. تمام قم در آن ایام، ملتهب و منقلب شده بود. 🔹من در آن ایام در کرمان بودم و اینها را بعدها از دیگران شنیدم که می‌گفتند بعد از نماز جماعت مغرب و عشا در ، عده‌ای که گویا از داشتند، ، حسینی و عده‌ای از طلبه‌هایی که به اصطلاح از پیشتازان رهبران فدائیان اسلام بودند، با از مدرسه و کلّا از قم !! [....] 🔸این واقعه نشان می‌دهد که تا چه حد فاصله روحانیت سنتی با نهضت فدائیان اسلام عمیق بود. برای مثال چند طلبه «فضول!» مث من، برادرم علی آقا حجتی، آقای ، آقای زین_العابدین قربانی و مرحوم آقای شیخ رضا گلسرخی که بودند و با ایشان ارتباط داشتند، از نظر رسمی حوزوی، در حوزه علمیه قم یا لااقل بودیم و می‌کردیم! (خاطرات حجتی کرمانی، عشق و تلاش، صص 78و79) 🔶حاشیه سلوک سیاسی امام خمینی در مواجهه با پدیده فدائیان اسلام، منحصر به فرد است؛ ایشان در عین آنکه برای ممانعت از اعدام این مجاهدان مسلمان اقدامات زیادی کردند، اما در عین حال در کوران نهضت، به جای روش مبارزات مسلحانه، بر روشنگری مردمی و جنبه های نرم مبارزاتی تأکید داشتند لذا تفاوت مشرب و مسلک سیاسی، کاملاً بنیادین و روشن است. در عین حال ایشان هرگز مانند برخی افراد حاضر در بیت زعیم عظمای قم، حضرت ، هرگز و سلبی و خشن با این جمع مخلص را تأئید نکرده‌اند. معدود خناسان حاضر در جمع اطرافیان و بیت زعیم قم، موجب شد بدبینی به اقدامات فدائیان گسترش یابد و برخورد چکشی چماق به دستان فرمان‌بگیر از همین عده، موجب شد جوانان مبارز فدائیان نیز واکنش متقابل نشان دهند و فاصله‌ها به /فکری مبدل شد و زمینه را برای سوء استفاده بدخواهان تشیع و روحانیت فراهم آورد. هم‌اکنون نیز امتداد همان خط ، با انواع پیرایه‌ها و خاله زنک بازی‌ها، در صدد تخریب انقلابیون جوان حوزه قم است. گرچه این نسل از مبارزان روحانی، به واسطه درک دوران انقلاب اسلامی، هرگز به سان فدائیان اسلام عمل نمی‌کنند و به جای دیگران، الگوی شان امامین انقلاب اسلامی هستند اما برخی تاریخ‌نگاران مزدور یا معاند(داخلی یا خارجی) در صدد فدائیان سازی از جریان انقلابی جوان قم است. جالب آنکه برخی از این جماعت، ادعای شاگردی استاد خسروشاهی را دارند که خود از مریدان و از طرفداران سرشناس جریان بود. خداوند رحمتشان کناد و در جوار اجداد طاهرین شان از رحمت واسعه پروردگار متنعم باشند. @rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
حجت‌الاسلام خسروشاهی؛ نسل دوم از سمپات های در وقتی روحانیان مبارز قم، منزوی یا مطرود بودند! روایتی از حجت‌الاسلام محمدجواد حجتی کرمانی/ بخش نخست 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸ماجرای بیرون کردن از 🔸 🔹در جریان آوردن جنازه رضاشاه به ایران، فدائیان اسلام که طرفدارانی در قم داشتند، درصدد برآمدند که طلبه ها را علیه حمل جنازه رضاشاه به ایران و دفن آن در قم تحریک کنند. تمام قم در آن ایام، ملتهب و منقلب شده بود. 