روزنه
🎥 فیلم توضیحات آقای تبریزیان در مورد آتش زدن کتاب هاریسون و تصریح به این نکته که کتابسوزی مزبور مربو
بازتاب دیدگاه های مخاطبان/1
🔸سرباز:
با دفاع از کار قبیح و زشت این ادم فقط خودتون رو بدنام تر میکنید
🔶پاسخ روزنه
آنگونه که در یادداشت نخست هم تصریح شد، اقدام به کتابسوزی توسط نامبرده یا هر فرد دیگری هرگز قابل دفاع نبوده و نیست وانگهی #روشنفکران_غربزده مانند #کسروی بیش از هر کس دیگری این ننگ بر پیشانی دارند که نمی دانیم چرا معترضین به این اقدام، از آن غافل اند.
سخن روزنه بازکاوی جنگ روانی فراتر از این حوادث واقعه فرعی است.
برآنیم که داغ شدن این قبیل امور فرعی در فضای رسانه ای کشور، برای به حاشیه کشاندن مسائل اصلی کشور از جمله مذاکرات یواشکی با قاتلین سردار سلیمانی است.
#تروریسم_رسانه_ای
#دولت_محرمانه_ها
@rozaneebefarda
حیرتنامهنویسی در عصر جمهوری اسلامی!
نقدی بر انگارههای غیرمستند #رسول_جعفریان
[صفحه 6 از 6]
9. جعفریان و تقلید از ادبیات رادیکال و سلوک سیاه کسروی
#کسروی کسی بود که یک تاریخنگار باسوادی بود ولی در اموری که در آنها تخصصی نداشت و اسلام شناسی ورود کرد و به جایی رسید که ادعای پیغمبری کرد که دین جدید آورده ام و روزی برای جشن کتابسوزی به راه انداخته بود و مهمترین میراث معنوی مردم ایران مانند دیوان حافظ، اشعار سعدی، اشعار مولوی، کتاب مفاتیح را میسوراند! او در نهایت به این حذف و خشونت رسید که چنین جشنی به راه اندخت.
برخوردهای رادیکال و ادبیات تهاجمی و آکنده از خشونت و عصبانیت جعفریان نشان از قدم گذاشتن در راهی دارد که پیش از او امثال احمد کسروی پیموده اند و عاقبتش را آقای جعفریان بهتر از همگان می داند.
اطلاعات تاریخی گسترده و خرده هوش و سر سوزن ذوق، گاهی برخی افراد را به توهم همه چیزدانی کشانده و تا مرز ادعای پیامبری پیش برده است!
امام خمینی (ره) در روز 21 تير 1359 درباره کسروی میگوید که یک شخص مطلعی در تاریخ بود. ولی مغرور شد و مغزش فاسد شد و نتیجه آن شد که توهم پیغمبری یافت و دین جدیدی آورد:
«يك دفعه آدم مىبيند كه كسروی آمد و كتابسوزى؛ مفاتيح الجنان هم جزو كتابهايى بود كه سوزاند، كتابهاى عرفانى را هم سوزاند.
البته كسروى نويسنده زبردستى بود، ولى آخرى #ديوانه شده بود، يا يك مغزى است كه اين مغزِ بسيارى از شرقيها اين طورى هستند كه تا يك چيزى، #چهار_تا_كلمهاى_ياد_مىگيرند ادعاشان خيلى بالا مىشود. كسروى آخرى #ادعاى_پيغمبرى_مىكرد! نمىتوانست به آن بالا برسد، آنجا را مىآورد پايين.»(1)
---------------------
پ.ن:
1. صحيفه امام، ج13، ص32.