🔹من در آن ایام در کرمان بودم و اینها را بعدها از دیگران شنیدم که می‌گفتند بعد از نماز جماعت مغرب و عشا در ، عده‌ای که گویا از داشتند، ، حسینی و عده‌ای از طلبه‌هایی که به اصطلاح از پیشتازان رهبران فدائیان اسلام بودند، با از مدرسه و کلّا از قم !! [....] 🔸این واقعه نشان می‌دهد که تا چه حد فاصله روحانیت سنتی با نهضت فدائیان اسلام عمیق بود. برای مثال چند طلبه «فضول!» مث من، برادرم علی آقا حجتی، آقای ، آقای زین_العابدین قربانی و مرحوم آقای شیخ رضا گلسرخی که بودند و با ایشان ارتباط داشتند، از نظر رسمی حوزوی، در حوزه علمیه قم یا لااقل بودیم و می‌کردیم! (خاطرات حجتی کرمانی، عشق و تلاش، صص 78و79) 🔶حاشیه سلوک سیاسی امام خمینی در مواجهه با پدیده فدائیان اسلام، منحصر به فرد است؛ ایشان در عین آنکه برای ممانعت از اعدام این مجاهدان مسلمان اقدامات زیادی کردند، اما در عین حال در کوران نهضت، به جای روش مبارزات مسلحانه، بر روشنگری مردمی و جنبه های نرم مبارزاتی تأکید داشتند لذا تفاوت مشرب و مسلک سیاسی، کاملاً بنیادین و روشن است. در عین حال ایشان هرگز مانند برخی افراد حاضر در بیت زعیم عظمای قم، حضرت ، هرگز و سلبی و خشن با این جمع مخلص را تأئید نکرده‌اند. معدود خناسان حاضر در جمع اطرافیان و بیت زعیم قم، موجب شد بدبینی به اقدامات فدائیان گسترش یابد و برخورد چکشی چماق به دستان فرمان‌بگیر از همین عده، موجب شد جوانان مبارز فدائیان نیز واکنش متقابل نشان دهند و فاصله‌ها به /فکری مبدل شد و زمینه را برای سوء استفاده بدخواهان تشیع و روحانیت فراهم آورد. هم‌اکنون نیز امتداد همان خط ، با انواع پیرایه‌ها و خاله زنک بازی‌ها، در صدد تخریب انقلابیون جوان حوزه قم است. گرچه این نسل از مبارزان روحانی، به واسطه درک دوران انقلاب اسلامی، هرگز به سان فدائیان اسلام عمل نمی‌کنند و به جای دیگران، الگوی شان امامین انقلاب اسلامی هستند اما برخی تاریخ‌نگاران مزدور یا معاند(داخلی یا خارجی) در صدد فدائیان سازی از جریان انقلابی جوان قم است. جالب آنکه برخی از این جماعت، ادعای شاگردی استاد خسروشاهی را دارند که خود از مریدان و از طرفداران سرشناس جریان بود. خداوند رحمتشان کناد و در جوار اجداد طاهرین شان از رحمت واسعه پروردگار متنعم باشند. @rozaneebefarda
نواب مرا مجذوب خودش کرد یادی از در بیان مقام معظم رهبری/۱ @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 من شاید پانزده یا شانزده سالم بود که مرحوم «نوّاب صفوی» به مشهد آمد. مرحوم نواب صفوی برای من، خیلی جاذبه داشت و به کّلی مرا مجذوب خودش کرد. هر کسی هم که آن وقت در حدود سنین ما بود، مجذوب نوّاب صفوی میشد؛ از بس این آدم، پُرشور و بااخلاص، پر از صدق و صفا و ضمناً شجاع و صریح و گویا بود. من میتوانم بگویم که آن‌جا به طور جدّی به مسائل مبارزاتی و به آنچه که به آن مبارزه سیاسی میگوییم، علاقه‌مند شدم. البته قبل از آن، چیزهایی میدانستم. زمان نوجوانىِ ما با اوقات «مصدّق» مصادف بود. من یادم است در سال ۱۳۲۹ وقتی که مصدّق تازه روی کار آمده بود و مرحوم «آیةاللَّه کاشانی» با