@rozaneebefarda
مبارزات نواب مذهبی/سیاسی بود
یادی از #شهید_نواب در بیان مقام معظم رهبری/۲
بازخوانی گزیدهای از مصاحبه ۲۲دیماه ۶۳
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
[صفحه ۱ از ۲]
سؤال: چنانچه حضرتعالی مستحضرید اولین مبارزهی مرحوم نواب صفوی پیش از آنکه جنبهی سیاسی، نظامی داشته باشد جنبهی فرهنگی داشت، به این معنی که ایشان اولین مبارزه را با افکار کسروی شروع کرد، حالا از نظر حضرتعالی تأثیر این حرکت در جامعهی آن روز مخصوصاً در میان روشنفکران و علماء چگونه بود؟
پاسخ: البته کاری که ایشان در مقابل کسروی انجام دادند یک کار فرهنگی فقط نبود، اتفاقاً کار سیاسی، نظامی، فرهنگی بود. نظامی بود برای اینکه خب کسروی را مضروب کرد و بعد هم یکی از یاران ایشان کسروی را کشت یعنی دو مرتبه از طرف نواب، کسروی مورد حرکت باصطلاح نظامی قرار گرفت. یکبار به وسیلهی خود ایشان که با کارد حمله کرد، یکبار هم به وسیلهی مرحوم امامی، سید حسین امامی، که با اسلحه زد و کسروی را عملاً نابود کرد. کار سیاسی هم بود، همانطور که قبلاً هم گفتم، اصلاً ماهیت حرکت ضد دینی که کسروی هم یک تئوریسینها و طراحانش بود یک ماهیت سیاسی بود، هیچکس نمیتواند بگوید کسروی یک عنصر غیر سیاسی بوده، مگر کسی میتواند چنین چیزی را بگوید؟ خود #کسروی یک عنصری بود که اصلاً حرکتش از آغاز، در مشروطیت و بعد از مشروطیت، تا آن روزی که کشته شد یک حرکت سیاسی بود و یکی از چهرههای سیاسی ایران بود.
🔻پس مبارزهی با کسروی فقط مبارزهی با افکار ضد مذهبی او نیست، زیرا که همان افکار ضد مذهبی هم یک حرکت سیاسی بود و یک ریشه و منشأ سیاسی داشت. بنابراین کار مرحوم نواب به اعتقاد من کار مذهبی فقط نبود، کار مذهبی، سیاسی بود و به همین شکل هم منعکس شد.
🔻البته در اینکه تأثیرش در روشنفکرهای آن روز چگونه بود من میخواهم بگویم آن زمان که خب من نبودم، یعنی در صحنه نبودم و سن آن زمان هم اجازه نمیدهد که از نزدیک آن زمان را درک کرده باشم، آن طور که من بعدها فهمیدم دستگاه هم تبلیغات زیادی کرده بود. روشنفکرهای آن روز هم با دین و مسائل دینی و هر جلوهی دینی به شدت بد بودند، آن زمان هنوز تفکر قرن نوزدهمی اروپا که معمولاً ما یک پنجاه سالی، صد سالی، شصت سالی بعد از اروپا همیشه روشنفکرهای ما حرکت میکردند، آن روز هنوز در کشور ما در اواسط قرن بیستم، تفکر قرن نوزدهمی اروپا رایج بود، تفکر ضد دینی، دین را مسخره دانستن، هر چیز دینی را بدون هیچ دلیلی محکوم کردن رایج بود. در دوران بعد از رفتن پهلوی حتی در کشور ما ادامه داشت، لذا هر چیزی که رنگ و بوی دین داشت، از نظر روشنفکرهای آن روز بدون هیچ استدلالی مطرود بود و نواب کسی بود که حرکتش صددرصد نشان داده میشد که صبغه و انگیزهی دینی دارد. لذا بود که آنها قاعدتاً آن را نمیپسندیدند. در نوشتهجاتی هم که آن وقت روز، بعضی از روزنامهها و همچنین محافل روشنفکری آن روز برخوردی که با این قضیه کردند نشان داد که هیچ قبول ندارند مرحوم نواب را، تا مدتها کار را به جایی رسانده بودند و وضع تبلیغات علیه نواب را جوری حاد کرده بودند حتی گروههای سیاسی غیرمذهبی، که افراد مؤمن هم خیلی دوست نمیداشتند که منتسب بشوند به جریان نواب، برای خاطر اینکه گفته میشد آنها تروریستند و تروریسم غیر از یک حرکت سیاسی سازمان یافته است و یک حالت پرهیز، پرهیز طبیعی را به زیان نواب و جریان فدائیان اسلام در خیلیها بوجود آورده بودند تا سالها بعد. لذاست که من تصورم این است که کار مرحوم نواب از نظر روشنفکرهای آن روز کار مطلوب و خوبی به حساب نیامد و تفسیر خوبی رویش گذاشته نشد.