او همکاری میکردند - مرحوم آیةاللَّه کاشانی نقش زیادی در توجّه مردم به شعارهای سیاسی دکتر مصدّق داشتند - لذا کسانی را به شهرهای مختلف میفرستادند که برای مردم سخنرانی کنند و حرف بزنند. از جمله در مشهد، سخنرانانی میآمدند. من دو نفر از آن سخنرانان و سخنرانیهایشان را کاملاً یادم است. آن‌جا با مسائل مصدّق آشنا شدیم و بعد، مصدّق سقوط کرد. در سال ۱۳۳۲ که قضیه ۲۸ مرداد پیشامد کرد، من کاملاً در جریان سقوط مصدّق و حوادث آن روز بودم؛ یعنی من خوب یادم است که اوباش و اراذل، در مجامع حزبی که به دولت دکتر مصدّق ارتباط داشتند، ریخته بودند و آن‌جاها را غارت میکردند. این مناظر، کاملاً جلوِ چشمم است! بنابراین من مقوله‌های سیاسی را کاملاً میشناختم و دیده بودم؛ لیکن به مبارزه سیاسی به معنای حقیقی، از زمان آمدن مرحوم نوّاب علاقه‌مند شدم. بعد از آن‌که مرحوم نوّاب از مشهد رفت، زیاد طول نکشید که شهید شد. شهادت او هم غوغایی در دلهای جوانانی که او را دیده و شناخته بودند، به وجود آورده بود. در حقیقت سوابق کار مبارزاتی ما به این دوران برمیگردد؛ یعنی به سالهای ۱۳۳۳ و ۳۴ به بعد. (۱۴بهمن ۷۶/ دیدار و گفتگوی صمیمانه به جوانان) @rozaneebefarda
مبارزات نواب مذهبی/سیاسی بود یادی از در بیان مقام معظم رهبری/۲ بازخوانی گزیده‌ای از مصاحبه ۲۲دیماه ۶۳ @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه ۱ از ۲] سؤال: چنانچه حضرتعالی مستحضرید اولین مبارزه‌ی مرحوم نواب صفوی پیش از آنکه جنبه‌ی سیاسی، نظامی داشته باشد جنبه‌ی فرهنگی داشت، به این معنی که ایشان اولین مبارزه را با افکار کسروی شروع کرد، حالا از نظر حضرتعالی تأثیر این حرکت در جامعه‌ی آن روز مخصوصاً در میان روشنفکران و علماء چگونه بود؟ پاسخ: البته کاری که ایشان در مقابل کسروی انجام دادند یک کار فرهنگی فقط نبود، اتفاقاً کار سیاسی، نظامی، فرهنگی بود. نظامی بود برای اینکه خب کسروی را مضروب کرد و بعد هم یکی از یاران ایشان کسروی را کشت یعنی دو مرتبه از طرف نواب، کسروی مورد حرکت باصطلاح نظامی قرار گرفت. یکبار به وسیله‌ی خود ایشان که با کارد حمله کرد، یکبار هم به وسیله‌ی مرحوم امامی، سید حسین امامی، که با اسلحه زد و کسروی را عملاً نابود کرد. کار سیاسی هم بود، همانطور که قبلاً هم گفتم، اصلاً ماهیت حرکت ضد دینی که کسروی هم یک تئوریسینها و طراحانش بود یک ماهیت سیاسی بود، هیچکس نمیتواند بگوید کسروی یک عنصر غیر سیاسی بوده، مگر کسی میتواند چنین چیزی را بگوید؟ خود یک عنصری بود که اصلاً حرکتش از آغاز، در مشروطیت و بعد از مشروطیت، تا آن روزی که کشته شد یک حرکت سیاسی بود و یکی از چهره‌های سیاسی ایران بود. 🔻پس مبارزه‌ی با کسروی فقط مبارزه‌ی با افکار ضد مذهبی او نیست، زیرا که همان افکار ضد مذهبی هم یک حرکت سیاسی بود و یک ریشه و منشأ سیاسی داشت. بنابراین کار مرحوم نواب به اعتقاد من کار مذهبی فقط نبود، کار مذهبی، سیاسی بود و به همین شکل هم منعکس شد. 