سؤال: بفرمایید تأثیر مبارزهی فدائیان اسلام بخصوص در فاصلهی سالهای ۱۳۲۴،۲۵ تا سال ۱۳۳۴ که در روز ۲۷ دی همراه با یارانش مرحوم نواب به شهادت میرسد، در جریانهای سیاسی داخلی و نیز در فعل و انفعالات سیاسی استکبار جهانی چگونه بود؟
پاسخ: یکی از چیزهایی که در تاریخ معاصر ما متأسفانه به کلی به دست فراموشی سپرده شده همین است که #تأثیر_جریان_نواب و حضور نواب را در #روی_کار_آمدن_حکومت ملی دکتر #مصدق ندیده گرفته. این را بدانید که اگر مرحوم نواب بود و تلاشهای آنها نبود و ارعابی که آنها در محیط جو هیأت حاکمه بوجود آورده بودند یعنی دستگاه سلطنت، نبود ممکن نبود که به آن شکل بتوانند حکومت را بدهند به مصدق، دکتر مصدق در اوایل کارش به طور آشکار متکی بود به گروه فدائیان اسلام و مرحوم کاشانی این را آشکارا هم میکرد البته آنها طرفدار مصدق به عنوان مصدق نبودند طرفدار آن چیزی بودند که ترکیب مصدق-کاشانی آن را ارائه میداد یعنی یک حکومت ضد استبدادی و ضد سلطنتی دینی، این بود دیگر، ترکیب کاشانی و مصدق اینجوری بود، البته این ضدها باز هم مصداق داشت، ضد سلطنتی، ضد استبدادی، ضد انگلیسی، این خصوصیت آن چیزی بود که از مجموعهی مصدق و کاشانی بوجود میآمد و منعکس میشد در خارج.
@rozaneebefarda
تفسیر سلیقهای از سکولاریسم حوزوی!
درنگی در تفسیر بحثبرانگیز آقای محسن الویری از پدیده #سکولاریسم_حوزوی
[صفحه 2 از 3]
اشکال دوم به این فقره از کلام آقای الویری؛ مبهمگویی اوست. آقای الویری با ادبیاتی قریب به ادبیات لیبرالیستی تصویری را بهنحو مبهم القاء میکند که گویی امام اعتقاد داشت هر مخالفی اجازه سخن دارد و هرکس مانع ترویج سخن مخالف شود، ولو مخالفِ مبانی اسلام ناب محمدی، متحجر است که این برداشت با بخش اول از منشور روحانیت که مقابله با انحرافات و کجرویها را از کارویژههای روحانیت برمیشمرد و مورد خوانش آقای الویری نیز قرار گرفت در تعارض است.
در هر صورت باید دانست امام خمینی قدس سره الشریف کسی نبود که مخالفین مبانی دینی و اسلامی و انقلابی را در ترویج انحرافات آزاد بگذارد و ایشان شخصا در مقابل جریانات انحرافی درونحوزوی ایستادگی میکرد و اجازه عرض اندام و ترویج کلمات انحرافی به ایشان نمیداد.
در این زمینه شاهد و قرینه بسیار است؛ از آن جمله میتوان به کتاب #کشف_اسرار اشاره کرد که مشتمل بر جوابیه آتشین و استدلالی و قاطع امام به یک آخوند غربزده و وهابیمسلک به نام حکمیزاده است.
مواضع صریح امام نسبت به اباطیل #کسروی(آخوندی که سر از انحراف و الحاد درآورد) در بیانیه قیام لله(سال ۱۳۲۳) نیز نمونه دیگر است.
نمونه سوم مواضع روشن و صریح امام در درسهای ولایتفقیه است که تکلیف آخوندهای درباری وابسته را مشخص کردهاند.(ولایتفقیه، ص148)
تمجید امام از اقدام #جامعه_مدرسین پیرامون اعلان عدم صلاحیت آقای #شریعتمداری برای تصدی مرجعیت و صدور متن تاریخی #منشور_روحانیت در واکنش به مواضع انحرافی آقای #منتظری علیه #دفاع_مقدس، نمونههای دیگری از محکمات تاریخی در اندیشه و سیره امام هستند که در دیدگاه آقای الویری توجهی بدان نشده است!
البته آقای الویری در ادامه کلام خود ادعا میکند که مراد وی از اجازه سخن به جریانات مختلف این است که این جریانات « در چارچوب ارزشهای انقلاب و جامعه و روحانیت اظهار نظرهایشان را داشته باشند.» اما نکته ظریف آنکه وی پیش از این کلمات گفته بود که باید به بازتعریف انقلابیگری بپردازیم البته او در این زمینه با نعل وارونه زدن دیگران را متهم به استحاله کردن معنای انقلابیگری میکند که این اتهام بیمستند طبیعتا مسموع نیست.
بهعلاوه تغییر مفاهیم و بلکه از محتوا تهی کردن آنها، یکی از روشهای پیچیده خردهجریان اعتدال برای منحرف کردن افکار عمومی است. بهطور مثال این جریان ادعا میکند که طرفدار «عقلانیت» است و آنگاه که به تعریف عقلانیت میپردازد چیزی جز «محدود شدن به محاسبات مادی و شبهمادی» حاصل نمیشود. یا این جریان شعار «اعتدال» را برای خود برمیگزیند و در تعریف «اعتدال» ماهیتی با ظاهرِ اسلامی و باطنِ لیبرالیستی ارائه میکند. با همین رویکرد، انقلابیگری از نگاه اتباع خردهجریان اعتدال دارای ماهیتی است که با «تساهل و تسامح با جریانات انحرافی»، «سازشکاری» «تخطئه غیرت دینی»، «تضعیف ولایت فقیه»،و... سازگار است.
طبیعی است که چنین برداشتی از انقلابیگری مطلوب این طیف باشد و تلاش کند اظهارات مخالفان را در این چارچوب ترویج کند! آیا جناب الویری چنین مرادی از «چارچوب انقلابی» دارد؟!
2. تطهیر جریان سکولار حوزوی
مظلومنمایی یکی از حربههای دائمی جریان سکولار حوزوی بوده و هست. این طیف علیرغم بهرهمندی از تریبونهای رسمی، مراکز دولتی و شبهدولتی، رسانههای ملی و فراملی و... ادعا میکنند که در جمهوری اسلامی هیچ جا و نقش و اثری ندارند و هیچکس به آنها اجازه سخن نمیدهد.
آقای محسن الویری، که به دلایل نامعلومی در برنامه صدا و سیما دقایقی را در مقام وکیل مدافع جریان سکولار ظاهر شد، گفت:
«برخی عزیزان در مورد سکولاریسم حوزه سخن میگویند که در حوزههای علمیه سکولاریسم وجود دارد و اعتقاد به جدایی دین از سیاست دارد رونق میگیرد این را من قبول دارم یک جریان کاملا جدی در بین شاید بخش قابل توجهی از فضلای باسواد حوزه این تمایل را دارند که فقط به درس و بحث بپردازند و خود را آلوده به پارهای از مسائل سیاسی نکنند. علتش این است که عدهای ایستادند همه را رصد میکنند کسی مطابق نظر خودشان سخن نگوید با روشهای مختلف یا منکوب میکنند یا میخواهند از صحنه به در کنند. سکولاریسم موجود در حوزه #سکولاریسم_اجباری و تحمیلی است.»
🔻در این چند خط نیز چند برداشت ناصحیح وجود دارد:
1. سکولاریسم حوزوی با مقابله علمی فضلا و اندیشمندان حوزوی رو به افول است و جریان سکولار در حوزه علمیه بهدلیل فقدان پاسخ در برابر انتقادات فنی در انزوا بهسر میبرد.
#روزنه؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:👇
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
اپوزسيون کوتاهقامت و عوامزده؛ دلیلی بر استقرار حداکثری گفتمان انقلاب اسلامی!
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔶گفتگوی تفصیلی #مهدی_نصیری با #دیدار_نیوز از جهات متعدد دیدنی است؛
با دیدن این گفتگو مشخص میشود که:
۱. وجود امثال مهدی نصیری که چشم بسته، شمشیر آخته در دست میچرخاند و هر چه دل تنگش میخواهد میگوید، خود بزرگترین دلیل است بر وجود آزادی بیان و آزادی بعد از بیان و از این قبیل چیزها که امثال نصیری منکر آنند!
۲. اپوزسيون در گام دوم انقلاب اسلامی، در بغرنجترین وضع خود قرار دارد. امثال نصیری و مصی قمیکلایی و شهاب حائری و شاهین نجفی و... که امروز پرچمدار مخالفت با نظام شده اند و اغلب کانون مخالفخوانیهای شان را شخص رهبری قرار دادهاند، از حیث مبانی و بیان، بسیار کوتاهقامت و عوامزده اند.
نه در حوزه و نه در دانشگاه و نه در محافل سیاسی داخلی و نه در محافل سیاسی خارجی #هیچ جایگاه خاص و #هیچ مرجعیت فکری و سیاسی مؤثری ندارند!
🔻این یعنی گفتمان جمهوری اسلامی و منظومه فکری مقام معظم رهبری آنقدر مستحکم و مستقر است که هیچ فرد صاحب نظر و منتقد سرشناسی نمییابید که به میدان #ضدیت_علنی و #نفی_کلی با آن وارد شود. نقدهای تخصصی و موردی متخصصان البته همیشه هست و جای خود محترم و موجب پیشرفت است.