🔻البته در اینکه تأثیرش در روشنفکرهای آن روز چگونه بود من میخواهم بگویم آن زمان که خب من نبودم، یعنی در صحنه نبودم و سن آن زمان هم اجازه نمیدهد که از نزدیک آن زمان را درک کرده باشم، آن طور که من بعدها فهمیدم دستگاه هم تبلیغات زیادی کرده بود. روشنفکرهای آن روز هم با دین و مسائل دینی و هر جلوه‌ی دینی به شدت بد بودند، آن زمان هنوز تفکر قرن نوزدهمی اروپا که معمولاً ما یک پنجاه سالی، صد سالی، شصت سالی بعد از اروپا همیشه روشنفکرهای ما حرکت میکردند، آن روز هنوز در کشور ما در اواسط قرن بیستم، تفکر قرن نوزدهمی اروپا رایج بود، تفکر ضد دینی، دین را مسخره دانستن، هر چیز دینی را بدون هیچ دلیلی محکوم کردن رایج بود. در دوران بعد از رفتن پهلوی حتی در کشور ما ادامه داشت، لذا هر چیزی که رنگ و بوی دین داشت، از نظر روشنفکرهای آن روز بدون هیچ استدلالی مطرود بود و نواب کسی بود که حرکتش صددرصد نشان داده میشد که صبغه و انگیزه‌ی دینی دارد. لذا بود که آنها قاعدتاً آن را نمیپسندیدند. در نوشته‌جاتی هم که آن وقت روز، بعضی از روزنامه‌ها و همچنین محافل روشنفکری آن روز برخوردی که با این قضیه کردند نشان داد که هیچ قبول ندارند مرحوم نواب را، تا مدتها کار را به جایی رسانده بودند و وضع تبلیغات علیه نواب را جوری حاد کرده بودند حتی گروههای سیاسی غیرمذهبی، که افراد مؤمن هم خیلی دوست نمیداشتند که منتسب بشوند به جریان نواب، برای خاطر اینکه گفته میشد آنها تروریستند و تروریسم غیر از یک حرکت سیاسی سازمان یافته است و یک حالت پرهیز، پرهیز طبیعی را به زیان نواب و جریان فدائیان اسلام در خیلیها بوجود آورده بودند تا سالها بعد. لذاست که من تصورم این است که کار مرحوم نواب از نظر روشنفکرهای آن روز کار مطلوب و خوبی به حساب نیامد و تفسیر خوبی رویش گذاشته نشد. سؤال: بفرمایید تأثیر مبارزه‌ی فدائیان اسلام بخصوص در فاصله‌ی سالهای ۱۳۲۴،۲۵ تا سال ۱۳۳۴ که در روز ۲۷ دی همراه با یارانش مرحوم نواب به شهادت میرسد، در جریانهای سیاسی داخلی و نیز در فعل و انفعالات سیاسی استکبار جهانی چگونه بود؟ پاسخ: یکی از چیزهایی که در تاریخ معاصر ما متأسفانه به کلی به دست فراموشی سپرده شده همین است که  و حضور نواب را در ملی دکتر ندیده گرفته. این را بدانید که اگر مرحوم نواب بود و تلاشهای آنها نبود و ارعابی که آنها در محیط جو هیأت حاکمه بوجود آورده بودند یعنی دستگاه سلطنت، نبود ممکن نبود که به آن شکل بتوانند حکومت را بدهند به مصدق، دکتر مصدق در اوایل کارش به طور آشکار متکی بود به گروه فدائیان اسلام و مرحوم کاشانی این را آشکارا هم میکرد البته آنها طرفدار مصدق به عنوان مصدق نبودند طرفدار آن چیزی بودند که ترکیب مصدق-کاشانی آن را ارائه میداد یعنی یک حکومت ضد استبدادی و ضد سلطنتی دینی، این بود دیگر، ترکیب کاشانی و مصدق اینجوری بود، البته این ضدها باز هم مصداق داشت، ضد سلطنتی، ضد استبدادی، ضد انگلیسی، این خصوصیت آن چیزی بود که از مجموعه‌ی مصدق و کاشانی بوجود میآمد و منعکس میشد در خارج. @rozaneebefarda