۳. اپوزسيون عوامزده نظام حتی در فهم اولیات هم عاجز است؛ زیرا در مواردی از #اعتقادات_شیعی نیز عبور میکند و گاه سر از توهین به مقدسات شیعی در میآورد. آنها چون به شدت #سطحی و #عامیاند نمیدانند توده مردم تا بن دندان به باورها و مناسک دینی معتقد است و برای این سنخ حرفهای سست و سخیف نحله موسوم به #نواندیشان_و_روشنفکراندینی تره هم خرد نمیکنند. مردم مناسکستیزان و شریعت ستیزان را به #کسروی و #تقیزاده و #آخوندف و #حکمیزاده میشناسند که نزدیک به یک قرن پیش تکلیف شان را با آنها یکسره کرده اند و از این جماعت و افکار آلودهشان #نفرت دارند.
🔻در همین مصاحبه نصیری چیزهای عجیب و غریب زیادی گفته میشود؛ از #انکار_ارتداد تا بازتکرار بافتههای غلط جریان منتظری(خصوصا #کدیور و قابل) و #تفسیر_انحرافی از آیه لا اکراه فیالدین و ادعای عدم وجوب اصل حجاب(!) گرفته تا مخالفت با اقدامات اولیه دولت در تسهیل #پیادهرویاربعین(که یک تکلیف ضروری دولت اسلامی است).
🔶 پیافزود
از همه عجیبتر آنکه نصیری مدعی میشود مدافعان نظام حاضر به مناظره نیستند و آنگاه خودش را برای مناظره پیشقدم میکند و حریف میطلبد!
نصیری چون عامی و عوامزده است نمیداند که چرا هیچ کس حاضر به مناظره با او نیست!
دلیلش واضح است؛
با کسی مناظره میکنند که #صاحبنظر باشد!
نصیری بگوید در کدام رشته علمی صاحب نظر است؟
اصلا کدام یک از مدعاهای واهی و بعضا موهنش از خودش است؟ آیا نصیری جز #رونویسی از #چرکنویسهای_ضدانقلاب_دست_چندم، و #تقلید_ناشیانه از نوشتجات انحرافی جریان #منتظری_متأخر و سایر دوستان و آشنایانش، هنر دیگری هم دارد؟؟؟
@rozaneebefarda
از تبار انحراف و تباهی/ ۱
گوشهای از پیشینه عبرتآموز شیخ ابراهیم زنجانی از زبان خودش!
🔶حاشیه روزنه
در روزگار ما که هر از گاهی یک #شیخ_گمراه معرکهگیری میکند و سودای سقوط از سبیل حقیقت پیشه میگیرد، همواره این سؤال در ذهن میآید که؛ چرا؟و چه شد؟
برخی هم این مواقع پیشینه تحصیلی و مواضع آنچنانی و حتی مراتب معنوی فرد را به رخ میکشند تا زمینهای باشد برای توجیه و تطهیر یا ذیحقپنداری وی برای القای اباطیل!
واقعیت آن است که تاریخ به درستی نمیداند و نمیتواند بزنگاه سقوط و انحراف این طایفه را به درستی تبیین کند اما بازخوانی حکیمانه پیشینه و زندگانی اینان، یقینا برای همه و خصوصا برای طلاب مفید است.
اینکه این شیخ گمراه زنجانی راضی شده به اعدام اعلم علمای طهران و پیشگام مجاهدان راه خدا حضرت شیخ فضلالله نوری_ عجیب است!
اما ماجرا وقتی عجیبتر میشود که بدانیم از کجا سقوط کرده است! دراینصورت سرگذشت امثال شیخ ابراهیم عبرتآموزتر خواهد بود!
آنچه مهم است #عاقبت_بخیری است! وگرنه کارهای خوب مقطعی را خیلیها تجربه کردهاند!
روزگار امثال #تقیزاده و #کسروی و #حکمیزاده و برخی منحرفان معاصر چقدر شبیه هم است!
تا از انحرافشان سخن به میان میآید؛ تند گذشته و فضائل شان را به رخ میکشند!
امام حکیم مان #خمینی_کبیر چقدر درست و دقیق فرمود؛
میزان، حال فعلی افراد است!
در آستانه یک #امتحان_بزرگ قرار گرفتهایم؛ #انتخابات!
در این میانه اما شیخ ابراهیمهای زمانه سخت مشغول کارند؛ یکی از غیر شرعی بودن انتخابات مینویسد و دیگری رهبر را نشانه میرود تا مردم را از انتخابات دلسرد کند.
@rozaneebefarda